۱۰شخصیت سیاسی خبرساز سال ۹۹
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | سال سخت کرونایی هم به پایان رسید. سالی که در حوزه سیاسی هم کم خبرساز نبود. سال پایانی دولت حسن روحانی بود که ظاهرا به دلیل شرایط جسمی خود بیشتر در دفترش بود و برای همین هم خیلی حرف و حدیث برای خود خرید. سال آغاز دوره مجلس یازدهم با همه حواشی عجیب و غریبش بود و سال دو سفر مهم خارجی دو تن از سران قوا به خارج از کشور.
سید ابراهیم رئیسی به عراق رفت و قالیباف در سفری که حواشی پروتکلی آن کم از یک اشتباه بزرگ دیپلماتیک نداشت عازم روسیه شد. به این چهرهها پرداختیم و حواشیشان و البته حاشیهسازیهای محمود احمدینژاد و آذری جهرمی و فائزه هاشمی و مهدی نصیری را هم فراموش نکردیم.
* یک: محمد باقر قالیباف
حتی کسانی که مخالف محمدباقر قالیباف هستند نمیتوانند پرکاری او را انکار کنند و همین موضوع باعث میشود قالیباف در هر سمتی که باشد، زیاد کار کند. با این حال پرکاری قالیباف در مجلس نتوانست مانع حاشیههای جدی شود که درباره عملکرد نزدیک به ۱۰ماهه مجلس وجود دارد. از عدم رعایت قواعد کرونایی در تشکیل جلسات مجلس و بازدید از بیمارستانها و سفرهای استانی گرفته تا رد کلیات بودجه بعد از آن همه مصوبه کمیسیون تلفیق در صحن علنی یا انتخاب بذرپاش با آن کیفیت به عنوان رئیس دیوان محاسبات یا عدم تعیین تکلیف نمایندهای که توی گوش سرباز وظیفه زده بود بعد از حدود دو ماه یا بلوای جلسه مجلس، فردای توافق آژانس و دولت آن هم وقتی رئیس مجلس خود در جلسه شورایعالی امنیت ملی حاضر بوده و البته ماجرای سفر به روسیه، با آن شرح که لابد میدانید و نه با عزت، سازگار بود، نه با حکمت و نه با مصلحت. بنابراین اگر به پرکاری قالیباف نمره مثبت میدهید؛ اجازه بدهید که از مدیریت نامناسب حواشی مجلس توسط او کمی گلایه کنیم.
* دو: آذری جهرمی
چهره بودن آذری جهرمی در یکسال چیز عجیبی نیست.او معمولا فرد پرحاشیهای است.حاشیه هم دور و برش نباشد آنقدر در شبکههایی اجتماعی حرفهای خارج از معمول برای یک فرد وزیر میزند که حاشیهها به سراغش میآیند.آذری جهرمی اما امسال دو حاشیه چشمگیر داشت؛یکی آن روز که احضارش کردند به دادسرا برای اینکه در مورد برخی موارد از جمله عدم فیلتر اینستاگرام توضیح بدهد.چنین احضارهای قضایی آنقدرها عجیب نیست و حتی یکبار هم شایعاتی در خصوص بازخواست تلفنی وزیر منتشر شده بود ولی آذری جهرمی و تیمش به صورت کاملا پرفشار ماجرای آن احضار را پوشش دادند و لشکری از افکار عمومی را در پشت خود بسیج کردند و یک بار دیگر نشان دادند که رفتن به سمت فیلترینگ اینستاگرام چقدر میتواند سخت باشد.
حمایت افکار عمومی آنقدر سفت و سخت بود که حتی حسن روحانی هم در سخنانی بیسابقه پشت وزیرش درآمد و گفت اگر قرار است کسی محاکمه شود باید من را محاکمه کنید. دومین حاشیه آقای وزیر هم حمایتهای آشکار او از پرسپولیس در فضای مجازی بود که حتی برخی اوقات لحن آن به کلکلهای استادیومی هم شبیه میشد. البته که از حق نباید گذشت و باید گفت که کار مهم وزیر در سال جاری هم پیگیری ماجرای اینترنت روستایی و تقریبا عمل به وعدههایی بود که دولت در این زمینه داده است.
* سه: سعید نمکی
تصور شخصی من این است که اگر در مورد اعضای دولت و کابینه یک پیمایش انجام شود، عموم مردم فقط سه نفر را بشناسند:حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور، محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و سعید نمکی به عنوان وزیر بهداشت. شناخته شدن نمکی البته به لطف ویروس مرگبار کرونا بود که از اول اسفند ۱۳۹۸ در مواردی او را به مهمترین شخص کشور در فضای خبری رسانهای روز تبدیل کرد. نمکی اما از این فرصت به خوبی نتوانست بهره ببرد.
او، فردی به این اندازه قوی نبود و قبل از اینکه وزیر بهداشت شود، داروسازی بود که معاون سازمان برنامه و بودجه شده بود. برای همین هم در ساختار سیاسی چندان جدی گرفته نمیشد و نمیتوانست منویات خود را به ستاد ملی کرونا بقبولاند و بعد از هر شکستی بلافاصله در یک نشست عمومی، نقش مظلوم را میپذیرفت و شروع به گلایه میکرد و از این میگفت که کسی به حرف او گوش نمیکند. به این ترتیب، در پایان مهمترین سال مدیریتیاش، با وجود همه زحمتهایی که او کشیده و در جای خود هم قابل تقدیر است، برای شهروندان، تصویری از مدیری که توانسته باشد تا حدی پاندمی را مدیریت کند،ترسیم نکرده است.
* چهار: مهدی نصیری
مهدی نصیری تا سال گذشته، سردبیر سابق کیهان بود و یادآور عصر حیرت. عصری که او در معدود مصاحبهها و اغلب یادداشتها از آن یاد میکرد و به نوعی اعتقاد خود مبنی بر اینکه بهتر است که در عصر غیبت حکومت اسلامی تشکیل نشود را بیان میکرد. امسال اما مهدی نصیری بیش از پیش، در کانون توجهات قرار گرفت. در توئیتر حضور پیدا کرد و سیمای فردی آزادیخواه را ترسیم که از نظر سیاسی با معیارهای لیبرال سخن میگفت و حکومت را نقد میکرد و حتی از منظر فرهنگی هم در موضوعاتی مانند حجاب، قایل به حجاب اختیاری بود.
نصیری البته با همین دست فرمان در یک برنامه شبکه چهار برای حجاب هم شرکت کرد و البته به این مقدار کفایت نکرد و به سراغ یک برنامه اینترنتی رفت و با همان عصر حیرت به سراغ شخصیتهای مختلف سیاسی از احمدینژاد تا ضرغامی رفت و با آنها شروع به گفتوگو کرد. به این ترتیب، او توانست بعد از حدود ۳۰ سال دوباره خود را به کانون مباحثات سیاسی و اجتماعی بیاورد و شخصیتی را بسازد که هم از نظر ظاهری و هم از نظر اعتقادات سیاسی تا حدی شبیه علی مطهری است هر چند که نصیری از نظر فرهنگی از مطهری هم آزادیطلبتر است.
* پنج: غلامعباس ترکی
غلامعباس ترکی احتمالا یکی از مهمترین شخصیتهای قضایی سال بوده است.میشد البته نام قاضی بابایی، قاضی پرونده اکبر طبری را هم به عنوان شخصیت مهم قضایی ذکر کنیم ولی ترکی امسال دو پرونده بسیار مهم داشت و تا حدی هم آنها را به سرانجام رساند و در نهایت به سازمان بازرسی کل کشور رفت. اولین پرونده مهم او، پرونده هواپیمای اوکراینی بود که در نهایت او توانست کیفرخواست آن را تهیه کند و حالا ظاهرا همه چیز مهیای برگزاری دادگاه آن است. طولانی شدن روند تحقیقات و برخی ملاحظات محرمانگی البته باعث انتقاد کشورهایی شد که اتباعشان در آن هواپیما بودند و خانوادههای جانباختگان نیز چندین بار تجمع اعتراضی برگزار کردند.
اما حالا این امیدواری وجود دارد که با برگزاری دادگاه، عدالت برقرار شود. پرونده دوم ترکی هم البته ماجرای عیسی شریفی بود که آن هم در دادگاه نظامی در جریان بود و ظاهرا در روزهای پایانی سال به حکم نهایی هم رسید. در مورد ترکی البته شایعاتی هم امسال مطرح شد اما مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری میزان در این زمینه نوشت:«نوبت غلام عباس ترکی دادستان نظامی تهران شده،دروغ پشت دروغ ترکی را بهواسطه ارتباط چند سال اخیر خوب میشناسم از قضات پاک و انقلابی قوه است و شایعهها و دروغهای پشت سرش از سر کینهتوزی!»
* شش: پرویز فتاح
زبان سرخ، سر سبز را فقط بر باد نمیدهد. میتواند شانس تو را برای انتخابات ریاستجمهوری هم صفر کند. پرویز فتاح، که بعد از دولت احمدینژاد با حضور در سه بنیاد عمومی اقتصادی یعنی بنیاد تعاون سپاه، کمیته امداد و بنیاد مستضعفان هم برای خود سابقه خریده بود و هم توانسته بود رابطه خوبی با بخشهای مختلف نظام حتی دولت اعتدال و هم با خدمت رسانی به قشر ضعیف، برای خود اعتباری کسب کرده بود، در شرایطی که یکی از نامزدهای بالقوه اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ به شمار میرفت.
به ناگاه در میانه مرداد در برنامه نگاه یک حضور پیدا کرد و با سخنانی تند در مورد کسانی که املاک بنیاد مستضعفان را گرفتهاند و پس نمیدهند؛ تقریبا همه جناحهای سیاسی را در معرض یک اتهام واحد قرار داد: از سید محمد خاتمی تا غلامعلی حداد عادل و حتی سپاه ولی امر. این مصاحبه باعث شد که ظرف یک هفته موجی از جوابیه و تکذیبیه روانه رسانهها شود و در نهایت فتاح تذکری سفت و سخت دریافت کند و مجبور به عذرخواهی از همه افرادی شود که کمی قبل علیه آنها، با جوش و خروش، اتهاماتی را مطرح کرده بود. بعد از آن هم تقریبا فتاح ساکت شد و به حاشیه رفت و به کارش در بنیاد ادامه داد بدون پوشش رسانهای آنچنانی.
* هفت: قاضی بابایی
محاکمه اکبر طبری، محاکمه سیاسی سال بود و قاب ماندگار از آن، جدلی بود که طبری با قاضی بابایی کرد. آنجا که قاضی از او درباره برخی دریافتیهای طبری پرسید و جواب شنید که دریافتیها بهخاطر رفاقت بوده است و اگر او بخواهد، آنها حاضرند ۸۰۰ میلیارد هم به نامش کنند و کل لواسان را هم به نامش بزنند. بااینحال قاضی بابایی، به این حرفها توجهی نکرد و بدون اینکه در کانون توجه افکار عمومی قرار گیرد (مثل اتفاقی که برای رسول قهرمانی، نماینده دادستان معروف رخ داد) کار حرفهای خود را دنبال کرد و در سه جلسه پرونده را بررسی کرد.
جلسات دادگاه طبری البته حواشی دیگری مثل حضور بیژن قاسمزاده (بازپرس سابق دادسرای رسانه که دستور فیلتر تلگرام را صادر کرده بود) و نیز ماجرای قاضی منصوری هم داشت. در نهایت، قاضی بابایی روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، اکبر طبری را به اتهام «سردستگی» شبکه رشوهگیری و «اخذ رشوههای متعدد» به ۳۱ سال حبس تعزیری و به اتهام پولشویی به ۱۲ ونیم سال حبس تعزیری محکوم کرد. او همچنین به «انفصال دائم از خدمات دولتی»، «ضبط اموال ناشی از گرفتن رشوه» و پرداخت جزای نقدی ۱۲۰ میلیاردتومانی محکوم شد و در روزهای پایانی سال، این احکام تأیید شد.
* هشت: فائزه هاشمی
سالی نمیآید و نمیرود مگر اینکه فائزه هاشمی در آن خبرساز باشد. امسال هم از این قاعده مستثنا نبود. فائزه مصاحبهای داشت با سایت انصاف نیوز و از این گفت که دلش میخواسته که ترامپ در انتخابات آمریکا برگزیده شود. چرا؟ از زبان خود او بخوانید: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم.
این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شُل و وِل هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد.» این مواضع که نزدیک بود به اپوزیسیون خارجی باعث انتقادی درون خانوادهای از فائزه شد و محسن هاشمی در نامهای به خواهر برای او نوشت: «میدانم که در سالهای اخیر برخوردهای نادرستی با تو، خانواده و فرزندت شده است که شاید باعث کشاندن تو به تندروی و خارج شدن از مشی میانهروی پدر گردیده، ولی این دلیل نمیشود که به رئیسجمهور کشور بیگانه امید ببندی و دم از استقلال بزنی!» البته فائزه هم کوتاه نیامد و جواب محسن را داد.
* ۹: محمود احمدینژاد
وقتی میخواهیم از احمدینژاد حرف بزنیم باید دقیقا معلوم کنیم که کدام حاشیه او را مدنظر داریم چراکه رئیسجمهور سابق تقریبا هفتهای را بدون حاشیه نمیگذارد.او که در دوران ریاستجمهوری خود تقریبا هیچ مصاحبهای به صورت دو به دو با رسانههای مکتوب و آنلاین نداشت، در سال جاری در مصاحبههای متعددی حتی با نشریهای مثل صنعت حمل و نقل حضور پیدا کرد و تقریبا همیشه یک حرف جنجالی زد. گفت که ساشا سبحانی را نمیشناسد.
ولی شنیده که وضعی به هم زده و ثروتمند شده است، گفت که اگر قرار بود حالا به مردم یارانه میدادند باید ۴۰دلار میدادند معادل ۲ و نیم میلیون تومان (و هر دلار را نزدیک به ۶۰هزار تومان حساب کرد!) و در مصاحبهای جنجالی با جوانفکر و عبدالرضا داوری،از نقش اراذل و اوباش در کنترل تجمعات ایران گفت که شنیدنش از زبان کسی مثل احمدینژاد حتی هنوز هم عجیب است و البته در رسانهایترین کار خود حدادعادل را به بوسیدن دست فرح پهلوی متهم کرد.این حرفها با هدف حضور او در انتخابات ریاستجمهوری فهم شد ولی حتی با فرض اینکه احمدینژاد همانطور که حداد گفت رد صلاحیت خواهد شد،باید پذیرفت که او از این فرصت برای حضور پررنگتر در عرصه سیاسی استفاده کرده است.
* ۱۰: فرهاد دژپسند
وزیر امور اقتصاد و دارایی در ایران، تا پیش از این مقامی چندان خبرساز نبوده است چرا که معمولا سیاستگذاریهای اقتصادی را نهادهای دیگری مثل سازمان برنامه و بودجه یا بانک مرکزی بالا و پایین میکنند ولی فرهاد دژپسند به عنوان وزیر دارایی، امسال به خاطر سه سازمان زیرمجموعهاش بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. اول به خاطر سازمان خصوصی سازی و دعواهای مربوط به خصوصیسازی هفت تپه و خلع ید از مالکان آن که باعث استعفا یا برکناری رئیس سازمان خصوصیسازی هم شد.
دوم به خاطر بورس که از زمستان سال گذشته مسیر صعودی را آغاز کرد و باعث جذب سرمایه شد و تامین مالی بسیاری از شرکتها را در سال سخت کرونایی به عهده گرفت و البته در نهایت با افتی چشمگیر باعث ضرر بسیاری از سهامداران خرد شد و سوم به خاطر گمرک و دعواهای این سازمان با وزارت صمت و بانک مرکزی به خاطر ماجرای ترخیص کالاهای اساسی از گمرکهای کشور که بعضی اوقات حتی باعث رویارویی مسئولان ارشد دولتی هم شد.