شکست پروژه تئوریسینهای جوان
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | گزارش ما بر مبنای داستان ناسازگاری وحید یامینپور و تلویزیون شکل گرفته است. انتقاد آشکار یامینپور از حضور سلبریتیها و همینطور افشای جزئیاتی درباره حضور علیزاده، فعال مهاجر در برنامه جهانآرا. اما این عکس که ناهار مشترک و دوستانه یامینپور و رائفیپور و یاسر جبرائیلی را نشان میدهد، تاکیدی بر این نکته است که چرا جناح راست در تولید متفکر سیاسی، موفق نبوده است؟ چرا تئوریسینهای جوان و پرتعداد از تولید متنهای سیاسی عمیق ناتوان بودهاند؟
در ۱۱سال گذشته تئوریسینهای راست بهخصوص جوانانشان، تریبونهای متعددی را در تلویزیون و نشریات متفاوت بهدست آوردند و بهرغم برخی امیدواریهای اولیه حالا در نگاه به پشت سر، هیچ کدامشان اندیشه سیاسی تولید نکردند. علاقه آنها به تبدیلشدن به ستارههای فضای مجازی آنها را در میانه راه متوقف ساخته است. هیچکدام از آنها نه به مجلس راه پیدا کرد و نه متولی پروژه مهم سیاسی و حاکمیتی شدند و نه اثر قابل ذکری از خود برجای گذاشتند.
نه متنی، نه کتابی، نه تحلیلی و نه حتی برنامه تلویزیونی مهمی. در هنگامه انتخابات مجلس، از لیستهای مهم اصولگرایان در شهرهای بزرگ هم دور ماندند و عجیب آنکه این حرکت اعتراض چندانی هم برنیانگیخت. و حالا کار به مواجهه رسیده است. همان اتفاقی که در همین یکماه گذشته برای رائفیپور و حالا یامینپور رخ داده است. به این لیست میتوان مجید حسینی را هم اضافه کرد. مدیر پروژه سنگین باغ کتاب، ترجیح داد در نقش یک تئوریسین عدالتخواه مستقل پای به وادی سیاست بگذارد.
اما درنهایت بهرغم پشتوانه علمی قویتر، نتوانست به مجلس راه پیدا کند و خود را بهعنوان یک ستاره عملگرا به بقیه بقبولاند. در واقع با ستارههایی روبهرو هستیم که در افسون توئیتر و اینستاگرام به تله افتادهاند و حوصله و وقت کار جدیتر ندارند. و اگر خیلی بخواهند جدی شوند، ترجیح میدهند از سریالهای پرتماشاگر رمزگشایی کنند و بر موج لذت مخالفخوانی شنا کنند. مثلا عید چیز بهدرد نخوری است!
در این دوسهسال گذشته اردوگاه اصولگرایان حسن عباسی را نیز بابت شکایت دولت از دست داد و حجتالاسلام پناهیان هم که یکدهه قبل امید بزرگ اصولگرایان جوان در بخش روحانیت بود و پابهپای مهمترین موجهای فضای مجازی در حوزه جوانان پیش میآمد و دیگران را از احاطهاش بر سینما و ادبیات شگفتزده میکرد، در حال حاضر دیگر جایگاه ممتاز سابق را ندارد. چند اظهار نظر درباره مزایای ثروت و همینطور چند سخنرانی دیگر او را از جایگاه لیدر و تئوریسین اصولگرایان جوان خارج ساخته است. رحیم پورازغدی بهرغم مباحث فاخر و سنگینی که ارائه میکند، با این انتقاد همیشگی روبهرو است که چرا دست به قلم نمیشود و به سخنوری قناعت میکند؟
بعد از اینهمه سال تلاش، هنوز امید جناح اصولگرا برای تولید اندیشه سیاسی همان قدیمیها هستند که اندیشه سیاسی را در متون عامهپسند و خاصپسند تولید میکنند: شریعتمداری، سلیمینمین، امیر محبیان و در دوسهسال گذشته: عبدالله گنجی. و البته در دو حوزه فلسفه سیاسی و اقتصاد میتوانند به شهریار زرشناس و مجید شاکری هم بنازند. ستارههای در سایه.
در بحبوحه گمانهزنی درباره نامزدی افراد مختلف در انتخابات مجلس یازدهم، عکسی منتشر شد از ناهار مشترک سه چهره نسبتا جنجالی جریان اصولگرایی. اولی اکبر رائفیپور بود، دومی یاسر جبرائیلی بود که بیشتر برای دنبالکنندههای تحرکات اصولگراها و فعالان سیاسی شبکه های اجتماعی شناخته شده بود و سومی کسی نبود غیر از وحید یامینپور که رمانش را چاپ کرده بود و برای عده زیادی امید آینده جوانان انقلابی و اصولگرا محسوب میشد.
خیلیها این عکس را به ائتلاف جوانان انقلابی برای انتخابات تعبیر کردند اما هر سه نفر این چهرهها به این تعبیر واکنش نشان دادند، دو نفر از آنها کمی بعد نشان دادند که حدس و گمانها چندان بیراه نبودهاند و هر دو وارد کارزار انتخابات شدند اما بدون توفیق از آن بیرون آمدند. حالا رائفیپور و یامینپور به نحوی با کم لطفی جریان اصولگرایی مواجه شدهاند و دیگری هم چندان در جلب نظر بزرگان جریان سیاسی متبوعش موفق نبوده است.
*** یامینپور، محروم از تریبون همیشگی
وحید یامینپور، سوپراستار۳۹ساله اصولگراها که سال گذشته جوانهای حزب اللهی استقبال خوبی از رمانش (نخل و نارنج) کردند، حالا رو در روی تریبون همیشگیاش یعنی صداوسیما ایستاده و هر چند روز یک بار جنجال تازهای علیه رسانه ملی راه میاندازد. دیروز هم اعلام کرد که به دلیل همین انتقادها برنامهای که قرار بود در ایام ماه رمضان تولید کند متوقف شده است. یامین پور همانطور که اخیرا در مصاحبه با فارس از پرداخت دستمزدهای نجومی به سلبریتیها در صداوسیما انتقاد کرده و گفته بود این سازمان نیاز به قیم دارد، دیروز جنجال دیگری در توئیترش راه انداخت. او نوشت: «اسفندیاری رئیس دانشگاه صداوسیما و عضو اتاق فکر شبکه۳ باتایید پرداخت دستمزدهای نجومی به سلبریتیها، آن را برای جذب آگهی و جبران کسری بودجه سازمان لازم دانسته.
پ ن: بودجه صداوسیما بااحتساب برداشت۱۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی بیش از ۵هزار میلیارد تومان است.» این حرف با واکنشهای زیادی مواجه شد از جمله خود اسفندیاری که از چهرههای قدیمی اصولگرایی در صداوسیماست. از آن طرف یامین پور در جواب کامنتی که از سرنوشت برنامه ویژه او در ماه رمضان پرسیده بود، خیلی کوتاه نوشت: «بعد از مصاحبه انتقادی هفته پیش لغو شد.» این کامنت کافی بود که خیلیها ادامه دادن یامین پور به افشاگری و انتقاد از صداوسیما را بگذارند پای لغو شدن برنامهاش و این را آغاز جدایی او از اصلیترین رسانه چهرههای اصولگرا بدانند.
او چند روز پیش هم در اینستاگرامش از بعضی اتفاقاتی که در برنامه جهان آرا (برنامهای که به نظر میرسید مجری و همه کاره آن خود یامین پور بوده) اعلام برائت کرد. جالب اینکه جواب او به سوال یکی از دنبالکنندههایش، هم نوعی افشاگری علیه صداوسیما و برنامه جهان آرا تلقی شد و هم نشانه فاصله گرفتنش از چهره دیگری که در تصویر ناهار مشترک دیده میشد یعنی رائفیپور.
یامینپور که خودش در یک استوری از دنبالکنندههای صفحهاش خواسته بود سوال بپرسند، در جواب این سوال که چرا در برنامه جهان آرا از افرادی مثل علی علیزاده دعوت کرده، نوشت: «چه علیزاده و چه رائفی پور و چه سایرین و صدها کارشناس دیگر همه با تجویز نهادهای امنیتی در فهرست مهمانهای جهان آرا بودند.» خیلی از کاربران استفاده از کلمه «تجویز» به جای «اجازه» را به عنوان نشانه آغاز شاخ و شانه کشیدن یامین پور برای برخی نهادهای همسو با اصولگرایی تفسیر کردند، خودش اما سکوت اختیار کرد.
عده دیگری هم رفتارهای تازه و خط مشی انتقادی یامین پور را که با چاشنی افشاگری همراه است، نتیجه کنار گذاشته شدن او از صحنه سیاست و بیمحلی که از بزرگان اصولگرایی دید، میدانند و یادآوری میکنند که اولین سرپیچی یامین پور از چهرههای قدیمی اصولگرایی زمانی بود که بهرغم قرار نگرفتن در فهرست اتحاد یا همان فهرست مشترک بعضی از گروههای اصولگرا، راضی به کنار کشیدن از انتخابات نشد و نامزد باقی ماند، برای اینکه به عمق ناراحتی یامینپور از کسانی که لیست را بستند قرار بگیرید یادتان بیاید که او به عنوان نفر سی و یکم از حوزه انتخابیه تهران، از مجلس جا ماند، یعنی با وجود نبودن در لیست فقط یک نفر تا ورود به مجلس فاصله داشت، فرصتی که به نظر میرسد با توجه به مسیری که در پیش گرفته بعید است دوباره به دست بیاورد چون تجربه نشان داده که چهرههایی مانند یامین پور که هیچ شانسی برای پیوستن به جریان اصلاح طلبی ندارند، با فاصله گرفتن از کانونهای تصمیمگیری جناح مقابل همیشه در جایگاه منتقد اصولگراها باقی میمانند و به عنوان عنصری خطرناک بازی داده نمیشوند مگر اینکه باز هم مستقل از آنها وارد گردونه شود، مثلا با شرکت در انتخابات میان دورهای مجلس و تلاش برای گرفتن جای مرحوم فاطمه رهبر.
*** رائفی پور و اعلام برائت دوستان سابق
رائفی پور که طرفدارانش او را تئوریسین جوان انقلاب، دشمن شناسی و… میدانند اما منتقدانش میگویند پوپولیست است.او تا همین چند وقت پیش مورد وثوق چهرههای اصولگرایی بود تا جایی که خیلیها خودشان را آماده کرده بودند او را در قامت نمایندگی مجلس ببینند، او که نه تنها پای ثابت رسانههای اصولگرا مثل خبرگزاری فارس و محفلهای اصولگرایی بود حالا با واکنشهای تند آنها مواجه میشود و خیلیها از جمله همان یامین پور سعی میکنند ثابت کنند خیلی هم با او صمیمی نبودهاند.
تازگیها روزنامه فرهیختگان که بعد از تغییر مدیریت دانشگاه آزاد، یکی از رسانههای بیتعارف اصولگراها محسوب میشود، در گزارشی درباره رائفی پور نوشت: «رائفی پور که در سایتش اعلام شده «به سوالات شخصی و خصوصی درمورد رائفیپور پاسخ داده نخواهد شد.» در یک سخنرانی جزئیات فیلم خودکشی کاووس سیدامامی را تشریح و در چند توئیت متن ایمیلهای کاوه مدنی را افشا میکند. اینها دیگر چیزهایی نیستند که در حوزه صلاحیت و اختیارات یک پژوهشگر، یک سخنران یا مدیر یک موسسه خصوصی و غیرانتفاعی باشد! ورود به این مباحث، یعنی وارد شدن در بازی امنیتی و نقش کارگزار اطلاعاتی برای خود تعریف کردن!» جالب اینکه گزارش فرهیختگان، عینا در خبرگزاری تسنیم هم بازنشر شد و فعالان اصولگرای فضای مجازی هم که از آن دفاع کردند مثل محمدصالح مفتاح و کیان عبدالهی.
نکته جالب اینکه اصولگراها برای کنار گذاشتن رائفیپور۳۶ ساله از دایره خودیها، گاهی استدلالهایی آوردهاند که پیش از این خودشان به آن معتقد بودهاند؛ مثلا آنها همیشه میگفتند ایران به عظمتی رسیده که همه دنیا نیازمند ماست. این بار در نقد رائفی پور به همین مدل صحبتهای او اشاره میکنند و می نویسند: «چگونه کارخانههای دنیا بهجای چین و هند که جمعیت ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری دارند و تعداد جوانان هرکدامشان، چند برابر کل جمعیت ایران است، برای تولید کالا به ایران احتیاج پیدا میکنند؟»
*** یاسر و مجید در سایه
یاسرجبرائیلی و مجید حسینی، دو امید جوان دیگر جریان اصولگرایی هم اگرچه مثل رائفیپور و یامینپور بنای ناسازگاری برنداشتهاند و جریان رسانهای و بزرگان این جبهه سیاسی را وادار به واکنش نکردهاند اما حالا بعد از بیتوفیقی در انتخابات مجلس که برای یکی با انصراف رقم خورد و برای دیگری با بیرون گذاشته شدن از لیست، در سایه نشستهاند و دیگر چندان خبری از آنها شنیده نمیشود. جبرائیلی که تا ماههای آخر سال گذشته در رسانههای اصولگرا جایگاه ویژهای داشت این روزها بیشتر در توئیتر فعال است و اینطور که به نظر میرسد عمده تمرکزش را روی جنبش جدایی کالیفرنیا از آمریکا و به طور کلی تجزیه این کشور گذاشته است و دیگر موضعگیری مستقیم و تندی در مورد سیاست داخلی نمیکند.
*** ترس از یک احمدی نژاد جدید؟
بعضیها میگویند دلیل کنار گذاشته شدن چهرههای جوانی که با سر و صدای زیاد و البته حرفهای تند و تیز سر از جبهه اصولگرایی در میآورند، ترس این جریان از تولد احمدی نژادی دیگر است. ردپای این عبرت را میتوان در سرمقالهای که عباس سلیمی نمین برای روزنامه فرهیختگان نوشته دید. او در این مقاله به نزدیکان احمدی نژاد اشاره کرد. او را به عنوان یکی از سرداران امام زمان معرفی کرده بودند و نوشت:
«آنچه امروز موجب میشود که جوان سخنوری از ارتباط امامعصر(عج) با خود در رویا در محفل عمومی سخن گوید، الگوگیری از همان پدیده عوامفریب است که ذکر آن رفت. عوامفریبی که سیدی «ظهور نزدیک است» را در میلیونها نسخه منتشر کرد تا به جامعه بقبولاند که وی یکی از یاران قطعی حضرت حجت(عج) است. بنابراین شایسته آن است که جوانان دارای استعداد بهجای توسل به توهین در مواجهه با منتقدان، استدلال و منطق را در خود تقویت کنند و بهجای استفاده ابزاری از اعتقادات پاک جامعه با مطالعه بیشتر، داشتههای خود را در سخنرانیها بنمایانند.»