کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۷۹۵۱۳
تاریخ خبر:

روایت فرهاد اصلانی از بازی در نقش ابن‌زیاد

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی/ احمد رنجبر | فرهاد اصلانی بعد از بازی در نقش یزید سریال «امام علی (ع)»، در سریال «مختارنامه» هم نقشی را بازی کرد که پیش‌تر بازیگران دیگری ایفایش کرده بودند اما او کاری با نقش کرد که احتمالا برای همیشه با شنیدن نام ابن زیاد، تصویر اصلانی در ذهنمان زنده شود.

شمایل مردی سیاس که هوشمندی و شقاوت توامان از نگاه‌هایش می‌بارد، اهل محاسبه و دوراندیشی است و از حذف مخالفان و جاری کردن حمام خون برای رسیدن به اهدافش ابایی ندارد. اصلانی به ابن زیاد بعد داد، تاش زد و با حرکات و نگاه‌ها و مکث‌ها و طغیان‌هایش، او را مثل پازلی دقیق و دشوار ساخت و پیش روی ما گذاشت.‌

* به همکاری‌های‌تان با داود میرباقری زیاد اشاره شده. ولی قصه از کجا شروع شد؟ اصلا چطور برای نقش یزید در سریال امام علی انتخاب شدید؟

من داشتم تئاتر کار می‌کردم که به آقای میرباقری معرفی شدم. الان هم وقتی به آن روزها فکر می‌کنم فقط یادم است سر صحنه امام علی استرس زیادی داشتم. نخستین بار بود که به عنوان بازیگر جلوی دوربین می-رفتم. خاطره پررنگ در ذهنم لذت دیدن بازی مهدی فتحی و بهزاد فراهانی است. یادم می‌آید همان موقع از ته دل آرزو کردم یک‌روز من هم در این سطح با میرباقری کار کنم. این آرزو با مختارنامه محقق شد.

* این نکته که برای اولین بار جلوی دوربین یک سریال تاریخی رفته و همبازی مهدی فتحی و بهزاد فراهانی شده بودید، چه تأثیری بر کارتان گذاشت؟ مثلا حس نکردید باید درباره نقش و آن مقطع تاریخی زیاد مطالعه کنید؟

ببینید در امام علی یزید جزو شخصیت‌های محوری نیست. قرار است بدانیم معاویه پسری دارد که این مدلی تربیت شده و دنیایش این شکلی‌ست که شاعرمسلک است و سگ‌بازی می‌کند و… وقتی گریم شدم احساس کردم کار خاصی ندارم و یزید را پیدا کرده‌ام. البته یزید در همان حاشیه سریال برای خودش داستانی داشت که سانسور شد.

قصه پررنگی نبود ولی لحظات خوبی داشت. مثلا عاشق می‌شد و ماجراهایی پیش می‌آورد. ولی در نهایت سهمش از داستان همان بود. اگر بخواهم به نکته‌ای از سریال امام علی اشاره کنم که یادم مانده، جمله‌ای بود که سر صحنه این سریال از مهدی فتحی شنیدم که یکبار گفت: «اگر می‌خواهی دروغ بگویی، باید اول خودت آن را باور کرده باشی. فقط در این صورت دیگران دروغت را باور می‌کنند.» از نظر فتحی بازیگری گفتن دروغ بود.

* پس در امام علی بیشتر نظاره‌گر شیوه کار میرباقری و بازیگران کارکشته آن مجموعه بودید…

بله ولی جنس تجربه‌هایم تفاوت داشت. مثلا همان‌طور که برای اولین بار با میرباقری جلوی دوربین رفتم، برای اولین بار هم با او وارد اتاق دوبله شدم. چون آن سریال صدابرداری سر صحنه نداشت. آن هم تجربه جالبی بود. چون علاوه بر خودم به جای سه نفر حرف زدم.

* جدی؟ به جای کدام بازیگرها؟

یکی دوتا از سرداران سپاه بودند که الان دقیق خاطرم نیست چون واقعا زمان زیادی گذشته. ولی یادم است که به جای اکبر عبدی حرف زدم که ناراحت هم شد ولی بعد وقتی شنید که این کار به من سپرده شده و من فقط مجری‌اش بودم، دلخوری‌اش برطرف شد.

* انگار آرزوهای‌تان برای کار با میرباقری همیشه برآورده شده است. اما پررنگ‌ترین همکاری مختارنامه است و یکی از ماندگارترین نقش‌های کارنامه شما ابن زیاد. از ابتدا برای این نقش دعوت شدید؟

نه. دو سه نقش دیگر به من پیشنهاد شد که یکی‌شان عمر سعد بود. من هفده قسمت آماده را خواندم. از دستیار کارگردان خواستم سیناپس قسمت‌های باقی‌مانده را برایم بفرستند. آن‌ها را هم خواندم و گفتم ابن زیاد را دوست دارم. برخورد میرباقری با این خواسته من برایم بسیار انگیزه‌بخش بود. چون با اما و اگر پذیرفت و شرط کرد که روی این شخصیت متمرکز باشم و کار دیگری را قبول نکنم. بعد از این توافق مو و ریشم را بلند گذاشتم و کار روی شخصیت ابن زیاد را آغاز کردم.

* قسمت‌های اول سریال مختارنامه واقعا متعلق به ابن زیاد است. چون مختار هنوز منفعل است و صرفا دارد ظلم را تحمل می‌کند. در واقع دارد از انگیزه برای طغیان سرشار می‌شود و بیشتر نظاره-گر است. به همین دلیل فکر می‌کنم اگر ابن زیاد خوب در نمی‌آمد، ممکن بود مختارنامه بخشی از مخاطبانش را در قسمت‌های ابتدایی از دست بدهد.

اصلا ابن زیاد برای خود میرباقری هم مهم بود. مثلا مصاحبه‌ای از او را به یاد داشتم که می‌گفت صحنه ورود ابن زیاد را در معصومیت از دست رفته دوست ندارد چون به دلیل کمبود امکانات نتوانسته چیزی را که در ذهن دارد بگیرد.

* فکر کنم با سکانس معروف سخنرانی ابن زیاد در مسجد کوفه خیالش را از ابن زیاد راحت کردید.

شاید. آن سکانس به خاطر سرعت ضبطش معروف شد. برای تصویربرداری‌اش، پنج روز تخمین زده بودند و ما یک صبح تا ظهر آن را گرفتیم. برنامه‌ریز پروژه نگران بود که برای روز بعد چه باید بکند (می‌خندد.) ولی میرباقری در ابراز نظرش خیلی خست به خرج می‌داد. معمولاً بعد از ضبط هر سکانس خسته نباشیدی می-گفت و سراغ صحنه بعد می‌رفت.

من تا زمان مونتاژ هیچ درکی نداشتم که چه کرده‌ام. جرأت پرسیدنش را هم نداشتم. ولی بعدها به این نتیجه رسیدم که چقدر استراتژی میرباقری خوب بوده است. چهارسال کار بود و نوسانات حسی و ابراز رضایت‌های مداوم می‌توانست واقعا روی کار تأثیر منفی بگذارد.

‌* یکی از تبعات بودن طولانی‌مدت با نقش، ماندن در نقش است. اتفاقی که برای بازیگران سریال‌های تاریخی کم نیفتاده. برای شما این وضعیت پیش نیامد که در بازی‌های بعدی حس کنید هنوز ابن زیاد با شما هست؟

من حواسم بود که پشت این نقش پنهان نشوم. نخواستم نقش من را گرفتار کند. بله، این آسیب در کمین بازیگران چنین پروژه‌هایی هست ولی من از همان ابتدا خواستم این بود که بتوانم در چنین پروژه عظیمی بازی کنم و از آن بیرون بیایم. همان‌قدر که برای یک بازیگر حضور در نقش مهم است، بیرون آمدن از آن هم اهمیت دارد.

کدخبر: ۲۷۹۵۱۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • khordbin

    چه روایت شیرینی!