گفتگو با سحر صباغ بازیگر سریال روزگار جوانی
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | «سینما خر (مشمشه)» به کارگردانی شاهد احمدلو، آخرین فیلمی است که در سال ۹۹ به صورت آنلاین اکران میشود. فیلم درباره مشکلات فراوانی است که عوامل تولید یک فیلم برای باورپذیری آثار با آن مواجه میشوند. قرار نیست درباره کیفیت فیلم صحبتی به میان بیاوریم. فقط از آنجایی که سحر صباغسرشت، بازیگر زن اصلی این فیلم است، به همین بهانه، پرونده این هفته را به آن دسته از دستیاران کارگردان و برنامهریز سینما اختصاص دادهایم که در دورهای از فعالیت سینماییشان به سمت بازیگری رفتهاند.
در کنار مرور کارنامه این بازیگران، گفتوگوی مفصلی هم با سحر صباغسرشت انجام دادهایم؛ بازیگری که در دهه ۷۰ با بازی در سریال «روزگار جوانی» به شهرت رسید و بعد از آن بهجای ادامه مسیر بازیگری، به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز فعالیتش را ادامه داد و نهایتا بعد از تجربه تهیهکنندگی، مجددا به عنوان بازیگر مقابل دوربین رفت. در بخش دیگری از این پرونده، مروری داریم بر فیلمهایی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ با موضوع پشتصحنه سینما ساخته شدهاند.
سحر صباغسرشت که اکثر مخاطبان هنوز هم بعد از گذشت دو دهه او را با نقش جیران در سریال «روزگار جوانی» به یاد میآورند، تجربه زیادی در فعالیت به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز در سینما و تلویزیون داشته است. به بهانه اکران آنلاین فیلم «سینما خر (مشمشه)» و بازگشت صباغسرشت به دنیای بازیگری، گفتوگوی مفصلی با او انجام دادهایم؛ از همکاری با اصغر فرهادی تا مشارکت در تهیهکنندگی به همراه علی انصاریان و … . لازم به ذکر است این گفتوگو به صورت کتبی انجام شده است.
*** روزگار جوانی
* اکثر مخاطبان اولینبار شما را با نقش جیران در سریال «روزگار جوانی» شناختند. دختر سربهزیر و تنهایی که پدری سختگیر داشت و از طرفی در جایگاه یک معشوق قرار داشت. چه شد که برای این نقش انتخاب شدید؟
برای نقش «جیران» در سریال تلویزیونی «روزگار جوانی»، از تعدادی از بازیگران جوان و معروف آن سالها دعوت شد و حتی تست هم گرفته شد. البته تعداد بازیگران جوان در آن سالها به اندازه امروز خیلی زیاد نبود، اما واقعا بازیگران خوبی بودند. در نهایت به دلیل ثابت بودن نقش جیران در سریال و درعینحال پراکندگی نقش در قسمتهای مختلف، نیاز به بازیگری بود که در جریان قصه قسمتهای مختلف سریال و روابط شخصیتها در طول دو سال فیلمبرداری باشد.
با وصف اینکه در همه قسمتها هم بازی نداشت. با توجه به سابقه بازیگری من در تئاتر و از طرف دیگر همکاری قبلی با این گروه در تئاتر زنده تلویزیونی «شب بخیر تهران» و سریالهای تلویزیونی «مثل زندگی» و «ماه مهربان»، از سوی دیگر از آنجایی که به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز هم در سریال «روزگار جوانی» فعالیت داشتم و از قضا سنوسال و فیزیکم هم متناسب با نقش بود، بعد از تست گریم، نتیجه آن شد که من ایفاگر نقش «جیران« در سریال «روزگار جوانی» شوم.
البته بار مسئولیتم صدچندان شد. چون هم به عنوان بازیگر نقش اصلی زن یک سریال تلویزیونی و هم به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز در پشتصحنه آن فعالیت میکردم، آن هم در شرایطی که من فقط ۱۷ سال داشتم. اما به پشتوانه تجربیات حرفهای تئاتری، عشقی که به کارم داشتم و تشویقهای ارزشمند پدر و مادرم، شکر خدا موفق شدم.
* با این سن کم، برای انجام همزمان این دو فعالیت با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
همانطور که گفتم، من در سریال «روزگار جوانی» فقط ۱۷ سال داشتم. اما از سن ۱۳، ۱۴ سالگی هنرجوی تئاتر شده بودم و شاگرد اساتید مهمی مثل خانم مهتاب نصیرپور و آقای محمد رحمانیان بودم، به همین دلیل هم با تکیه بر مشقهایی که طی چندسال در تئاتر و محضر آن اساتید کرده بودم و انگیزه بالایی که برای کسب تجربه و رسیدن به موفقیت در این حرفه داشتم، سختیها زیاد مهم نبود. اتفاقا روزبهروز مرا عمیقتر و باتجربهتر میکرد. از وقتی هنر هفتم را به عنوان حرفه برگزیدم، خوب میدانستم که مسیر پرپیچوخمی را در پیش دارم که نهتنها پایانی ندارد که روزبهروز سختتر و درعینحال چالشبرانگیزتر و جذابتر خواهد شد.
* سریال «روزگار جوانی» به کارگردانی شاپور قریب تولید شد، اما از فصل دوم به این علت که کار کند پیش میرفت، کارگردان تغییر کرد. واقعا مشکل به کند پیش رفتن کار ربط داشت یا دلیل دیگری در میان بود؟
فصل اول «روزگار جوانی» که در ۲۶ قسمت به قلم اصغر فرهادی و کارگردانی شاپور قریب روایت شد، سریال موفق و دلنشینی بود، اما متاسفانه در فصل دوم با تغییرات نامطلوبی که اتفاق افتاد، نتوانست مسیر موفقی را که باعث رضایتمندی مخاطبان شده بود ادامه دهد. متاسفانه ذات برخی از انسانها بهگونهای است که وقتی موفقیتی در یک کار گروهی حاصل میشود، آن را فقط از آن خود میدانند و خودشان را مالک تماموکمال آن پیروزی میدانند. اتفاقا همین دسته از انسانها وقتی هم که شکست میخورند، پیکان خود را سمت دیگران میگیرند و به دنبال مقصر هستند. غافل از اینکه در این جهان همهچیز نسبی است و هرکس هم سهم خودش را در هر بخش از زندگی دارد نه بیشتر و نه کمتر .
*** دستیاری کارگردان و تهیهکنندگی
* چرا بعد از روزگار جوانی دیگر بازی نکردید؟ علاقهای نداشتید یا دیگر پیشنهادی نشد؟
بعد از «روزگار جوانی»، برای بازیگری پیشنهادهای زیادی داشتم، اما با توجه به اینکه هدفم از ابتدای ورود به این حرفه، تهیهکنندگی فیلم بود، ترجیح دادم، برای پیشرفت اصولی در کار موردعلاقهام مسیر پشتصحنه را انتخاب کنم و از این انتخاب هم راضی هستم، چراکه از نظر من، تهیهکنندگی حرفهای است .
که هم به تجربه و هم دانش توأمان نیاز دارد و مسیر انتخابی من از برنامهریزی فیلم، مدیریت تولید و جانشینی تهیهکننده تا رسیدن به تهیهکنندگی فیلم، انتخاب شایستهای برای کسب مهارتهای لازم این شغل بود. همین مسیر مشابه را در برنامه تحصیلیام هم طی کردم و بعد از پایان مقطع کارشناسی در رشته ادبیات نمایشی، برای مقطع کارشناسیارشد، رشته MBA را انتخاب کردم تا از نظر تئوری هم با اصول و فنون مدیریت درست منابع مالی و انسانی که بخشی از کار یک تهیهکننده است به مهارت لازم برای این شغل دست پیدا کنم.
* علت این علاقه به تهیهکنندگی چه بود؟
واقعا نمیدانم در چرایی پرسش شما چه جوابی بدهم که مقبول افتد، اما باور دارم بخشی از این علاقه به ذات وجودی من برمیگردد. تهیهکننده درواقع کسی است که مسیر را از هر لحاظ برای خالق یک اثر هنری هموار میکند و در جریان شکوفا کردن یک فکر یا ایده هنری نقش بسزایی دارد. من این تعبیر را یک ارزش میدانم و دوستش دارم. تهیهکنندگی فیلم، حرفه موردعلاقه من است، چون بسیار چالشبرانگیز است و اتفاقا مسئولیت سنگینی هم هست. من هم علاقهمند به پذیرش مسئولیتهای سنگین پرپیچوخم هستم و در ادامه زندگی حرفهایام نیز همین مسیر را ادامه خواهم داد. دیر و زود دارد، اما سوختوسوز ندارد.
* دستیاری کارگردان برای یک خانم چه چالشهایی دارد؟
به نظرم، تفکیک جنسیتی در انتخاب یا عدم انتخاب یک شغل نسبت به اصول مهم دیگری که در این خصوص وجود دارد اصلا اهمیتی ندارد. آنچه مهم و ضروری است این است که برای انتخاب هر شغل و تثبیت شدن در آن، ابتدا بایستی حسابی ممارست کرد تا ورزیده شد. آنوقت است که با مهارت لازم کسبشده، میتوان چالشهای آن شغل را هم به درستی مدیریت کرد. این فرمول نه در انتخاب یک شغل که در زندگی شخصی هم بسیار مفید و موثر است.
*** سینما خر
* این روزها فیلم «سینما خر» به صورت آنلاین اکران شده است. شما به عنوان بازیگر نقش اول زن در این فیلم حضور دارید. چه شد که دوباره تصمیم گرفتید به سمت بازیگری بیایید؟
فیلم سینما خر (مشمشه)، نامه عاشقانهای به سینمای امروز ماست؛ نامهای که از سر معرفت یک عاشق واقعی سینما بهخاطر وفاداریاش به سینما و ترس از دست رفتن آن نوشته شده. من هم به عنوان عضو کوچکی از خانواده سینما که از نوجوانی با این عشق خودم را تا به اینجا رساندهام، معتقدم اگر در جهانی که زندگی میکنم یا کاری که انجام میدهم نقدی به شرایط موجود دارم، باید در میدان حاضر باشم، حرف بزنم، نقد کنم و امیدوار باشم به اینکه بالاخره در موقعیتی مغتنم عمل من تاثیر درست خودش را بر موضوعی که مورد نقدم است خواهد گذاشت.
شرایط سینمای امروز، نگرانکننده است و راه درمان بیماری مسری که گریبان سینما را گرفته، خانهنشینی و تسلیم شدن نیست. این نقد سازنده در قالب یک روایت ساده و سرراست به نام سینما خر به ذهن شاهد احمدلو، نویسنده و کارگردان فیلم رسید و من هم با او همراه شدم. باشد که راهگشا هم باشد که هست، چون هرآنچه از دل برآید لاجرم بر دیده نشیند. از طرفی من، شاهد احمدلو و علی یاور، تهیهکننده فیلم، هر سه از سالهای دانشجویی و در دانشکده هنر و معماری با هم، همرفیق شدیم. چقدر خوب شد که توانستم در این فیلم عاشقانه درباره سینما، با رفقای سالهای دورم، اینبار به عنوان بازیگر همکاری کنم و همراه مسیر سبز و روشنشان باشم.
* «سینما خر» به لحاظ محتوا اثر قابلتأملی است. زمانی که با فیلمنامه آن روبهرو شدید، به نظرتان چطور آمد؟
شاهد احمدلوی عزیز، یک سال قبل از «سینما خر»، فیلمنامهای به نام کتکخور را برایم فرستاده بود تا من به عنوان تهیهکننده و او به عنوان نویسنده و کارگردان با هم کار کنیم، اما مسیر هموار نشد. زمانی که نوبت به «سینما خر» رسید، برایم یک پیغام صوتی فرستاد و گفت فیلمنامه را برایت میفرستم بخوانی. میخواهم برایم بازی کنی.
واقعا تعجب کردم. راستش حتی میخواستم بلافاصله جواب پیغام صوتی را بدهم و عذرخواهی کنم و بگویم بیخیال من شود، اما حس غریبی سوقم داد به این سمت که اول فیلمنامه را بخوانم، بعد تصمیمگیری کنم. فیلمنامه را خواندم و بلافاصله رفتم دیدن علی و همان روز کارهای مقدماتی گریم و لباس انجام شد و فردای آن روز عازم لاهیجان شدم. چه چیزی بیشتر از یک فیلمنامه منسجم، دقیق و حسابشده که از ابتدا تا انتها به ژانر وفادار مانده و همه شخصیتها در آن به خوبی پرداخت شده.
و اینقدر تاثیرگذار و قابلتامل و درعینحال ساده و سرراست است میتواند جهانبینی فیلم را برایت روشن کند. به نظرم سینما خر(مشمشه)ی شاهد احمدلو، فیلمنامهای درعینحال ساده، اما کاملا تاملبرانگیز دارد که با هوشمندی، زبان کمدی سیاه را برای هرچه تاثیرگذارتر کردن روایتش انتخاب کرده است. مهمتر اینکه محصول نهایی فیلم با بهرهگیری از فیلمنامه درست، نتیجه کاملا قابلقبولی شده و در نوع خودش یک کار کاملا اورجینال و متفاوت از تولیدات دیگر سینمای ایران در سالهای اخیر به حساب میآید.
* فکر میکنید آن فیلمنامه قابلقبول توانسته است به فیلمی خوشساخت تبدیل شود؟
به نظر من شاهد احمدلو، قبل از اینکه «سینما خر» را بسازد، حتی قبل از نوشتن فیلمنامهاش چندینبار فیلم را در ذهنش تماموکمال ساخته بود و با جهانبینی درستی وارد روایتگری داستانش شده بود. پس نقشه راه درستی در دست داشت و توانست با همراهی تهیهکنندهای رفیق و کاربلد مثل علی یاور، با انتخاب درست لوکیشنها، بازیگران غیرستاره و گروه همراه و همدل پشتصحنهاش، فیلمی با صحنههایی چشمنواز و روایتی تاملبرانگیز و به لحاظ زمانبندی بهاندازه را به تصویر بکشد که نه به زور شوخیهای سطحی، که با دیالوگهای درست، مخاطبش را در عین حالی که به خنده دعوت میکند، به فکر هم وادار کند و اینهمه به غایت سینماست.
* شما تا به حال بازیگری، نویسندگی، تهیهکنندگی، دستیاری کارگردان و مدیریت تولید را تجربه کردهاید. ممکن است روزی کارگردانی را هم به این تجربیات اضافه کنید؟
من تجربه کارگردانی هم دارم. مربوط به سالهایسال قبل میشود. یک سریال به نام «ایران ما» که به تهیهکنندگی آقای بهروز مفید و فیلمنامه شهاب عباسی و بازی صابر ابر، امیر نوری و علی صادقی ساخته شد. اما هدفم ادامه مسیر تهیهکنندگی است. از بدو ورود به این حرفه برایش تلاش کردهام، اما درعینحال هیچچیز قطعی نیست و هیچکس از آینده خودش هم خبر ندارد.