امسال سال شماست خانم طباطبایی
روزنامه هفت صبح | امسال سال طناز طباطبایی است. بازیگر محبوب ۴۰ ساله در این یک دهه گذشته شاهد بوده که در هرسال و در هردوره، نام یکی از رقبایش مطرح بوده است. سالهایی که به نام این بازیگرها ثبت شدهاند. سالهای لیلا حاتمی با در دنیای تو ساعت چند است و رگ خواب، سالهای ترانه علیدوستی با شهرزاد و فروشنده، سالهای پریناز ایزدیار با ابد و یک روز و سرخپوست، سالهای الناز شاکردوست با خفهگی و شبی که ماه کامل شد.
و بعد سالهای سحر دولتشاهی با حضور در دو سریال پرطرفدار قورباغه و میخواهم زنده بمانم و بازی احساسات برانگیزش در آتابای و قبلش هم حضور در پروژه «موسیقی - نمایش » صد. اما به نظر میرسد دوران طناز طباطبایی شروع شده است. در حرکت مستمرش برای جبران ناکامیها و بداقبالیهایش. در واقع پس از توفیق تجاری وسیع فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند در سالهای ۱۳۹۱ و ۹۲ و محبوبیت فیلم مرهم، طناز طباطبایی به اوج محبوبیت و شهرت در نیمه اول دهه نود دست یافت. اما دستاوردهای هنریاش در سالهای بعد با محبوبیت فزایندهاش برابری نمیکردند.
آرایش غلیظ، رخ دیوانه، مرگ ماهی، روسی، طلا، ویلاییها، خشم وهیاهو و… هیچکدام طرفداران این بازیگر برازنده را در مورد هنر بازیگریاش متقاعد نکردند. او در تمام این سالها تعهدش به مسئله بازیگری را با حضور در نمایشهای متفاوت در سالنهای تهران به نمایش میگذاشت. این نکته در مورد طباطبایی وجود دارد که منتقدان از همان دهه هشتاد به قابلیتهای او به عنوان یک بازیگر واقف بودند. بیجهت نیست که او سه تندیس از جشن منتقدان سینما برای بازی در فیلمهای صداها، مرهم و ویلاییها دارد.
اما هرچه بود موفقیت غیرمنتظره شنای پروانه که طناز یک نقش بسیار کوتاه داشت و یک سیمرغ بلورین ناگهانی نقش دوم، طناز را به سطح اول دوران حرفهایاش بازگرداند. بازی او در فیلم بیرویا در بهمن ۱۴۰۰ سیمرغ نقش اول را هم به او هدیه داد تا جاه طلبی حرفهای طباطبایی ارضا شود. طباطبایی به شکلی واضح حرفه بازیگری را به شکلی جدی دنبال میکند و به نظر میرسد برخلاف بسیاری از دیگر همتایانش نه اشتیاق نمایش خود به عنوان یک فعال اجتماعی و سیاسی را دارد (حداقل در ۵ سال گذشته)، نه میخواهد از خود پرتره یک فعال محیط زیست را به نمایش بگذارد، نه انگیزه جلوه نمایی با چکمههای بالای زانو و جلوهگری به عنوان یک زن زیبا را دارد و نه وقت خودش را در فضای مجازی تلف میکند.
دلبستگی اول او بازیگری است و این همان نکتهای است که مثلا در کارنامه سحر دولتشاهی هم احساس میشود. این تعهد به بازیگری به شکلهای متناوب در کارهای یک دهه آخر مهناز افشار، درکارهای اخیر الناز شاکردوست و همین طور هنرنماییهای باران کوثری احساس میشود و البته استعداد ناب آزاده صمدی. اما در همه این مثالها، دغدغههای دیگری وجود داشتهاند و دارند که این تعهد به هنر بازیگری و زیستن به عنوان یک بازیگر حرفهای را تحتالشعاع خود قرار دادهاند. از تمایل افراطی به زیبا بودن و زیبانمایی تا در نظر گرفتن خود به عنوان یک فعال اجتماعی و سیاسی.
به هرحال در این دوران تحول و باد موافق، سیمرغ بیرویا وصل شد به پذیرش یک نقش کلیدی در سریال یاغی از محمد کارت. سریالی که با داستان و پرداخت متفاوتش، طرفداران بیشماری را دراقشار مختلف کشور به دست آورده است و طناز طباطبایی در نقشی پیچیده هنربازیگری خودرابه نمایش گذاشته است. در واقع طباطبایی که ثمره حضور کوتاهش در فیلم شنای پروانه ساخته محمد کارت را دیده بود با قبول بازی در سریال یاغی یک بار دیگر فرمول موفقیت را تکرار کرد و بازهم به جواب مثبت رسیده است.
در کنار این مسائل، طباطبایی در موسیقی نمایش سیصد هم ظاهر شده است که البته این موسیقی نمایش نتوانسته موفقیت صد در سالهای ۹۶ و ۹۷ را تکرار کند اما هرچه هست تاییدی دوباره است بر تواناییها و مهمتر ازآن جایگاه طناز طباطبایی در عرصه سینما و هنربازیگری.
نکته مهم اما از این به بعد است. آیا طناز طباطبایی در اوج و در قله موفقیت میتواند این روند رضایتبخش را حفظ کند؟ آیا در برایند تقدیرها و جایزهها و در اقبال تودههای مردم و در ایفای نقشهای راضی کننده، او متوقف میشود و احساس کامل بودن و بینیاز بودن پیدا میکند؟ همان معضلی که در دورههایی گریبانگیر هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی و یا حتی شهاب حسینی شده بود. آیا طناز در کنار سحر دولتشاهی میتوانند متر و معیار مناسبی را برای هنر ارزشمند بازیگری عرضه کنند؟
آیا میتوانند از روزمرگی عبور کنند و درک کنند که حفظ نام و آوازهشان به عنوان بازیگرانی حرفهای میتواند در تاریخ سینمای ایران ثبت شود؟ آیا رویای اعتبار و قله نشینی را دارند یا به همین دلمشغولیهای روزانه، به یک سفرخارجی و لایکها و دسته گلی در میانه یک کنسرت راضی هستند؟ امیدواریم طناز طباطبایی و البته سحر دولتشاهی ما را ناامید نسازند. در فضای ناامید کننده حاکم بر بازیگران زن سینمای ایران، این دو نفر امیدهای اصلی هستند و الگوهایی هستند برای دختران بیشماری که رویای بازیگری در سینمای ایران را در ذهن وروح خود دارند.