۳۲فیلم محبوب پیشنهادی از سینمای ایران
روزنامه هفت صبح | یک: چارهای نیست جز آنکه شرایط اجتماعی و سیاسی ساخت هر فیلم را در تحلیل و نقد اثر وارد کنیم. این گونه دنیای فیلم را بهتر و بیشتر درک میکنیم. اما این مولفه چقدر باید در ارزشیابی فیلم نیز دخیل باشد؟ دور زدن ممیزیها و استفاده ناگزیر از نمادها چرا باید به کلیت فیلم ارزش ببخشند؟ شرایط ساخت فیلم ربطی به جمله«برای زمان خودش شاهکار بوده» ندارد. زمانه ساخت هر فیلم مولفهای است برای تحلیل نه امتیاز دادن دست و دلبازانه به آن. وقتش نرسیده شمایلهای مقدس سینمای ایران را جدا از همه افسانهها و آوانسها دوباره ارزیابی انتقادی کنیم؟ با معیارهای عمومینقدفیلم آیا گوزنها و گاو و رگبار و تنگنا و باشو مستحق جایگاه رفیعشان هستند؟
این فقط طرح یک سوال بود.
دو: چند سال قبل در همین هفتصبح فهرستی از فیلمهای محبوب ایرانیام نوشتم. اما خوب است که یک بار آنها را آپدیت کنم. بدون سانسور و بدون ملاحظات مرسوم فیلمهای محبوبم از سینمای ایران را نوشته ام و خب ۳۲ فیلم شد.
قیصر. فیلم جریانساز مسعود کیمیایی همچنان زنده و قدرتمند است. همچنان شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد و فارغ از جریان دست و پاگیر سینمای اندیشه، مستقیم و صریح بر روح و روان تماشاگر تاثیر میگذارد.
پ مثل پلیکان. کیمیاوی به شکلی غیر مترقبه بر آن نهاد مرموز و پیچیده زندگی مردم کویرنشین دست پیدا میکند.
کندو. فیلم از همان موقعیتهای دستپاچه کننده فیلمفارسی آغاز میشود و ناگهان به یک فیلم خیابانی درخشان و حاوی تندترین موضعگیریهای اعتراضی دهه پنجاه ایران بدل میشود.
گزارش. اولین ملودرام طبقه متوسط کارمند تهرانی. با دغدغههای همیشگیشان برای معاش و رابطه و همان نگاه حسرت آلود خطرناک به ثروت و قدرت. گزارش به عینه یک گزارش موثق از جامعهای درآستانه فروپاشی است.
بن بست. روایتی مینیمال و محتاطانه از داستان کوتاه چخوف که به شکلی دقیق با شرایط تهران سال ۱۳۵۶ آداپته شده است. فیلمی کم غلط که تا انتها تماشاگر را با خود میکشاند و به پایان غافلگیر کننده خود میرساند.
مرگ یزدگرد. اقتباس سینمایی از نمایشنامه مشهوری که خود بیضایی نوشته است. دقیق و موشکافانه و با حرکتی متهورانه بر مرزهای سینما با تئاتر.
اجارهنشینها. کمدی بزن و بکوب داریوش مهرجویی که حاوی طعنههای سیاسی آشکار به وضعیت جامعه ایرانی است و نوعی روایت نمادین از مستاجرین خانهای درب و داغان در حاشیه شهر به دست میدهد. فیلم همچنان زنده است و اجرای برخی صحنههای آن حتی برای سینمای امروز هم دست نیافتنی است.
ناخدا خورشید. اقتباس دقیق ناصر تقوایی از رمان مشهور ارنست همینگوی سقف تواناییهای تکنیکی سینمای ایران را به نمایش میگذارد. سقفی که هنوز هم بعد از ۳۵ سال کمتر فیلمی توانسته است ازآن عبور کند. ضرب شستی در شخصیت پردازی، واقع نمایی و کارگردانی و بازیگری.
شیرسنگی. وسترن ایرانیزه شده در ایلات بختیاری. در دوران رضاشاه. پرهیجان و پر از شخصیتهای درجه یک و با یک صفا و خلوص تسخیر کننده.
دندان مار. شاهکار دوران سینمایی کیمیایی. پر از لحظات شاعرانه آن هم در روایتی رئال از زندگی مردمان طبقه فرودست. با موقعیتهای زیبا و انسانی و عشقهای خاموش و مهری که در چشمها مشهود است.
هامون . هشت و نیم مدل ایرانی. روایت انزوا و فروپاشی روشنفکر ایرانی در جامعه دهه شصت ایران. با ضرباهنگی تند و پر از شوخی و موقعیتهای دراماتیک و فیلمی که حتی یک لحظه هم تماشاگر خود را رها نمیکند. با درخشش خسرو شکیبایی.
مهاجر. یک فیلمساز ۲۷ ساله با حمایت نهادهای دولتی فیلمی باشکوه و پروسواس از یک موقعیت فرعی و دراماتیک در جنگ ایران و عراق میسازد. اسم این کارگردان جوان، ابراهیم حاتمیکیاست.
کلوزآپ. درخشانترین تجربه سینمایی عباس کیارستمی که حالا در بسیاری از دانشگاههای جهان تدریس میشود. استفادهای هوشمندانه از یک اتفاق واقعی باورنکردنی و تبدیل آن به سینما. داستان مردی که خود را جای محسن مخملباف جا زد و از مردم احترام و اعتبار خرید.
سارا. یکی دیگر از ملودرامهای زیبای داریوش مهرجویی. اقتباسی از خانه عروسک ساخته هنریک ایبسن. داستان زنی جوان و ظریف و خانه دار که در بیماری مرگبار همسرش فرصتی پیدا میکند که نقشی سرنوشت ساز در چرخش زندگی خانواده خود پیدا کند.
آبادانیها. اقتباس استادانه کیانوش عیاری از دزد دوچرخه دسیکا. داستان تقلای یک مرد و فرزندش برای یافتن پیکانی که دزد برده است. پر از لحظات خاص سینمای عیاری با آن تکانههای معناگرایانه و گاه نمادین. بهترین فیلمی که عیاری ساخته است.
لیلا. باز هم مهرجویی ! این بار یک رمان بازاری در دستان مهرجویی به شاهکاری نفسگیر بدل میشود. از مردمانی معلق میان سنت و تجدد. با داستانی پرپیچ و خم و کارگردانی که در اوج دوران خلاقیت خود قرار دارد.
درخت گلابی. داستان نوستالژیک گلی ترقی که تقریبا عین به عین به سینما بدل شده است. داستانی از عشق و گذر عمر. و البته به کارگردانی داریوش مهرجویی.
شوکران. ملودرام نوآر بهروز افخمی که رگههایی از فیلم مشهور آدریان لین را در خود پنهان دارد. داستان عشق و پشیمانی. داستان سازش با پول. داستان تکنوکراتهایی که در دهه هفتاد بر سرنوشت ما حاکم شدند. داستان طاق زدن احساس با دوراندیشی و ثروت. یکی از بهترین هدیه تهرانیهای این سالها.
باد ما را خواهد برد. یکی از استادانهترین فیلمهای عباس کیارستمی. فیلمساز نابغه و مضطرب دهه شصت و هفتاد حالابه یک نابغه وارسته شوخ بدل میشود.
کاغذ بیخط. فیلمنامه ظریف مینو فرشچی و کارگردانی ناصر تقوایی یکی از بهترین فیلمهای آپارتمانی تاریخ سینمای ایران را به وجود میآورد با کنایهها و طعنههایی پیچیده به شرایط سیاسی و اجتماعی روز. فیلمیکه میان یک کمدی پرجنب و جوش و یک ملودرام دراماتیک در حرکت است.با دو بازی عالی از هدیه تهرانی و خسرو شکیبایی.
طلای سرخ. یک درام خیابانی با فیلمنامه عباس کیارستمی و کارگردانی جعفر پناهی. روح تیره زمانه را در این فیلم نوآر درخشان میتوان لمس کرد.
مهمان مامان. به چنگ آوردن ذات مهربان زندگی ایرانی به دور از همه آن شائبههای سینمای متعهد اجتماعی چپگرایانه. پراز لحظات ناب و درخشان و موقعیتهای دلچسب کمدی. برگرفته از داستان هوشنگ مرادی کرمانی.
خواب تلخ. کمدی ترسناک محسن امیریوسفی بر بستر یک مرده شویخانه در سده اصفهان. بازی خطرناک بر مرز عقیده و خرافات و پر از شوخیهای جسورانه با مفهوم مرگ.
چیزهایی هست که نمیدانی. یک عاشقانه لطیف و زاهدانه و مینیمال. بابازیهای خوب از علی مصفا و مهتاب کرامتی و لیلا حاتمی.
جدایی نادر از سیمین. کاملترین و دقیقترین فیلم اصغر فرهادی. با یک نقشه دقیق برای درگیر ساختن ، خلع سلاح کردن و تسخیر کردن تماشاگر. ضرب شستی در فیلمنامه نویسی و پناه بردن به یک پایان باز.
پرویز. چگونه یک قاتل به وجود میآید؟چگونه یک لمپن بی آزار در سیر تحقیر عمومی به قاتلی زنجیرهای بدل میشود؟پرویز همتایی برای خود ندارد.
نفس. داستان پراحساس نرگس آبیار از دخترکی کوچک که در کودکی امواج انقلاب و جنگ را در خانه کوچک خود در حاشیه تهران و سفرهای گاه و بیگاهش به روستایی در یزد تجربه میکند.
ماجرای نیمروز . تریلر سیاسی پرهیجان و سنجیده محمد حسین مهدویان از سال غریب و شگفت انگیز ۱۳۶۰. پرتلاطمترین سال تاریخ معاصر ایران و البته با حمل اتهام ساخت فیلمی پروپاگاندا. هرچه هست ماجرای نیمروز دلچسب و موثر و سینمایی است.
اژدها وارد میشود. فیلم غیر عادی و درخشان مانی حقیقی با داستانی وهم آلود و غیرعادی و با وسواس قابل توجه کارگردان در حفظ جاذبههای روایتی در طول داستان پرپیچ و خم آن.
جنایت بیدقت. کاملترین اثر شهرام مکری که میتواند بنیانهای یک نوع نگاه و ایدئولوژی را در پس گذر سالها به همدیگر پیوند بزند. ماجرایی که از سینما رکس آبادان آغاز میشود.
آتابای. عاشقانه پرشور و کنشمند نیکی کریمی با بازی پراحساس و فداکارانه هادی حجازیفر و دوبازی خوب از سحر دولتشاهی و جواد عزتی.
تی تی. داستان فیزیکدان مشهور و زن روستایی. داستان نجات جهان توسط استاد و نجات استاد توسط زن کم سواد روستایی. رویاهای بزرگ و دست نیافتنی مرد و ایدههای عملی و فداکارانه زن. یک عاشقانه متفاوت. باکارگردانی درخشان آیدا پناهنده.
به جز این ۳۲ فیلم میتوانم به چند فیلم بسیار خوب دیگر اشاره کنم:
خشت و آینه (ابراهیم گلستان )، پستچی (داریوش مهرجویی )، قلندر (علی حاتمی)، سوته دلان (علی حاتمی)، سرب (مسعود کیمیایی )، شبح کژدم (کیانوش عیاری )، ایستگاه (یدالله صمدی )، زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی)، درباره الی (اصغر فرهادی )، ماهی و گربه (شهرام مکری )، ایستاده در غبار (محمد حسین مهدویان) و خوک (مانی حقیقی ).