مدیران پرسپولیس چهکسانی بودند و از کجا پول میآوردند؟
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | برندهایی با حدود ۵۰ میلیون وفادار. از استقلال و پرسپولیس حرف میزنیم. دوقطبی معروف فوتبال تهران و البته ایران که شاید بتوان آنها را بزرگترین دلخوشی جمعی ما دانست. این دلخوشی اما سالهاست که هرازگاهی با مشکلات «مدیریتی» روبهرو میشود. در واقع مهمترین نماد مشکل «مدیریت» در کشور، میتواند این دو باشگاه باشد.
این روزها البته پرسپولیس و استقلال مدیرانی کمحاشیهتر نسبت به سال قبل خود دارند ولی دیر نیست روزی که دوباره سایه این مشکلات روی سر باشگاه بیفتد. در چنین شرایطی جای این پرسش وجود دارد که مدیران این دو باشگاه از کجا وارد آبی و قرمزهای پایتخت شدند و مهمتر از آن اینکه، از چه سرچشمهای پول آوردند و خرج این باشگاهها کردند.
از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۶۵، این علی پروین است که تیم را به طور عمده در بنگاهش، اتوسورتمه در میدان هفتتیر تهران اداره میکند. به طور جزیی باید گفت این دوره خود به دو دوره چهار ساله تقسیم میشود. در دوره چهار ساله اول، پنج نفر یعنی فیروز امینیان، حیدر بوستانی، اکبر دیانی، محمدرضا رضاییان و محمدعلی دقتپور مدیر این تیم شدند اما هم دوره این افراد مستعجل بود و هم اینکه عملا اختیار زیادی نداشتند. این افراد البته به جز محمد دادکان، چندان مشهور هم نبودند کما اینکه نشانی از آنها در اینترنت بزرگ نیست یا به قول ابراهیم افشار، ورزشینویس معروف و قدیمی که ستوننویس خود ما هم هست مردانی هستند که «حتی موتور جستجوگر گوگل هم در یافتن نام و نشانی از آنها روسیاه میماند.»
در دوره چهار ساله دوم، آن طور که سایت ورزش سه در یک گزارش نوشته: «در سالهای ۶۱ و ۶۵ سازمان تربیت بدنی مدیر دیگری را معرفی نکرد و تیم را عملا پروین و دوستانش مثل احمد یوسفی، سعید ترابی، حسین محمدی و برخی از هواداران مثل هاشم قاسمی اداره میکردند.» در آن دورهها پرسپولیس پول چندانی نیاز نداشت چرا که خبری از قراردادهای نجومی امروزی نبود. (به روایتی قرارداد فرشاد پیوس در سال ۱۳۶۴ که اولین فصلش در پرسپولیس بوده، ۲۰ هزار تومان بوده است) ولی همان پول مختصر را هم علی پروین به اعتبار شخصی خودش جمع میکرد.
*** دوره بنیاد
از سال ۱۳۶۵ بنیاد مستضعفان به عنوان مالک پرسپولیسی شناخته میشود که قبل از انقلاب یکی از اموال علی عبده بود. نخستین مدیر در این دوره عباس وکیل بود. وکیل، در آن دوره مدیر تفریحات سالم بنیاد مستضعفان بود. او از نظر ورزشی صاحب افتخارات بزرگی در پرسپولیس شد یعنی چهار قهرمانی در لیگ و یک نایب قهرمانی در لیگ آسیا اما از آن طرف از نظر مدیریتی، دارای حواشی بود و مهمترین حاشیه هم تلاش او، برای تغییر نام پرسپولیس بود. او پیشنهاد تغییر نام باشگاه به آزادی را داد اما این موضوع پذیرفته نشد و در نهایت، نام باشگاه به پیروزی تبدیل شد. او تنها فردی هم بود که جرات کرد پروین را کنار بگذارد و البته این کنار گذاشتن به قیمت برکناری خودش تمام شد. یک سال بعد از استعفای وکیل، یعنی در سال ۱۳۶۸ و بعد از آغاز مدیریت رفیقدوست در این نهاد و بیمیلی او به تیمداری، پرسپولیس به سازمان تربیت بدنی واگذار شد.
درباره فضای امنیتی این دوران به خصوص با مدیریت عباس وکیل حرف زیاد زده شده (و حتی به حضور عباس انصاریفرد، برادر محمدحسین، بازیکن آن سالهای پرسپولیس در حراست بنیاد مستضعفان در دهه ۶۰ نیز اشاره شده) ولی واقعیت این است که آن تیم موفق، از نظر مالی هم به عنوان زیرمجموعه آن نهاد ثروتمند تامین بوده است. عباس وکیل میگوید از مجموعه کوچک بولینگ عبدو در خیابان شریعتی به یک ساختمان شیک در خیابان انقلاب برده و در پرسپولیس نظام قراردادها را به راه انداخته بوده و مثلا به علی پروین ۱۸۰ هزار تومان حقوق میداده است.
*** دوره وزارت صنایع
پرسپولیس در دوره سوم مالکیتی و مدیریتی مشترکا به سازمان تریبت بدنی و وزارت صنایع و معادن رسید. نخستین مدیرعامل در این دوره، عباس انصاریفرد بود. مهمترین مدیر در این دوره اما امیر عابدینی بود. او به عنوان نماینده وزارت معادن و فلزات متولی پرسپولیس شد و به لطف امکانات مالی و اجرایی خوب وزارتخانه که تا سال ۱۳۷۶ به تیم تزریق میشد، مسئولیت را عهده دار بود که بیشترین میزان تصدیگری بعد از علی عبده، مالک و مدیر تیم قبل از انقلاب بود.
عابدینی البته عالیرتبهترین مدیر پرسپولیس هم بود چرا که قبل از مدیریت پرسپولیس، استاندار سه استان (لرستان، آذربایجان شرقی و خراسان) بود. به واسطه همین هم بود که او در ابتدای مسیر اسپانسری فوتبال در میانه دهه هفتاد توانست شرکت ملی فولاد و بعد از آن لوازم خانگی آیوا را به پرسپولیس بیاورد. بعد از رفتن عابدینی هم البته اسپانسری لوازم خانگی باقی ماند. درست مثل وضعیتی که در استقلال بود و گویا واقعا از سوی دولت در این زمینه تقسیم کاری صورت گرفته بود.
*** دوران بی ثباتی
سال ۱۳۷۶، امیر عابدینی و جمعی از بازیکنان پرسپولیس از ناطق نوری حمایت کردند و در مقابل فتحاللهزاده و استقلالیها از خاتمی،پس عجیب نیست اگر پرسپولیس عصر خاتمی را با بحران شروع کند. با آغاز دوران خاتمی، وزارت صنعت که حالا دیگر وزیری به نام محلوجی نداشت، تمایلش برای تیمداری را از دست داده بود و تیم را میخواست پس بدهد. در این زمان به خاطر مسائل سهامی و مالکیتی و تشکیل دو شرکت مختلف، یک دوره بیثباتی در تیم به وجود آمد و تا سال ۸۱، عباس انصاریفرد (دوره دوم مدیریتی)، علی پروین و علی میرزایی، به عنوان مدیر تیم منصوب شدند.
اما نکته جالب توجه این است که در این دوره عملکرد پرسپولیس خوب بود و این تیم توانست در سالهای ۷۷ و ۷۸ به طور متوالی قهرمان شود و بعد از نایب قهرمانی در فصل ۷۹، دوباره جام قهرمانی را در فصل ۸۰ بالای سر ببرد. با این حال، پرسپولیس در این دوره اوضاع مالی بدتری نسبت به رقیبش داشت و نشانهاش هم همین که مهدی هاشمی در سال ۱۳۷۹ به خاطر همین پول پرسپولیس را رها کرد و به استقلال آمد.
*** دوران افول
بعد از اینکه به حکم دادگاه، تکلیف سهام مشخص و سازمان تربیت بدنی صاحب پرسپولیس شد، اکبر غمخوار، نخستین مدیرعامل پرسپولیس بود. او یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران بود ولی عملکرد مثبتی در پرسپولیس نداشت و از او خاطره تمرین پرسپولیس در پادگان نیز در یاد هواداران این تیم باقی مانده است.کمی بعد دولت تغییر کرد و زمانه به دست اصولگرایان افتاد. از نظر پرسپولیسیها دولت احمدینژاد دوران افت شدید آنها به حساب میآید. تنها قهرمانی پرسپولیس در این دوره و البته ظرف ۱۵ سال افول (از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۶) در دوره مدیریت حبیب کاشانی اتفاق میافتد. کسی که در آن دوران از طریق شورای شهر و تیم نخست احمدینژاد وارد سیاست و ورزش شده بود و توانسته بود منابع شهرداری را برای پرسپولیس بسیج کند.
در حالی که عملکرد پرسپولیس با او موفق بود و تیم قهرمان شد (تنها قهرمانی در این چهارده سال)، کاشانی از تیم رفت و بعد از مدتی رویانیان آمد تا شاید بتواند با منابعی که از طریق ستاد ساماندهی سوخت و ارتباط با برخی شرکتهای واردات خودرو دارد؛ تیم را ساماندهی کند اما بهترین مقامش نایب قهرمانی لیگ با علی دایی بود و بدهیهای بسیار زیادی بعد از دوران او، برای پرسپولیس به بار آمد.بعد از دوران رویانیان، علی پروین، به عنوان مدیرعامل موقت به پرسپولیس بازگشت و بعد از یک سال، ظرف حدود دو سال پنج مدیرعامل در این تیم آمد و رفت (رحیمی، منتقمی، سیاسی، طاهری، نژاد فلاح) تا بتوانیم این دوره را بدترین دوره پرسپولیس در تمام تاریخ بدانیم.
دورانی که با حضور جریانی نزدیک به دولت وقت و البته برخی نهادهای نظامی و با گرایش سیاسی خاص برای کسب سوء استفاده از محبوبیت پرسپولیس مواجه بود اما در نهایت این ماجرا مانند بومرنگی به زمین همین افراد سیاسی بازگشت و آنها را به منفورترین مدیران پرسپولیس تبدیل کرد. پرسپولیس در این دوره، ۱۹ اسپانسر داشت که بیشترین تعداد آنها مربوط به شهرداری تهران بودند. از پروژه شهر آفتاب و بانک شهر گرفته تا فرودگاه شهروند. رویانیان البته مدتی توانست لوگوی OPEL و AUDI را هم روی لباس پرسپولیس بزند ولی ماجرا فراتر از این شکلگراییها نرفت و تیم در زمین نتیجه نگرفت.
*** دوران طلایی
دوران طلایی پرسپولیس در دولت روحانی و با مدیریت علی اکبر طاهری آغاز میشود. بعد از آمدن مدیران ورزشی مثل منتقمی و رحیمی و مدیران اقتصادی مثل سیاسی و طاهری، کار باز هم از خرداد ۱۳۹۴ تا آذر ۱۳۹۶ به طاهری سپرده میشود که بیش از هر چیز یک مدیر اقتصادی است و ماموریت قطع وابستگی تیم از دولت (سیاست کلی دولت روحانی برای دو تیم استقلال و پرسپولیس) را پیش میبرد. در واقع دولت روحانی تلاش میکند که با قراردادن افراد بیزنسمن بر سر دو باشگاه، تلاش کند تا آنها را مستقل اداره کند و این کار هم با توجه به حمایت اپراتورهای موبایلی و برخی کارگزاریهای بورسی (دو صنعت پررونق در دولت روحانی) تقریبا به درستی انجام میشود.
ضمن اینکه نباید از حجم پولی که پرسپولیس به دلیل چهاردوره قهرمانی در لیگ برتر و موفقیتهایش در مسابقات آسیایی، نصیبش شده به سادگی گذشت. بنیاد، وزارت صنایع، شهرداری و سازمان تربیت بدنی؛ علی پروین، عباس وکیل، امیرعابدینی و مدیران دولت روحانی و البته لوازم خانگی در دهه هفتاد و ارتباطات در دهه هشتاد. اگر دوست دارید معماران پرسپولیس را بشناسید به این اسامی توجه کنید .