گرد و خاک جیران در گام اول
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| آنچه برسر جیران گذشت را میدانید. پخش این سریال یک بار به خاطر حاشیههای فرامتن، به تاخیر افتاد و این هفته بالاخره قسمت نخست آن منتشر شد. نام حسن فتحی و خاطره خوش مخاطبان از ساختههای پیشین، عطش مواجهه با جیران را دوچندان کرد. خاصه اینکه بار دیگر جمع زیادی از بازیگران مطرح در سریال حضور دارند. وانگهی سوال مهم دیگر این بود که فتحی و سازندگان جیران از چه زاویهای راوی حکایت دوران ناصرالدینشاه شدهاند؟
مورد اول| نگاه جدید
درباره ناصرالدین شاه قاجار، زندگی و زمانه او چند اثر نمایشی ساخته شده. این سابقه سوالی را ایجاد میکند که جیران قرار است چه کند و چه حرف تازهای بزند؟ قسمت اول بخش زیادی از معما را حل کرد. احسان جوانمرد و حسن فتحی در مقام نویسنده، داستان را از جایی شروع کردهاند که شاه دلتنگ امیرکبیر است و عذاب وجدان پس از دستور قتل، او را رها نمیکند.
شاه به دختری به نام جیران دل بسته و بهطور اتفاقی چهرهای شبیه او را در اطراف تهران میبیند: خدیجه با بازی پریناز ایزدیار. قصه در آینده پیچش خواهد داشت و به گواه نام سریال و تیتراژ ایزدیار، همان جیران است. بهنظر میرسد همه اتفاقات بر همین محور بنا خواهد شدa و این راز عدم شباهت سریال با نمونههای مشابه است. در قسمت اول بیش از آنکه قصه حرف اول را بزند، فضای کلی سریال تشریح شد. تجربه نشان داده فتحی در ادامه برگ برندههای زیادی رو خواهد کرد.
مورد دوم| فضاسازی
ترسیم فضایی باورپذیر، مهمترین برگ برنده و اصولا الزام هر اثر نمایشی خاصه کارهای تاریخی است. جیران توانسته حال و هوای اطراف تهران و نیز درون دربار را بهخوبی منتقل کند. یعنی مخاطب در همان سکانس اول پا به درون یک دوره تاریخی میگذارد. طبعا برخی نقد دارند که چرا شخصیتها بهطور کامل شبیه آدمهای زمان قاجار صحبت نمیکنند و گاه از برخی کلمات امروزی بهره میگیرند.
دلیل به «انتخاب» نویسنده و کارگردان برمیگردد که نخواستهاند بهطور مطلق وفادار به واقعیت باشند. احسان جوانمرد پیشتر در سریال تاریخی بانوی عمارت چنین کرده بود و نتیجه گرفت. ویژگی خوب دیگر جیران به دکور آن برمیگردد؛ سکانس ابتدایی که مربوط به گردنزنی است به تمام معنا یادآور محل جلوس شاه و اعوان اوست.
مورد سوم| عملکرد بازیگران
در فضای ترسیم شده، بازیگران جیران چه عملکردی داشتند. اجازه بدهید ابتدا از بهرام رادان شروع کنیم که کارش سختتر از دیگران است. پیشتر بازیگران زیادی را در نقش ناصرالدین شاه دیدهایم و همین یک قیاس ناخواسته درباره عملکرد رادان ایجاد میکند. این بازیگر به همراه کارگردان به مدلی متفاوت رسیدهاند که نه شبیه دیگر ناصرهای سینما و تلویزیون است و نه یادآور شمایل همیشگی رادان.
غم و عشقی که شاه بدان دچار است، این امکان را به بازیگر میدهد تا لحن و حالتی متفاوت بگیرد و آرام آرام جای خود را در ذهن مخاطب باز کند. هوشمندی سازندگان منجر به خلق یک ناصر متفاوت شده است. برای قضاوت درباره پریناز ایزدیار و امیر حسین فتحی باید صبر کرد. فعلا شمایل دختر و پسری عاشق و سرخوش بر تن دارند و چالش اصلی آنها با پیچش داستان آغاز خواهد شد. مهدی پاکدل در نقش سلمان، امیر جعفری به نقش میرزا آقاخان نوری، غزل شاکری در نقش ملکزاده و مریلا زارعی در نقش مهدعلیا در همان سکانسهای کوتاه، خود را اثبات کردند. در آینده با جزئیات، بازی آنها را تحلیل خواهیم کرد.
مورد چهارم| کارگردانی
همه آنچه گفته شد را میتوان ذیل کارگردانی دید. حسن فتحی یکی از موفقترین کارگردانها در ساخت آثار تاریخی است؛ پهلوانان نمیمیرند، روشنتر از خاموشی، شب دهم، مدار صفر درجه و شهرزاد نشان میدهد او کارش را بلد است. او این بار به ایدهای متفاوت برای جیران رسیده که نتیجه تجربیات پیشین است. مثلا بهجای شبیه کردن زنان دربار به آنچه واقعا بودهاند، سراغ چهرههای زیبا رفته است.
فتحی میداند مخاطب امروز نمیتواند مهدعلیا و جیران را در شمایل عهد ناصری تحمل کند. از آن سو خبر دارد که سینما دروغ بزرگ است و راه دستکاری در قصههای خیالی تاریخی باز است. جیران یک ویژگی دیگر هم دارد و آن اینکه بهرغم قصهای نهچندان پرملات مخاطب را راضی نگه میدارد؛ این فوت و فن کارگردانی است که میداند چگونه از پس خلق یک سریال جذاب برآید.
مورد پنجم| شب سیاه محبوب
نمیتوان از قسمت اول سریال جیران صحبت کرد و ترانه تیتراژ آن را نادیده گرفت. همایون شجریان تصنیفی به نام «در این شب سیاه» خوانده که در تیتراژ پایانی شنیده میشود. این تصنیف خیلی زود هیت شد و به دل مخاطبان نشست. شجریان چند قطعه دیگر خوانده که در ادامه سریال از آنها رونمایی خواهد شد.