نمایش تنیدن؛ آدمهایی گیر افتاده در زندگی
روزنامه هفت صبح، سمانه استاد | «تنیدن» روایتی است از آدمهایی که در تارهایی که به دور تنیدهاند گیر افتادهاند، همچون مگسی که در تار عنکبوت گیر کرده، دست و پا میزند مگر اتفاقی بیافتد و رها شود، اما نمیشود ولی به تقلای بیهوده ادامه میدهد. «تنیدن» از معدود نمایشهایی است که این روزها به روی صحنه رفته، نمایشی اپیزودیک که از چهار داستان تشکیل شده است.
مرگ و قتل یا بهنوعی فکر کردن به این دو عنصر، رشته ارتباطی اپیزودها با هم است. نمایش با انتخاب تصاویری که در پسزمینه در حال تکرار است و موسیقی تکرارشونده به ما خبر از گیر افتادن و در جا زدن میدهد. با دیدن اپیزودها بهدرستی به این موضوع پی میبریم که آدمهای این داستانها در زندگی گیر افتادهاند و مدام در حال تقلایی بیهودهاند. اپیزودها تمام نمیشوند و مانند تصویر پسزمینه قرار است مدام تکرار شوند. آدمهای نمایش در ذهن خود اسیر شدهاند. موقعیتی که آنها ساختهاند، موقعیتی تمامنشدنی و بیانتهاست و نمیدانیم آیا آنها روزی از این تکرار رهایی خواهند یافت یا نه.
به روی صحنه بردن نمایشی با نُه بازیگر کاری دشوار در این روزهای کروناست و بدین منظور کارگردان از تمهید اپیزودیک استفاده کرده تا هم تمرینات را خلوتتر کند و هم در اجرا مراقبت بیشتری از سلامت اعضای تیمش و تماشاگران داشته باشد. به گفته او این نمایش زاده روزهای کروناست؛ زاده خانهنشنی، تنهایی و شرایطی که مستقیم به این ویروس برمیگردد. ویروسی که بیش از یک سال و نیم است دنیا را تنگ گرفته و ما را تنگتر.
«تنیدن» رگههایی از ابزورد را نیز در خود دارد از جمله آدمهایی هویتباخته، زمانی نامشخص و مکان نامعلوم. لباسها امروزی است اما واژگان اشاره به گذشتههایی دارد که بهنظر دور میرسند. همه اینها فضای نمایش را از رئال دور کرده و به سوی فضایی ذهنی برده است. گویی در هر اپیزود ما در ذهن یکی از شخصیتها زندگی میکنیم. در اپیزود اول در ذهن پسری هستیم که به خواهرش شک کرده، در اپیزود دوم در ذهن پسری که صاحب کارش را کشته و در نهایت گویی به جنازه او پناه میبرد.
در اپیزود سوم در ذهن مردی که مدام پرستاری را استخدام میکند تا بدیها را از صفحه زندگیاش پاک کند و در اپیزود چهارم در ذهن زنانی که هر صبح خود را اسیر در اتاقی کوچک و کثیف و رو به مرگ میبینند و برای فرار از این موقعیت میخوابند و باز در همین موقعیت بیدار میشوند.داستانهای شخصیتها تمام نمیشود. یکی از مهمترین ویژگیهای نمایش را میتوان انتخاب تصاویر پسزمینه و موسیقی کار دانست که به نوعی تکرار و بیانتها بودن را نشان میدهد.
تصویر مکعبهایی تو در تو را نشان میدهد که گویی در تونلی که ساختهاند حرکت میکنند، اما حرکتی در کار نیست و بیشتر شبیه درجا زدن است، همانند درجا زدن پسر در اپیزود اول که در فضایی ثابت چنان میدود که انگار در پیست دوی میدانی است، چنان میدود گویی مقصد و هدفی دارد ولی او نیز در نهایت از دویدن خسته میشود، بیآنکه بداند فقط درجا زده است.
«تنیدن»، نمایشی زاده روزهای کروناست. نمایشی که تلخی، تنهایی و تکرار را نشان میدهد و گویی قرار نیست تمام شود، همچون ویروسی که هیچ وقت فکر نمیکردیم چنین سمج به ما بچسبد و بیش از یک سال و نیم این طور در تاری که تنیده ما را اسیر کند.
نویسنده و کارگردان: رضا قنبرزاده فرید
بازیگران: سیاوش معمارزاده/ امیرحسین نراقی/ نازنین میهن/ علی ریاحی/ رضا امینی/ پدرام عزیزی/ مریم جعفری/ ترانه کوهستانی/ مهسا محمدکاظم
مکان و زمان اجرا: پردیس تئاتر شهرزاد/ ساعت ۱۹:۳۵