پنج انیمیشن برای سرگرم کردن بچهها
روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | نگاهی به موفقترین انیمیشنهای قرن بیست و یکم، در گیشه و نزد منتقدان که این روزها به دلیل شیوع کرونا در سرویسهای پخش آنلاین مورد توجه قرار گرفتهاند.این روزها سرگرم کردن بچهها دردسر بزرگ آنهایی شده که در قرنطینه به سر میبرند. در این دوران است که خبر میرسد در شبکههای آنلاینی مثل دیزنی پلاس که انیمیشنهای محبوب روی آنها قرار دارند تعداد مخاطبان انیمیشنها تا چه حد افزایش داشته است.
به علاوه مخاطبان انیمیشنها بهخصوص از ابتدای قرن بیستویکم از کودکان فراتر رفته و خیلی از انیماتورها پدر و مادرها و جوانترها را مخاطب هدف قرار میدهند. صنعت انیمیشن از ابتدای قرن بیستویکم با قدرت بیشتری در سینما خودش را به رخ کشیده است. استقبال از انیمیشنها دیگر محدود به کودکان و نوجوانان نیست. بسیاری از انیمیشنها اصلا با هدفگذاری مخاطب بزرگسال ساخته میشوند. بهار و تابستان فصل مهم اکران انیمیشنهاست.
در جدول پرفروشها در این دو فصل معمولا یک انیمیشن یا حتی بیشتر وجود دارد؛ فصلی که امسال به دلیل کرونا از بین رفت اما در عوض انیمیشنها از جمله «به پیش» آخرین کار پیکسار که آخرین صدرنشین جدول فروش پیش از کرونا بود وارد فضای اینترنت شدند. این مطلب درباره پنج انیمیشن موفق قرن بیست و یکم است که بیشتر آنها را حتی در سایتهای پخش فیلم خودمان هم میتوانید به صورت دوبله پیدا کنید.
* یک: به پیش/ سال تولید ۲۰۲۰ /کمپانی پیکسار
فروش جهانی: ۱۰۳٫۲ میلیون دلار (به دلیل شیوع کرونا پخش آن متوقف شد و مستقیم به دیزنی پلاس رفت) /هزینه تولید: ۱۷۵ تا ۲۰۰ میلیون دلار
انیمیشن «به پیش» در یک دنیای فانتزی زیرزمینی اتفاق میافتد. جهانی که پر از مخلوقات اسطورهای است. فرمانروایان این جهان بسیار مورد احترام هستند. با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک و البته دشواریهای به کار بردن جادو تقریبا استفاده از جادو در این جهان منسوخ شده است. دو برادر نوجوان الف یک تحقیق شروع میکنند که ببینند در جهان بیرون هنوز جادو وجود دارد یا نه.
دن اسکانلون که او را برای کارگردانی انیمیشن «دانشگاه هیولاها» میشناسیم کارگردانی انیمیشن «به پیش» را برعهده دارد. امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک ۶۱ از ۱۰۰ است. منتقدان معتقدند که این بازگشتی قدرتمندانه برای پیکسار است. فیلمی که هارمونی آن شگفتانگیز مثبت است. قلبتان را سرشار میکند. زیر لایه آن رابطه برادرانه-دوستانه و هنر فانتزی که در فیلم میبینید «به پیش» کمی از آن جادوی قدیمی پیکسار را در خودش دارد. البته بعضیها هم هستند که میگویند هر چند «به پیش» فیلم خوبی است اما اثر فوقالعادهای محسوب نمیشود. دوستداشتنی است اما خیرهکننده نیست.
* دو: یخزده / سال تولید: ۲۰۱۳ /کمپانی: دیزنی /فروش جهانی: یک میلیارد و ۲۸۷ میلیون دلار
هزینه تولید: ۱۵۰ میلیون دلار
این انیمیشن موزیکال فانتزی به شیوه سهبعدی کامپیوتری ساخته شده است. پنجاه و سومین فیلم کمپانی مهم انیمیشنسازی دیزنی. الهام گرفته از داستان «ملکه برفی» هانس کریستین اندرسون که وقتی نسخههای اصلی داستانهایش را بخوانید و نه انیمیشنهایی که براساس داستانهایش ساخته شده تعجب میکنید چطور نویسنده دنیای کودکان و نوجوانان است. بس که قصههایش تلخ و گزندهاند. «ملکه برفی» هم از آن قاعده مستثنا نیست و البته دیزنی طبق معمول چند کاراکتر شیرین مثل یک آدم برفی به اسم اولاف به قصه اضافه کرده تا بار گرما و جذابیتش را بیشتر کند.
انیمیشن قصه دو خواهر به نامهای السا و خواهر کوچکترش آناست. السا جادویی دارد که با دستانش میتواند باعث یخزدن همه طبیعت و اشیا و حتی انسانها بشود. جادویی که مردم و آنا از آن بیخبرند تا یک روز بعد از به سلطنت رسیدن السا رازش از پرده بیرون میافتد و مجبور میشود قصر را ترک کند و تبدیل به ملکهای برفی میشود که قلبش هم در سینهاش یخ زده اما آنا به دنبالش میرود و محبت خواهرانه او دل السا را گرم میکند.
انیمیشن موفق شد تحسین منتقدان را هم برانگیزد. درواقع بعد از دوره رنسانس استودیوی دیزنی از نظر نقدهای مثبت این بهترین فیلم انیمیشن کمپانی محسوب میشود. سال ۲۰۱۱ کمپانی اسم انیمیشن را اعلام کرد و قرار شد به جای نقاشیهای دستی که شیوه سنتی انیمیشنسازی دیزنی است، با استفاده از طراحی کامپیوتری «یخزده» ساخته شود. در نسخه اولیه فیلمنامه که در اختیار باک و دلوچو سازندگان انیمیشن قرار گرفته بود، کاراکتر السا مثل داستان اندرسون یک شریر به تمام معنی بود. درنتیجه اولین کار حک و اصلاح فیلمنامه و تبدیل آن به یک نسخه شیرینتر برای هم مخاطب کودک و هم بزرگسال بود. بسیاری از روزنامهنگاران سینمایی معتقدند که موفقیت «یخزده» در بازار سینمایی برای دیزنی دوره دوم رنسانساش را به ارمغان آورده است. قسمت دوم «یخ زده» سال گذشته عرضه شد اما به محبوبیت قسمت اول دست پیدا نکرد هر چند فروش خوبی داشت.
* سه: مینیونها / سال تولید: ۲۰۱۵/ کمپانی: ایلامینیشن /فروش جهانی: یک میلیارد و ۱۵۹ میلیون و ۳۹۸هزار و ۳۹۷ دلار /هزینه تولید: ۷۴ میلیون دلار
این انیمیشن کامپیوتری سهبعدی اصلا وجودش را مدیون موفقیت سری انیمیشنهای دوستداشتنی «من نفرتانگیز» است. این موجودات زرد بامزه خنگ که به زبان ما حرف نمیزنند و صداهای عجیب و غریب از خودشان در میآورند در سری انیمیشنهای «من نفرتانگیز» دستیار گورو، شخصیت اصلی و شریر انیمیشن بودند که بارها به کمک او و فرزندخواندههایش آمدند. از همان قسمت اول انیمیشن کمپانی متوجه علاقه مخاطبان به این موجودات عجیب و غریب شد.
ماگها و تیشرتها و عروسکهای مینیونها به بازار آمدند و درنهایت جولای ۲۰۱۲ استودیوهای یونیورسال و ایلامینیشن که پخشکننده و تولیدکننده سری انیمیشن «من نفرتانگیز» بودند اعلام کردند که میخواهند یک اسپینآف برای «من نفرتانگیز» بسازند که کاراکترهای اصلیاش اینبار مینیونها هستند. قصه اینکه این موجودات کمی خنگ و خوششانس اصلا از کجا سر و کلهشان پیدا شده و چطور به آدمیزادها نزدیک شدهاند. انیمیشن پر بود از ارجاعات بامزهای که باید نکتهاش را میگرفتید: از گیتار بیتلزها تا حتی شوخی با ملکه انگلستان. نکته مهم دیگر قطعات موسیقی این انیمیشن بود. از آنجایی که مینیونها دیالوگ ندارند و به زبان معمولی صحبت نمیکنند بخش اعظمی از انیمیشن را موسیقی تشکیل میداد.
۳۲ قطعه موسیقی برای انیمیشن «مینیونها» ساخته شد. با رد شدن از رکورد یک میلیارد دلار «مینیونها» تبدیل به اولین انیمیشنی شد که محصول کمپانی غیر از دیزنی بود و توانست تا این میزان فروش کند. اما منتقدان به اندازه مخاطبان «مینیونها» را تحویل نگرفتند. نقدهای مثبت و منفی نوشته شده روی آن تقریبا برابر بود. آنها رنگ و لعاب انیمیشن را ستودند و از بامزه بودن آن نوشتند. منتقد واشنگتنپست نوشت: «من هم از دیدن مینیونها در انیمیشن «من نفرتانگیز» به وجد آمدم. در همان مدت زمان کوتاهی که روی پرده حضور داشتند خوب بودند اما نسخه گسترشیافته آنها که تبدیل به فیلم شده برای این کاراکترها زیاده از حد است.»
* چهار: داستان اسباببازی ۳ / سال تولید: ۲۰۱۰ / کمپانی: پیکسار / فروش جهانی: یک میلیارد و ۶۶ میلیون و ۹۶۹هزار دلار / هزینه تولید: ۲۰۰ میلیون دلار
این یکی از مهمترین انیمیشنهای تاریخ سینماست. البته در حقیقت قسمت اول «داستان اسباببازی»که سال ۱۹۹۵ توسط کمپانی پیکسار و مغزهای متفکر آن یعنی جان لسهتر، اندرو استانتون و پیت داکتر ساخته شد، انقلابی در انیمیشنسازی ایجاد کرد. این اولین انیمیشن بلندی بود که به تمامی توسط کامپیوترها طراحی شد و یکتنه تکنولوژی انیمیشنسازی را چند قدم جلو برد.
کاراکترهای اصلی سری انیمیشنهای «داستان اسباببازی» یک عروسک کابوی به اسم وودی، یک عروسک روبات جدید به اسم باز و چند عروسک دیگر هستند.
این عروسکها متعلق به یک پسربچهاند و زمانی که پسر بیدار است جان ندارند اما همین که به خواب میرود جان میگیرند و حرف میزنند و برای زندگی و مسیر خودشان تصمیم میگیرند. داستان قسمت سوم از جایی شروع میشود که اندی، صاحب آنها ۱۷ ساله شده و میخواهد به کالج برود. تصمیم میگیرد به یاد کودکی عروسک محبوبش وودی را با خودش ببرد و بقیه را در یک کارتن در زیرشیروانی خانه حبس کند. طبعا وودی طاقت دوری دوستانش را ندارد و آنها هم نمیخواهند برای باقی عمرشان در زیرشیروانی یک خانه مدفون شوند. موقع فرار به خرس صورتی برمیخورند که شبیه آن خرسهای شیرین مهربان انیمیشنهاست اما نکته این است که اینجا ذات پلیدی دارد.
داستان ساخته شدن قسمت سوم این انیمیشن بیدردسر نبود. بعد از اینکه کمپانی دیزنی پیکسار را خرید در حقیقت حقوق همه کاراکترهایی که پیکسار طراحی میکرد در اختیار دیزنی قرار گرفت. همچنین تصمیم برای ساختن دنباله روی انیمیشنها اما پیکسار سر «داستان اسباببازی۳» حاضر به ساخت نبود. تا اینکه سال ۲۰۰۴ بالاخره مذاکرات نتیجه داد. دیزنی تصمیم گرفت خودش «داستان اسباببازی ۳» را بسازد. کار هم شروع شد. اما ژانویه ۲۰۰۶ جان لسهتر مغز متفکر پیکسار رئیس بخش انیمیشن دیزنی شد. هر چه تا آن روز به عنوان «داستان اسباببازی ۳» طراحی و ساخته شده بود دور ریخته شد و به جایش خود پیکساریها ساخت انیمیشن را برعهده گرفتند.
انیمیشن «داستان اسباببازی ۳» آنقدر مهم شد که کمپینی برای آن زدند تحت این عنوان که قرار نیست جایزه اسکار بهترین انیمیشن به این فیلم برسد بلکه باید در رقابت بهترین فیلم سال حضور داشته باشد. فیلم توانست رکورد فروش قبلی را که متعلق به «شرک ۲» محصول ۲۰۰۴ بود بشکند و تا سال ۲۰۱۴ و اکران «یخزده» رکورد فروش را در تاریخ انیمیشن به نام خودش ثبت کند. تقریبا همه نقدهای نوشته شده روی «داستان اسباببازی ۳» مثبت بود. منتقدان معتقد بودند این یکی از معدود دنبالههای تاریخ سینماست که از دو قسمت قبلیاش بهتر از کار درآمده. آنها شوخطبعی انیمیشن را ستودند؛ انیمیشنی که به راحتی رگ احساسات مخاطبش را در دست میگرفت.
* پنج: من نفرتانگیز ۲ / سال تولید: ۲۰۱۳ / کمپانی: ایلامینیشن / فروش جهانی: ۹۷۰ میلیون و ۷۶۱هزار و ۸۸۵ دلار / هزینه تولید: ۷۶ میلیون دلار
یک دستگاه عجیب و غریب از یک آزمایشگاه دزدیده میشود. گروه ضدشرورها میخواهد گرو، شریر بدجنس سابق را وادار کنند تا با آنها برای پس گرفتن دستگاه همکاری کند اما گرو که از قسمت قبلی انیمیشن پدرخوانده چند بچه پرورشگاهی شده به آنها جواب رد میدهد و میگوید که حالا مرد تاجر محترمی است. دستیار و دوست گرو او را ترک میکند تا به یک شرور دیگر بپیوندد. گرو درنهایت موافقت میکند با گروه ضربت نابودی شرورها همکاری کند و سریع به یک رستوران مکزیکی مشکوک میشود که متاسفانه دختر خواندهاش به پسر رئیس رستوران علاقهمند شده است. یک افسر پلیس زن به نام لوسی هم در تحقیقات به گرو کمک میکند و درنهایت رابطه عاطفی میان آنها شکل میگیرد.
قسمت اول انیمیشن «من نفرتانگیز» سال ۲۰۱۰ ساخته شد. اینکه یک فرد شرور و بدجنس قهرمان دوستداشتنی قصه باشد برای تماشاگرانش جذاب و کنجکاویبرانگیز بود. قسمت اول با چنان استقبالی در بازار روبهرو شد که تهیهکننده انیمیشن یعنی کمپانی ایلامینیشن برای اولینبار تصمیم گرفت یکی از محصولاتش را در چند قسمت تولید کند و به این ترتیب ساخت قسمت دوم «من نفرتانگیز» در دستور کار کمپانی قرار گرفت. کاراکترهای سریال بهخصوص گرو و خدمتکارانش مینیونها بین گروههای سنی مختلف هواداران زیادی پیدا کردند. منتقدان هم فیلم را دوست داشتند.
آنها معتقد بودند فیلم صحنههای زیادی دارد که از نظر بصری نمیتوانید از آنها چشم بردارید و ابداعات جالبی در آنها وجود دارد. شوخیهای انیمیشن هم آنقدر خوب بود که خندههای بلندی از تماشاگران بگیرد. به علاوه صداپیشگان حرفهای هم در نقدهای مثبت جایگاه خوبی داشتند. منتقد هالیوود ریپورتر در نقد ستایشآمیزش نوشت: «من نفرتانگیز ۲» نه تنها کارتون خوبی است که یکی از معدود انیمیشنهایی است که قسمت دوم آن کاملکننده قسمت اول و گسترشیافته آن است.»