چهرههای موسیقی که با آنها خوب تا نکردیم
روزنامه هفت صبح | پس از انقلاب در همان سالهای اولیه چهار چهره مهم و مشهور موسیقی پاپ ایران در کشور ماندند. نوع موسیقی این ۴ نفر و دوریشان از فضای پرجنجال خاص ستارههای موسیقی پاپ به آنها این دلگرمیرا داده بود که پس از انقلاب نیز میتوانند به فعالیتهای خود ادامه دهند.خوانندههایی که هرگز به جریان اصلی و بازاری موسیقی پاپ ایران نپیوسته بودند.
فضای پرشور سالهای ۵۸ تا ۶۰ نیز به این باور کمک کرده بود و این چهرهها میپنداشتند با خوابیدن هیاهوی سیاسی وآرام شدن فضای جامعه آنها میتوانند فعالیت خود را از سر بگیرند. از فرهاد مهراد، فریدون فروغی، مازیار و کوروش یغمایی حرف میزنیم. چهار چهره ممتاز و تکرار نشدنی موسیقی پاپ ایران.
اما برخلاف انتظار آنها، فضای فرهنگی بهخصوص در حوزه موسیقی بستهتر و بستهتر شد و قرائتهای ضد موسیقی از مراکز فرهنگی و مذهبی کشور منتشر و در نهادهای نظارتی به کار گرفته میشد. حتی سرودهای انقلابی نیز با اگر و اما پخش میشدند. فتوای فوقالعاده سرنوشتساز آیتالله خمینی در سال ۶۷ حرکتی کاملا ضد جریان محسوب میشد و به موسیقی جان دوبارهای داد. رحلت امام در سال ۱۳۶۸ این موج را دوباره دچار وقفه ساخت.
فرهاد مهراد که ترانههایش همواره صدای متفاوت دوران پهلوی محسوب میشد و ترانه وحدت با صدای او در همان بهمن و اسفند ۵۷ بارها از رادیو ایران پخش میشد برای انتشار آلبوم خود تا سال ۱۳۷۳ صبر کرد! ۱۶سال از بهترین دوران خلاقیت بینظیرترین مرد موسیقی پاپ ایرانی. دوست و رفیق آوینی و الهی قمشهای از یکسو و سیاوش کسرایی و جنتی عطایی از سویی دیگر.
آلبوم جدید او وقتی بیرون آمد که مردی میانسال و ۵۱ساله بود و با نشانههای بیماری هپاتیت یادگار دورهای کوتاه از اعتیاد( به هروئین؟) در جوانی، دست و پنجه نرم میکرد. او در سال ۱۳۷۴ در کلن آلمان و در سال ۱۳۷۷ در هتلی واقع در شرق تهران کنسرتهایی برگزار کرد. او در سال ۱۳۸۱ بر اثر بیماری هپاتیت سی در شهر لیل فرانسه به اغما فرو میرود و فوت میکند و در شهر پاریس هم به خاک سپرده میشود.
فریدون فروغی ستاره نوظهور موسیقی ایرانی در دهه پنجاه از فرهاد هم کم شانستر بود. بچه پرشر و شور خیابان سلسبیل تهران که از طرفی پدری نسبش به شهر نراق میرسید و با خواندن به سبک ری چارلز گل کرد و با خواندن ترانه در فیلمهای آدمک و بهخصوص تنگنا به ستارهای محبوب بدل شده بود. جالب این که او بین سالهای ۵۴ تا ۵۶ از طرف حکومت پهلوی ممنوع الفعالیت بود.
بعد از انقلاب او در سالهای ۵۷ تا ۶۰ پرجوش و خروش است و برنامه اجرا میکند و بهخصوص اجرای ترانه یاردبستانی من در فیلم از فریاد تا ترور. اما از سال شصت ممنوعالفعالیت میشود. تا… تا سال ۱۳۷۷! بالاخره در سال ۱۳۷۷ کنسرتی در کیش برگزار میکند و تلاشش برای کنسرت در شهرهای دیگربا شکست روبهرو میشود.
پس دوباره به کیش باز میگردد و کنسرتهای محدود. او در دهه هفتاد دوبار هم بازداشت میشود که خب هیچکدام از این بازداشتها به مسائل هنری و سیاسی مربوط نبودند. در نهایت در سال ۱۳۸۰ او در سن ۵۰ سالگی فوت میکند. سکته قلبی یا خودکشی؟ چه فرقی میکند.
اما مازیار یا همان عبدالرضا کیانینژاد. بچه اهل بابل که در انتهای سال ۵۶ سرو کله اش در برنامههای رنگارنگ در تلویزیون پیدا شده بود. با صدایی نسبتا بم و ترانههایی موزون و پر مفهوم. بهخصوص ماهیگیر و خوش به حالت کبوتر. او در اسفند ۵۷ ترانه شهید را با موسیقی بابک بیات اجرا کرد. بعد از انقلاب دنبال فعالیتهای خود بود که ممنوع الکار شد در حالیکه حتی سی سال هم نداشت. ممنوعیت فعالیت او تا سال ۱۳۷۳ به طول میانجامد و ماجرای انتشار و توقیف آلبوم گل گندم. مازیار در سال ۱۳۷۶ در سن ۴۴ سالگی بر اثر سکته قلبی و مغزی توامان فوت میکند…
کوروش یغمایی اما مقاومت بیشتری داشت. متولد شاهرود و فارغالتحصیل دانشگاه ملی که در ۲۵سالگی ترانه زیبای گل یخ را با شعری از مهدی اخوان لنگرودی ساخت و تنظیم کرد و خواند. یکی از بهترین و درخشانترین آثار موسیقی پاپ و راک ایران. یغمایی هرگز نتوانست از حدو حدود گل یخ بالاتر برود.
وقوع انقلاب ۱۷سال سکوت را به یغمایی تحمیل کرد اما در سال ۱۳۷۵ با آلبوم سیب نقرهای به شکل درخشانی وارد جریان موسیقی معاصر ایران شد. کاوه یغمایی پسر اوست. کوروش یغمایی در حال حاضر ۷۴ ساله است.میشد به این چهار نفر مرحوم حبیب محبیان را هم اضافه کرد. مردی که با وعدههای دولت وقت به ایران بازگشت اما اجازه فعالیت دوباره بهش ندادند تا بالاخره در سن ۶۴ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت…