این ۱۰فیلمساز؛ دار و ندار سینمای آینده ایران
روزنامه هفت صبح | ازفیلمسازهای نسل اول مسعود کیمیایی در گذر از ۸۲ سالگی همچنان فیلم میسازد و پروژه بعدیاش را هم کلید زده است. مهرجویی هم یک فیلم آماده اکران دارد و بعید است به این زودیها پروژه دیگری را آغاز کند. علی حاتمی و عباس کیارستمی به دلایل مشخص و بیضایی و نادری هم به دلیل مهاجرت فیلم نخواهند ساخت و در مورد تقوایی هم کسی انتظار کلید خوردن کار جدید ندارد.
از سینماگران نسل دوم بعد از انقلاب، رخشان بنیاعتماد مدتهاست که کارگردانی را کنار گذاشته است.
افخمی اعلام کرد که دیگر فیلم نخواهد ساخت. از کمال تبریزی و فریدون جیرانی و رسول صدرعاملی هم خبر تازهای در میان نیست. احمدرضا درویش حرفهایی برای یک سریال سینمای خانگی زده است اما هنوز هیچ چیزی مشخص نیست. تهمینه میلانی هم بعید است سراغ سینما برود .کمال تبریزی و جمال شورجه هم که برنامهای برای هیچ پروژهای ندارند. رسول ملاقلی پور هم که مرحوم شده است. در مورد مخملباف هم که همه چیز عیان است. از این نسل میماند ابراهیم حاتمیکیا که از آخرین فیلمش یعنی خروج پنج سال گذشته و کیانوش عیاری که یک سریال برای تلویزیون آماده پخش دارد و دو فیلم قبلیاش دچار ممیزی شدند.
خانه پدری که پنج سال منتظر مجوز ماند و کاناپه که پنج سال پیش ساخته شده و دورنمایی برای اکران آن وجود ندارد. اما از سینماگران نسل سوم و چهارم: بعید است به این زودیها شاهد کاری از بهرام توکلی باشیم؛ مهدی کرمپور هم که سالهاست فیلم نساخته و زندگیاش را به دو قسمت حضوردرایران وآمریکا تقسیم کرده است. پیمان معادی و صفی یزدانیان و محسن امیریوسفی هم به دنبال فرصتی برای پروژههای بعدی هستند و فردین صاحبالزمانی که مدتهاست دیگر فیلمینساخته است و همین طور رفیق قدیمیاش یعنی علی مصفا.
اینجا لیستی داریم از سینماگرانی که در انتظار فیلم بعدیشان هستیم. انتظار مشتاقانه. چون فکر میکنیم فیلمهای آنها شانس فراوانی برای تکان دادن وضعیت رخوت آلود سینمای امروز ما دارند.
مانی حقیقی: نوه ابراهیم گلستان، رویکردی کاملا غیرمنتظره به سینما دارد. او مجذوب امکانات روایی سینما، دوست دارد روایتگر داستانهایی غافلگیر کننده باشد. این تمایل او در پذیرایی ساده و اژدها وارد میشود به محصولات سینمایی شگفت انگیزی بدل شدند اما در فیلم خوک به رغم تمام لحظات توفانی اش در انتها بار سنگین خود را به مقصد نرساند.
او در حال آماده سازی فیلم تفریق است که خب در جشنواره نیست و باید برایش صبر کنیم.
نرگس آبیار: ذهن روایتگر او فارغ از الگوهای روایی سینمای ایران کار کرده است. البته معمولا چرا که در آخرین فیلمش یعنی ابلق به شکلی ناامید کننده وارد محدوده روایی و ارزشگذاری ترندشده سینمای ایران شد. به هرحال در کارنامه این فیلمساز خوش تکنیک فیلم های درخشانی مثل نفس و شبی که ماه کامل شد وجود دارند تا مارا در انتظار پروژههای بعدیاش باقی بگذارد.
آیدا پناهنده: فیلمهایش آرام آرام رشد میکنند و زبان خودشان را پیدا میکنند. پناهنده در سومین فیلم خود یعنی تی تی، نشان داد که بالقوه میتواند چه سینماگر بزرگی باشد اما مهمترین تهدید عدم درک او از سوی بدنه سینمای ایران است و شاید به همین خاطر است که در همه فیلم هایش برخی نشانه های روایتی کلیشهای سینمای ایران را برجای میگذارد. ناهید و اسرافیل و تی تی موجب شده تا در انتظار پروژه بعدی اش باشیم.
نیکی کریمی: موفقیت آتابای و ظرافتهای رواییاش موجب شد تا حتی بدبینان به شیوه سینمایی او در انتظار کار بعدی او باشند. فاصله کیفی آتابای با کارهای قبلی خانم کریمیموجب شد تا او به عنوان یک سینماگر طرفداران و مشتاقان فراوانی پیدا کند.
اصغر فرهادی: طبیعی است که در انتظار پروژه بعدی یکی از مطرح ترین سینماگران فعلی جهان باشیم بهخصوص که بعد از نزولی آرام در فیلمهای گذشته و همه میدانند و حتی فروشنده، او در قهرمان نشانههایی از همان فرهادی یک دهه قبل را به نمایش گذاشت.
شهرام مکری: او آگاهانه در کنار و حاشیه جریان اصلی سینمای ایران حرکت میکند و نمیخواهد برچسب تجربه گرایی را از خود دور کند. چهارمین فیلم او یعنی جنایت بیدقت بهترین کار اوست و نشانهای از پختگی در لحن هوشمندانه اما به غایت سرد او. منتظر فیلمهای بعدی او و کمیگرمتر شدن آنها هستیم. فیلمهای مکری به صمیمیت و عواطف بیشتری احتیاج دارد.
حمید نعمتالله : فیلمساز محبوب سینمادوستان معاصر، فیلم قاتل و وحشی را پشت دیوار بلند ممیزی دارد. او با فیلمهایی مثل بوتیک و رگخواب طرفداران فراوانی پیدا کرده است. و خب یک سال اخیر درگیر پروژههایش با لیلا حاتمی در مورد یخچالهای یک برند مشهور ایرانی بوده است. طبیعتا منتظر کارهای جدید او هستیم.
محمدحسین مهدویان: پشت سر هم فیلم و سریال میسازد و در گام زدن در مسیر یک سینماگر حرفهای جادوی دو فیلم اولش را از دست داده است و به شکلی عجیب در حال تشخص زدایی از شیوه و سبک فیلمسازی اش است و این که مثل بقیه بشود! در شیشلیک دیگر تشخیص مهدویان به عنوان کارگردان کار سختی بود. با این حال باز هم در انتظار کار بعدیاش میمانیم. شاید نشانههایی از آن سینماگر شگفت انگیز را دوباره پیدا کنیم.
سعید روستایی: فقط دو فیلم ساخته اما هم در بین مردم و هم در میان تهیه کنندهها به چهرهای محبوب بدل شده است. هردو فیلمش جزو پرفروشترینها بودند و در عین حال بازتابهای انتقادی خوبی هم دریافت کردهاند. خیلیها او را اعجوبه سینمای ایران میدانند و گروهی هم او را متخصص مهندسی معکوس در عرصه سلایق و علایق و ترندهای نسل جوان. هرچه هست برای اینکه ببینیم روستایی دقیقا چه نوع فیلمسازی است در انتظار کار آینده او هستیم که البته در حال ساخت است و به جشنواره نمیرسد.
رضا میرکریمی: از سال ۱۳۷۹ تا به امروز او کارنامه درخشانی در عرصه فیلمسازی برجای گذاشته. با آنکه پیوند خوردنش با گروهی که در خانه سینما مسلط بودند، او را به ساخت فیلمهای نیمه سفارشی محافظه کار سوق داده بود اما قصرشیرین نشان داد که او هنوز هم میتواند یک فیلمساز متفاوت باشد. بهخصوص حالا که از مدیریت جشنواره بین المللی فجر هم خلاص شده است.