گلایه عاشق سینهچاک تاریخ از دهباشی و شهبازی
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | من یک تاریخخوان آماتور هستم و ارادت ویژهای به تمام تاریخنویسان دارم. در همین صفحه، یکبار به شکل مفصل درباره ارادتم به یرواند آبراهامیان نوشتهام. عبدالله شهبازی و حسین دهباشی هم دو چهره فعال حوزه تاریخ نگاری در کشور ما هستند. احترام هردویشان را دارم.
از خواندن دسترنجهایشان استفاده فراوانی بردهام. کل پروژه تاریخ شفاهی که روشنگرانه و عبرتآموز است و یا مجموعه تالیفات عبدالله شهبازی. مثلا مریمیه که پر از اسناد و فکتهای خواندنی تاریخی درباره شاخهای از تصوف در اروپای بعد از جنگ است که اتفاقا سیدحسین نصر را هم درگیر خود ساخته است.
اینها را گفتم تا عذاب وجدان خودم را در غلط گرفتن از این دو بزرگوار تسکین دهم. اما اصل ماجرا: در کتاب خواندنی حکمت و سیاست که مصاحبه بلند حسین دهباشی و همکارش با سیدحسین نصر است، اشتباه جالبی شکل گرفته است. خود اشتباه کوچک و بیاهمیت است اما شکل پروبال گرفتنش جالب است.
در صفحه ۲۰۳ کتاب آمده است: «ما یک کلفت پانزده ساله داشتیم که از دهات آورده بودیم… یک دختر دهاتی. ما که نمیتوانستیم از لندن (جودیت) باتلر وارد کنیم! چون دائما شهبانو به من تلفن میکردند، به این دختر یاد داده بودم که گوشی را برمیداری بگو علیاحضرت تعظیم عرض میکنم!»
آن پرانتز کنار کلمه «باتلر» توسط ویراستاران کتاب اضافه شده است. درواقع کلام حسین نصر را خواستهاند تکمیل کنند. در توضیح این ماجرا هم در پانوشت صفحه بعد توضیح دادهاند: «جودیت باتلر، فیلسوف پساساختارگرای فمینیسم و استاد دانشگاه کلمبیا.» دو صفحه بعد عکسش را هم در حاشیه کتاب منتشر کرده و نوشتهاند: جودیت باتلر! یعنی چی؟ چرا باید نصر در مقابل کلفت روستایی خود به جودیت باتلر فیلسوف فمینیست اشاره کند؟
خب، داستان سادهتر از این حرفها است. باتلر کلمهای است که برای سرپیشخدمتهای کلاسیک انگلیسی بهکار میرود. اگر مثلا دانتون ابی را دیده باشید، نمونه این باتلرها را متوجه میشوید. نصر در میان مصاحبه گفته، آنقدر پول نداشتیم که بهعنوان مستخدم، باتلر یعنی سرپیشخدمتهای حرفهای از انگلیس بیاوریم.
پس به همین کلفت ۱۵ساله روستایی قناعت کردهایم. ویراستار کتاب در میان انبوه اسمهای متنوع و بزرگی که در این مصاحبه آمده، تلاش کرده مسئله را حل کند و سررشته را رسانده به فیلسوف بختبرگشته، جودیت باتلر! و رزومه او و عکسش را نیز در کتاب درج کرده، بهعنوان گزینه پیشخدمتی در خانه سیدحسین نصر!
اما ماجرای عبدالله شهبازی. کتاب پنججلدی و مشهورش یعنی زرسالاران یهودی و پارسی را با قیمتی گزاف تهیه کردم و در همان صفحه اول و دومش اشتباه نه چندان با اهمیتی از او شکل گرفته بود. جایی نوشته «دربار پرتغال هنریک دریانورد را راهی دریاها کرد» که خب اشتباه است «هنریک دریانورد» خودش شاهزاده بود و هرگز پایش را از پرتغال بیرون نگذاشت اما پشتیبانیاش از برنامههای اکتشافی و تجاری پرتغالیها موجب شد تا لقب طعنهآمیز دریانورد را به او بدهند.اینها بهانهای شد برای جلب توجه شما به این دو پروژه سنگین تاریخی.