زنده شدن افسانههای همیشگی درباره فوتبال آلمان
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | اولین خاطره من از آلمانها به فینال جام ۱۹۷۴ بر میگردد. خب طبیعتا من سنی نبودم که آن بازیها یادم باشد اما در سال ۵۶ یا ۵۷ فیلمیدر تهران اکران شد به اسم سرداران پیروزی که روایتی بود از جامجهانی ۱۹۷۴٫ در واقع تیم ملی به جام جهانی ۱۹۷۸ صعود کرده بود و با توجه به بالا بودن تب فوتبال این فیلم را در سینماها اکران کرده بودند. خب در آن فیلم قهرمان یوهان کرویف رعنا و سبکبال بود و همبازیهایش در تیم هلند و آلمانیها همچون سپاه تاریکی با آن نظم وحیلهگریشان قطب منفی ماجرا بودند. بهخصوص وقتی که در فینال هلند زیبا را دو بر یک شکست دادند. از همان روز دو قطبی کرویف - بکن باوئر در ذهن من شکل گرفت.
تلویزیون ایران یک کانال بینالمللی داشت که با پشتکار فوتبالهای ضبط شده بوندس لیگا را پخش میکرد. وخب آنجا بود که طرفدار بورسیا مونشن گلادباخ شدم که در دهه هفتاد میلادی از بزرگان فوتبال آلمان بود. بایرن مونیخ افت کرده بود و رقابت اصلی بین سه تیم کلن و هامبورگ و بورسیا مونشن گلادباخ بود. در مونشن گلادباخ متاسفانه برتی فوگتس هم بازی میکرد که از فینال ۱۹۷۴ و تلاشش برای مهار کرویف از چشم من افتاده بود اما در خطهافبک آنها یکهافبک موفرفری شوتزن بازی میکرد به اسم رینر بونهوف که عالی بود و در خط حملهشان هم آلن سیمونسن دانمارکی که یک بار هم توپ طلا برد. در کلن هم آندریاس فلوهه و دیتر مولر چهرههای اصلی بودند.
در سال ۱۹۸۰ یعنی سال ۱۳۵۹ خودمان خبرآمد که آلمان قهرمان جام ملتهای اروپا شده است. با درخشش یک موطلایی باواریایی به اسم کارلهاینس رومنیگه. او دوبار توپ طلا را برد اما راستش را بخواهید خیلی هم عالی نبود. بیشتر در دوران بازنشستگی مسلسلوار کرویف وگردمولر و بکن باوئر و قبلش هم گونتر نتزر شانس آورده بود و دوبار توپ طلا را برد. پلاتینی هنوز چهره نشده بود و زیکو هم برزیلی بود و در معادلات توپ طلا درآن سالها قرار نمیگرفت. اوضاع آن قدر عجیب بود که کیگان هم دوتا توپ طلا در کارنامه خود داشت. بازیکنی که امروزه حتی در فهرست ۱۲-۱۰بازیکن برتر فوتبال انگلیس هم نمیگنجد.
بگذریم. برگردیم به آلمان. آنها در جام جهانی ۱۹۸۲ اعصاب مارا به شکل کامل به هم ریختند. از الجزایر شکست خوردند و بعد با تبانی با اتریش صعود کردند، انگلیس پرمهره را با شانس حذف کردند و در نیمه نهایی در حالیکه در وقت اضافه سه بر یک عقب افتاده بودند بازگشتند و سه - سه با فرانسه مساوی کردند و با پنالتی برنده شدند و به فینال رفتند و آنجا توسط دشمن همیشگیشان یعنی ایتالیا دریده شدند.
در جامجهانی ۸۶ مربیشان بکن باوئر بود که بازی با سه مدافع را تجربه میکرد و سیستم سه پنج دو را پیاده میکرد. تیم چندان دندانگیری نبودند اما باز هم تا فینال آمدند و آنجا در حالیکه از یک شکست دو بر صفر گریخته بودند در نهایت مغلوب پاس رویایی مارادونا شدند و سه بردو باختند و باز هم نایب قهرمان. دو سال بعد در جام ملتهای اروپا بکن باوئر باز هم ناکام ماند. این بار توسط هلند و روی نبوغ مارکو فان باستن و رود گولیت و البته کمی هم بدشانسی.
آنها از رسیدن به فینال باز ماندند. اما میدانید که آلمانیها متخصص انباشته کردن تجربیات روی هم هستند. پس دو جام جهانی ۸۲ و ۸۶ و ملتهای اروپا در سال ۸۸ موجب شد تا آلمانها در جام جهانی ۹۰ بیرقیب ظاهر شوند. هرچند با خوش شانسی از دست انگلیس در نیمه نهایی گریختند اما همه قبول داشتند که آنها بهترین تیم جام هستند و قهرمان هم شدند. در این آلمان ۹۰ خیلیها شیفته لوتار ماتئوس و کلینزمن بودند اما من دیوانه شکل فوتبال آندریاس برهمه بغل چپ تیم بودم.
بعد از این قهرمانی آنها در دو جامجهانی ۹۴ و ۹۸ به شکلی تحقیر کننده حذف شدند. یکبار توسط بلغارستان با نتیجه دو بر یک (همان بلغارستانی که استویچکوف و لچکوف و بالارکوفو کاستادینوف را در ترکیب داشت ) و یک بار هم سه بر صفر از کرواسی باختند. کرواسی داوور شوکر و رابرت یارنی و بوبان. آلمانها در جام جهانی ۹۸ ایران را دو بر صفر و با گلهای بیرهوف و کلینزمن مغلوب کرده بودند. به هرحال دو جام جهانی کابوس گونه را پشت سر گذاشتند. اما در جام ملتها وضعشان بهتر بود. آنها در دو دوره پیاپی در سالهای ۹۲ و ۹۶ به فینال رسیدند و یکبار به دانمارک باختند و دوم شدند و یک بار جمهوری چک را بردند و اول شدند.
ناکامیهای آنها در جامهای جهانی همزمان شد با درخشش بورسیا دورتموند و بایرن مونیخ در باشگاههای اروپا که خب معمار هردویشان اوتمار هیتزفیلد بود. هیتزفیلد این دو تیم را طی هفت سال سه بار به فینال باشگاههای اروپا برد و دوبار هم قهرمانشان کرد. آن یک بار هم که بایرن دوم شد همان ماجرای فینال شگفتانگیز ۱۹۹۹ و شکست مقابل منچستر یونایتد بود. در این بایرن مونیخ جذاب دوره هیتزفیلد من باز هم یک بازیکن دلخواه پیدا کردم. اشتفان افنبرگ، هافبک دفاعی یاغی و قلدر مونیخیها که از تیم ملی خودرا دورنگه میداشت.
هرچه بود آلمانها در سه جام جهانی پیاپی در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ به نیمه نهایی پای گذاشتند و دو بار سوم شدند و یک بار نایب قهرمان. آنطور که لقب ساقدوش را به خود اختصاص داده بودند. آنها در جام ملتهای ۲۰۰۸ هم به فینال رسیدند و در جام ملتهای ۲۰۱۲ به نیمه نهایی. اما بالاخره زمان داماد شدن آنها هم رسید. وقتی که در جام جهانی ۲۰۱۴ با پیروزی مشهور هفت بر یک مقابل برزیل میزبان و گذشتن از سد آرژانتین مسی قهرمان شدند…
حالا بایرن مونیخ دیتر فلیک باز هم آوازه فوتبال آلمان را به سر زبانها انداخته است. انگار نه انگار که در همین دو سال پیش و در جام جهانی ۲۰۱۸ آلمانها هم از مکزیک شکست خوردند و هم از کره جنوبی! فعلا همه دوست داریم به همان افسانه آلمانیهای منظم و شکست ناپذیر پناه ببریم. مربیان آلمانی را در باشگاههای انگلیس و فرانسه و حتی ایتالیا مثل ورق زر میبرند و تیمو ورنر و کای ورتز مهمترین شکارهای چلسی در فصل نقل و انتقالات شدهاند. با موفقیت بایرن مونیخ بازهم صدای طرفداران آلمان بلند شده است.
و چند کلمه هم درباره نویر. تاریخ فوتبال آلمان دو دروازهبان در فهرست۱۰دروازهبان بزرگ تاریخ فوتبال دارد که هردویشان هم بازیکن بایرن مونیخ بودند. سپ مایر و الیور کان. حالا مانوئل نویر پس از چند سال ناکامی و نزول با درخششی حیرت انگیز در سه بازی پیاپی مقابل بارسلونا و لیون و پاریسنژرمن خودش را وارد این فهرست کرده است. کسی که دوبار سابقه قهرمانی باشگاههای اروپا را با بایرن مونیخ دارد و یک بار هم قهرمانی جهان با تیم ملی آلمان. نویر دیگر عضو خانواده بزرگان تاریخ فوتبال است.