گفتگوی خواندنی هفتصبح با مهدی سلوکی
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | محمد سلوکی نوروز امسال با ویژهبرنامه «دو نیمه ماه» در شبکه دو حضور داشت؛ برنامهای که تا نیمه شعبان ادامه پیدا کرد. بعد از آن از ابتدای ماه رمضان، برنامه «شبگرد» را روی آنتن برد و با مسئولان و برخی چهرههای مختلف درباره فعالیتهایشان گپ زد و آنها را به بازی با رنگها برای شناخت درونیات خودشان برد. «شبگرد» در ادامه برنامهای به نام «شبگشت» ساخته شد که خود سلوکی، چند سال پیش در شبکه دو اجرا کرده بود. با این مجری درباره سبک و سیاق اجرا و چگونگی مواجهه با این برنامهها به طور مفصل گپ زدهایم.
***حضور مداوم در شبکه دو
* از ابتدای امسال، دو برنامه در شبکه دو داشتید و به طور کلی مدتهاست جزو مجریان ثابت شبکه دو شدهاید. در اکثر مناسبتها هم به عنوان مجری اصلی حضور دارید. علت این حضور مداوم چیست؟
من سالها فعالیت در شبکه یک و شبکه پنج تلویزیون را تجربه کردم. درواقع کارم را با شبکه یک شروع کردم و بعد از چند سال به شبکه پنج رفتم و باز هم مجددا با برنامههایی مثل «سین مثل سریال» یا «ستارهشو» و … به شبکه یک برگشتم و سعی کردم خودم را وارد مرحله جدیدی از اجرا کنم. اصولا برای من تجربه کردن خیلی اهمیت دارد و جذاب است. بعد از این چند کار، با دوستان و عزیزانی در شبکه دو ارتباط برقرار کردم و به این شبکه دعوت شدم. آقای مهندس جعفری جلوه، مدیر شبکه دو، بعد از محدودیتهایی که چند سال گذشته برایم ایجاد شده بود، خیلی کمکم کرد.
* چه محدودیتهایی؟
مثلا میگفتند چرا زیاد کار میکنی! یا چرا فلان جا رفتی فلان کار را کردی! حالا باید با محدودیتهای بیشتری مواجه باشی و … اما حمایتهای آقای جعفری جلوه در شبکه دو، باعث شد چند سال گذشته بیشتر با شبکه دو کار کنم. خودم هم شخصا شبکه دو را شبکه خاصی میدانم. گذشته تاریخی و نوستالژی جالبی که در آن وجود دارد باعث میشود بیشتر به این شبکه احترام بگذارم. ولی خب شبکه دو به خاطر کنداکتورش با محدودیتهای زیادی روبهروست.
همانطور که میدانید ساعت پخش برنامههای مختلف، تحت تاثیر بخشهای خبری ساعت ۲۰:۳۰ و ۲۲:۳۰ قرار دارد و وظیفه شبکه دو است که برنامههایش را با توجه به این دو باکس مهم بچیند. این ساعتها جزو ساعات پرمخاطب تلویزیون هستند که در اختیار خبر قرار گرفتهاند و ما باید خودمان را تنظیم کنیم در فواصل میان این بخشها، کارهایی را انجام دهیم. به هرحال در این مدت سعی کردم از این امکان و فرصتی که در اختیارم بوده استفاده کنم. خداراشکر از کار کردن در شبکه دو راضی بودهام و امیدوارم مدیران شبکه دو هم راضی بوده باشند اما هیچوقت سعی نکردم همیشه روی آنتن باشم.
* اما خب از عید به اینطرف مدام روی آنتن هستید. ابتدا برنامه «دو نیمه ماه» را داشتید و حالا هم که در ماه رمضان، برنامه «شب گرد» را دارید.
الان دو سه سال است که دارم با شبکه دو کار میکنم شاید سرجمع دو ماه سه ماه بیشتر روی آنتن نبودهام. فکر میکنم ۴۵قسمت، «شبگشت» را با این مجموعه کار کردم و دربرنامه نوروزی امسال هم بیشتر از ۱۰ شب حضور نداشتم. بیشتر کارهای تولید انجام میدادم. یکی دو تا برنامه تهیه کردم و چند مناسبتی داشتم.
*** برنامهسازی در شرایط کرونا
* نوروز امسال با شیوع بیماری کرونا همراه بود. درباره برنامه نوروزی شبکه دو به طور مفصل گپ خواهیم زد اما فعلا در این باره بگویید که کرونا چه شرایطی برای تولید برنامه ایجاد کرد؟
از قبل قرار بود برنامه نوروزی امسال را با کمک دوستانم در شبکه دو پیش ببرم اما یک مرتبه اتفاق عجیب کرونا، همه ساختار برنامهسازی و یا پیشبینیهایمان را به هم ریخت و ما مجبور شدیم به سرعت با یک فرم و شکل خاص، شرایط را جوری مدیریت کنیم که هم بتوانیم برنامه نوروزی داشته باشیم و هم نداشته باشیم. در ایام نوروز و پیش از نوروز، شرایط بینهایت عجیبی وجود داشت. هرروز اخبار مختلفی منتشر میشد و مفهوم نوروز برای مردم بیمعنی بود.
نگرانیها در حدی بالا بود که دیگر کسی سر کار نمیآمد و هجمه عجیبی راه افتاد که در همه جا را ببندیم و حتی تلویزیون هم کار نکنیم و … به دستور مدیر شبکه این دستور را گرفتم که امسال نوروز را با یک برنامهریزی مناسب و با یک خطر خیلی خاص دوستان را دعوت کنیم و آنتن شبکه دو را در شرایط سخت زنده نگه داریم.
* پس رقابت با سایر شبکهها دیگر برایتان اهمیتی نداشت؟
همه چیز عجیب بود. برای اولین بار با مفهوم دورکاری روبهرو شدیم. ما همیشه عادت داشتیم دویست نفر آدم بریزیم و کار کنیم اما اینبار فقط سلامت افراد برایمان مهم بود و واقعا باید بگویم که بحث رقابت با بقیه شبکهها اهمیتی نداشت. سعی میکردیم در زمینه کرونا به یک منبع مهم اطلاعرسانی تبدیل شویم و کار جهانی کنیم. سعی کردیم این کار را با کمترین اشتباهی که در توانمان بود پیش ببریم.
بعد از نوروز، با اینکه فضا یک مقدار آرامتر شد اما کماکان پیشبینی میشدکه کرونا تمام نمیشود. باز هم از طرف شبکه به ما گفتند برای ماه رمضان، به برنامهای فکر کنید که اولا زیاد هم درباره کرونا نباشد و بتواند فضا را تلطیف کند اما در عین حال توجهات خاصی به ماه رمضان و اتفاقات کشور داشته باشد و نهایتا اینکه نوآوری داشته باشد. همه اینها باعث شد برنامهای به نام «شبگرد» تولید شود.
*** چگونگی تولید شبگرد
* «شبگرد» یک جورهایی در ادامه برنامه «شبگشت» است که چند سال پیش در شبکه دو اجرا کردید. «شبگشت» در فرم معروف تاکشوهای شبانهای ساخته شده بود که در سراسر دنیا نمونهاش را دیده بودیم. با اینکه محور اصلی برنامه، دعوت از سلبریتیها یا چهرههای شناخته شده بود اما سعی کردید با سوالات متفاوتی وارد مصاحبه شوید و شیوه اجرای متفاوتی داشته باشید. حالا چه شد که از «شبگشت» به «شبگرد» رسیدید؟
«شبگشت» را سال ۹۷ تولید کردیم. درست است شکل کلیاش کپیبرداری از یک مدل شوی معروف در دنیا بود اما سعی کردیم از نظر محتوا، یک مقدار متفاوتتر عمل کنیم. اتفاقا برایم جالب بود که با وجود اینکه خیلی کارهای تکراری در تلویزیون خودمان انجام دادهایم اما کمتر سراغ چنین فرمی رفتهایم. سه ماه طول کشید به طرحی برسیم که با وجود تبعیت از فرم اصلی، از نظر محتوا به فرهنگ مردم خودمان نزدیک باشد و در عین حال جذابیت هم داشته باشد و فقط به یک برنامه سرگرمکننده یا سلبریتیمحور تبدیل نشود.
آن زمان مدام با نویسندگان و عوامل تولید جلسه میگذاشتیم تا اینکه به طرحی نو رسیدیم. قصدمان این بود که مهمانها را در مواجهه با سوالاتی بگذاریم که پاسخ آنها نتیجه مهمی در بر داشته باشد. کسی که آن را نگاه میکند بگوید چه باحال من تا حالا این اتفاق را جای دیگری ندیده بودم. همیشه این حسرت با من بوده که برنامهای بسازیم بگویند آفرین حداقل اینها کاری کردهاند که تکراری نباشد.
* در «شبگرد» هم دنبال این بودید که تکراری نباشید؟
بله از یک طرف دوست داشتم تکراری نباشد و از طرف دیگر «شبگشت» به خاطر یک سری محدودیتها ابتر مانده و ادامه پیدا نکرده بود. برای همین هم همیشه دلم میخواست آن را دوباره زنده کنم.
* اما «شبگرد» در خیلی موارد با برنامه قبلی متفاوت است.
بله. سعی کردم حتی در سوال پرسیدن هم با «شبگشت» تفاوت داشته باشد. اگر آن موقع سوال از مهمانها ایده کلی بود الان از مهمانهایم دعوت میکنم در چالشی که پشتش یک سری مفاهیم وجود دارد شرکت کنند. تا جایی که امکان دارد سراغ سلبریتیها نمیروم به این دلیل که به نظرم افراد دیگری هم حرفی برای گفتن دارند که حرفهایشان میتواند برای مردم کمک کننده باشد. خوب است کلامی بشنویم که قبلا نشنیده باشیم حالا درباره هرچیزی. روز اولی که کار را شروع کردیم چون تجربهای نداشتیم و حتی نمونهاش را هم در دنیا ندیده بودیم برایمان طرحی پر از ریسک بود.
* پس مواجهه مهمانها با روانشناسی رنگها امضای اصلی خودتان است؟
تا جایی که من میدانم جایی نمونهای وجود ندارد. این ایدهای است که در خواب به آن رسیدم. صبح بیدار شدم و نوشتم که میخواهم چنین کاری انجام دهم و احتمالا جواب میدهد. زاییده ذهن خودمان بود و بد هم نشد. البته ایدههای دیگری وجود داشت اما خب نشد. حالا اگر قرار شد برنامه را ادامه دهیم آن ایدهها را پیاده میکنیم.
*** انتخاب مهمانهای شبگرد
* شما به عنوان مهمان برنامه دست روی افرادی میگذارید که معمولا در برنامههای به نسبت تخصصیتر یا چالشیتر دعوت میشوند و شاید تماشای مصاحبهشان برای مردم عادی جذابیت نداشته باشد. حالا این افراد قرار است وارد چالش بازی با رنگها شوند. به نظر میرسد خیلی از آنها در مواجهه با این شرایط، معذبند. حالا یک نفر مثل افشین پیروانی میگوید نمیخواهد وارد بازی شود و بعضیهای دیگر هم خیلی سخت به این بازی تن میدهند. طبیعتا حضور این آدمها در این برنامه کار پرریسکی بوده. چه شد به این آدمها فکر کردید؟ نمیترسیدید جذابیتی برای مخاطبان نداشته باشد؟
ببینید در این برنامه سراغ افرادی رفتیم که در حوزه خودشان صاحب نظر هستند. شاید بارها در برنامههای تخصصی حضور پیدا کرده باشند و یک سری حرفهای تخصصی زده باشند و مخاطبان خاص خودشان را هم داشته باشند اما وارد یک برنامه سرگرم کننده نشدهاند. سعی داشتیم در کنار حرفهایی که میزنیم نکاتی هم به مردم منتقل کنیم که شاید به دردشان بخورد. البته ریسک بزرگی بود.
نمیدانستم چه اتفاقی میافتد اما پیشبینیام این بود که اگر این افراد وارد این فضا هم نشوند باز هم فرصتی ایجاد میشود که بتوانم راجع به همین موضوع با آنها حرف بزنم. مثلا همان برنامه افشین پیروانی که شما گفتید این شرایط ایجاد شد که بیاید و در این باره صحبت کند و بگوید که جو عمومی جامعه برای این افراد سخت است و نمیتواند مقابل دوربین، همان آدمی باشد که پشت صحنه است. همین محدودیت، بحث ایجاد میکرد.
چیزی که در «شبگرد» به شدت دنبالش هستم این است که ما یک گذشتهای داشتیم و یک امروزی داریم که در آن زندگی میکنیم و داریم به یک آیندهای میرسیم. خوب است که ما در این مسیر یکبار خودمان را نگاه کنیم و با کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه و … مقایسه کنیم. وقتی میبینیم در آن کشورها وزیر و مسئولها در خیابان کنار مردم هستند، ناخواسته از خودمان میپرسیم ما هم بلدیم مثل آنها زندگی یا رفتار کنیم؟ آیا رفتار ما با مدیرانمان مثل کشورهای دیگر است؟
برای آن جوامع، یک وزیر با یک کارمند بعد از ساعت کاری فرقی نمیکند اما برای ما هم همینطور است؟ پس بیاییم درباره این چیزها با مردم حرف بزنیم. آرام آرام بتوانیم روی فرهنگ و اشتباهات و نقاط قوتمان بازنگری کنیم. افرادی که دعوت میکردیم بههرحال صاحب جایگاه و مسئولیتهای مهمی در جامعه بودند و شخصیت حقوقی مطرحی داشتند. برای همین ریسک بزرگی بود. واقعادر هفته اول خیلی نگران بودم اما برخورد دو سه تا مهمان اول را دیدم فهمیدم خوششان آمد و فهمیدم پیشبینیهایم درست درآمده.
برایم مهم بود آدمها را وارد فضایی کنم که قبلا نشدهاند و یک شهر را براساس درونیاتشان رنگ بزنند.
* شما باتوجه به رنگهای انتخاب شده توسط مهمانها، نظر کارشناسی روانشناسان را روی آنتن اعلام میکنید. این مسئله باعث دلخوری نمیشود؟ مثلا وقتی به محسن هاشمی گفتید پول خیلی دوست داری، مشکلساز نشد؟
اتفاقا برایشان جالب بود. شاید به این دلیل بود که اطمینان داشتند قصد بدی ندارم. مثلا خود محسن هاشمی چون آدم چند وجهی است فضا را به سمتی پیش برد که هم به خودش خوش گذشت هم به ما و هم مخاطبی که برنامه را دیدند. مخاطبان هم نسبت به این یک قسمت، خیلی ریاکشن مثبتی داشتند. جزو معدود برنامههایی بود که با وجود ریسکهایی که داشت، تجربه خوبی به دست آوردم و از آن جهت که بازی خوبی هم از آب درآمد، ریاکشن خوبی هم داشت. اصلا انتقادی درباره این قسمت نداشتیم.
*** اصول اجرای رسمی
* شما جزو مجریانی هستید که اصول خاصی برای اجرا دارید. کمتر شوخی میکنید و معمولا از حالت رسمی خارج نمیشوید. حتی در هنگام مصاحبه با برادرتان هم مرزی را حفظ میکنید. چرا دوست دارید این اسلوب را در اجرا حفظ کنید؟ خسته نمیشوید؟
به نظرم میتواند بین من و دیگران یک تفاوتی ایجاد کند. حالا که همه قرار است همه چیز ببینند اینطوری هم ببینند. یکی قرمز، یکی سبز، یکی آبی و … اگر قرار بود همه آبی باشیم دیگر باحال نبود. جریان کاری که انجام میدهیم یک شو است. آن شبی که برادرم مهمان برنامه بود درست است من برادرش بودم که جلویش نشسته بودم اما مجری برنامه بودم و باید کار خودم را انجام میدادم.
اتفاقا شوخی هم میکردیم ولی فکر میکردیم اتفاقا بد نباشد آدمها ببینند دو تا برادر هم میتوانند طور دیگری رفتار کنند. شاید اگر مینشستیم کنار هم شوخی میکردیم ممکن بود بگویند مگر خانه خالهشان است؟ ما باید فضای حرفهایمان را دنبال کنیم. ضمن اینکه مردم این قالب را از من شناختهاند و در همین قالب هم شوخیهایم را میپذیرند. اگر طور دیگری شوخی کنم آنها نمیپذیرند. البته که من توانایی دوستان دیگر را در حوزه طنز ندارم اما سعی میکنم در مدل خودم خلاقیت به خرج دهم.
*** ایجاد جذابیت بدون چالش
* حضور مسئولان در یک برنامه تلویزیونی به خودی خودش جذابیت ندارد. شاید اصلا خیلیها با دیدن یک مسئول کنار دست شما کانال را عوض کنند. چقدر تلاش میکنید مخاطبان ساعت ۱۲ شب، پای برنامه بنشینند؟
حتما پیش آمده که مثلا چند دقیقه با یک استاد دانشگاه نشستهاید، یک چای خوردهاید و درباره کار خودتان و کار او و اتفاقهای جامعه چنددقیقهای گپ زدهاید. تلاشم این بود که در «شبگرد» اینطوری به قصه نگاه کنم. یک مهمانی دارم که دعوتش کردم بیاید چای بخوریم و درباره یک سری موضوعات که باهم همنظریم یا همنظر نیستیم گپ بزنیم اما دعوا نکنیم. مثلا در یکی از برنامهها مهمان برنامه نظرش را درباره انتخابات میگفت، عدهای شاکی شدند که مثلا چرا در جوابش چیزی نگفتی؟ اما من وظیفه ندارم چیزی بگویم چون تعریف برنامهام چنین اجازهای نمیدهد. فضای برنامه، تخصصی نیست و من فقط باید به شنیدن موضوع و دیدگاه آن شخص بسنده کنم.
* چرا برنامه زنده نیست؟ دلیل خاصی دارد؟
نه به دلیل ماه رمضان و کرونا و سختی کار برای بچهها ترجیح دادیم زنده نباشد. البته تعاملی هم با مخاطبان نداریم. ایدهای داشتیم اما دیدیم یک مقدار کار سختی است و ممکن است الان امکانپذیر نباشد. میخواستیم یک حرکت تعاملی با مخاطبان داشته باشیم که حالا اگر برنامه ادامه پیدا کند در آینده انجام میدهیم.
* درحال حاضر اعتراضهای زیادی به بحث سانسور گفتوگوهای تلویزیونی وجود دارد. شما درگیر سانسور نشدید؟
نه واقعا. یک جاهایی شاید یک حرفهای بیربطی بوده که خودمان ترجیح دادیم حذف کنیم اما از طرف تلویزیون چیزی گفته نشده.
* با پایان ماه رمضان، «شب گرد» تمام میشود؟
این فصل بله ولی باید ببینیم برای ادامه آن چه باید کنیم. پیشنهادهایمان را ارائه کردهایم و منتظریم ببینیم به کجا میرسد. احتمال دارد با یک سبک و سیاق متفاوتی ادامه دهیم.