نقش کمرنگ پلیس در سریال زمین گرم
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | سریال «زمین گرم» به قسمت بیستوسوم رسیده و هنوز نتوانستهایم بین برخی اتفاقها با دنیای واقعی ارتباط برقرار کنیم. موارد اینچنینی زیاد است و به زودی به ابعاد مختلف آنها خواهیم پرداخت اما آنچه در قسمتهای اخیر اهمیت دارد، نادیده گرفته شدن نقش پلیس و سیستمهای امنیتی توسط سعید نعمتالله است.
تا همین هفته گذشته سریال «دیوار» براساس فیلمنامه نعمتالله روی آنتن شبکه یک بود؛ سریالی به کارگردانی سیروس مقدم که برای هفته نیروی انتظامی ساخته شده بود و نعمتالله برای نگارش آن، نقش پلیس را در اتفاقها بسیار پررنگ نشان داده بود. او اینبار برای اینکه بتواند داستانش را خیلی راحت روایت کند، عملا نقش پلیس را در روابط علت و معلولی داستانش درنظر نگرفته است.
*** ماجرا چه بود
چند روز گذشته داستان سریال به جایی رسیده که ماجد با ساندویچی سمی به آسایشگاه میرود و قصد دارد استوار را مسموم کند و بکشد. او ساندویچ را به بچهای میدهد تا به استوار برساند. استوار هنوز لقمه اول را نخورده، اصلان سر میرسد و ساندویچ را از او میگیرد. همان موقع، ماجد هم پشیمان میشود و برمیگردد تا جلوی ساندویچ خوردن استوار را بگیرد اما درست همان لحظه، اصلان چاقویی توی شکم ماجد فرو میکند.
همه دور ماجد جمع میشوند و اصلان فرار میکند. هیچکس او را دنبال نمیکند. حتی بعد از گذشت چند قسمت هنوز خبری از پلیس نیست و نمیبینیم که کسی پرونده چاقوکشی اصلان در آسایشگاه را پیگیری کند. در صورتی که اگر پلیس وارد عمل میشد با وجود شواهد خیلی راحت میتوانست او را دستگیر کند. طبیعتا در چنین شرایطی نعمتالله نمیتوانست داستان سریالش را به همین راحتی پیش ببرد.
*** بیدر و پیکر بودن آسایشگاه بیماران روانی
یکی از مسائلی که در سریال چندان مورد توجه قرار نگرفته سیستم امنیتی در فضای آسایشگاه است. چنان که تا به حال دیدهایم، یکبار علییار پدرش را از آسایشگاه فراری میدهد، یکبار ماجرای چاقوکشی پیش میآید و در قسمت یکی مانده به آخر هم که استوار به تنهایی از آنجا فرار میکند.
مگر میشود یک آسایشگاه محل نگهداری بیماران روانی تا این حد بیدر و پیکر باشد که هرکس بتواند راحت از آنجا بیرون رود یا چاقوکشی کند؟ اگر اینطور باشد که بیماران روانی مدام فرار میکنند و در سطح شهر دیده میشوند. مسئله بعدی اینکه یعنی در کل این آسایشگاه یک دوربین مداربسته وجود ندارد که در این شرایط آن را چک کنند؟ اگر یک دوربین مداربسته وجود داشت حتما اصلان گیر میافتاد و اصلا داستان به مراحل بعدی نمیرسید.
*** عدم پرسش از ماجد
بعد از چاقو خوردن ماجد میبینیم که او در بیمارستان بستری شده و یک مامور پلیس هم پشت در اتاقش کشیک میدهد. وقتی دوربین سراغ ماجد میرود میبینیم حالش خوب است و کاملا هوشیار به نظر میرسد.
تا جایی که وقتی متوجه میشود عروس و نوهاش جایی برای ماندن ندارند شاکی میشود و به زور میخواهد از بیمارستان بیرون بزند. در این شرایط، چرا یک پلیس بالای سر او نمیرود تا بپرسد چه کسی این بلا را سرش آورده است؟ کافی بود پلیس فقط یک سوال از او میپرسید تا متوجه میشدند اصلان مقصر است و دستگیرش میکردند. گویا کارگردان چندان تمایلی به درگیری پلیس در این زمینه نشان نمیدهد.
*** بدون حتی یک بازجویی ساده
مسئله بعدی اینکه در شرایط مشابه، اگر سرنخی برای پیدا کردن ضارب وجود نداشته باشد سراغ سایر افرادی میروند که مشکوک به انجام ضرب و جرح هستند. فروغ سابقهدار است و همسرش هم پرونده دارد. بنابراین طبیعی بود که حتی اگر ماجد هم نام اصلان را لو نمیداد از فروغ بازجویی میکردند تا نهایتا به جواب برسند اما چنین اتفاقی را هم در سریال نمیبینیم.
*** مطابق میل کارگردان
مسئله مهمتر اینکه در این ماجرا، ماجد ساندویچی مسموم به دست استوار میدهد و استوار به دلیل مسمومیت در بیمارستان تحت نظر قرار میگیرد. به شواهد خود سریال، بعد از ماجرای چاقوکشی و از هوش رفتن اصلان، هنوز تکههای ساندویچ روی زمین دیده میشدند و دست کم مسئولان آسایشگاه میتوانستند علت مسمومیت را به راحتی پیدا کنند و آن را به ماجرای چاقوکشی و مجروح شدن اصلان ربط دهند.
حتی اگر هیچکدام از این راهها جواب نمیداد منطقیترین کار این بود که پلیس را درحال پرسوجو از سایر ملاقاتکنندهها ببینیم اما چنین صحنهای هم وجود ندارد. درواقع سعید نعمتالله قصد داشته است کاری کند که اصلان به ماجد چاقو بزند و فرار کند. هیچ دلیل منطقی هم برای عدم پیگیری پلیس باقی نگذاشته است. همانطور که در ابتدا هم ذکر شد سریال از این دست بیمنطقیها در روابط علی و معلولی زیاد دارد و به تدریج به سایر موارد هم خواهیم پرداخت.