درباره عملکرد راب مک ایر سفیر بریتانیا در ایران
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | سیاستهای عجیب انگلیس در سال جاری چقدر ناشی از گزارشهای این سفیر خوش تیپ و هالیوودی است؟آیا آقای مک ایر که از قرار از چهرههای نخبه وزارت امورخارجه انگلیس است بر اوضاع ایران و چند و چون آن تسلط دارد؟ آیا پالسهای بیدلیل خصمانه بریتانیا به ایران«برعکس آلمان و فرانسه» ناشی از تفسیرها و تحلیلهای جناب مک ایر از فضای عمومی و اجتماعی ایران است؟آیا او منابع مطمئن و مترجمهای معتمد در حوزه ایران در اختیار دارد؟
قبول داریم که در چرخشهای خصمانه بریتانیا عوامل فراوانی دخیل است؛ از غرور لکه دار شده وارثان ناخدا نلسن به عنوان حاکمان دریاها تا چسبندگی سیاسی میان لندن و واشنگتن و همینطور لابیهای سنگین اقتصادی و نفتی میان رجال اشرافی انگلیس با شیوخ منطقه.اما باز هم شک و شبهه در مورد گزارشها و مشورتهای جناب مک ایر ما را رها نمیکند.
این آقای سفیر فعال که حتی به ملاقات حجت الاسلام ذوالنور هم میرود و دیروز هم در مورد پیوستن انگلیس به نیروهای ناظر دریایی تحت رهبری آمریکا حکیمانه گفته است:در سیاستهای انگلیس نسبت به ایران تفاوتی ایجاد نشده است!آیا در پشت این چهره خونسرد و پر از اعتماد به نفس واقعا یک تحلیلگر ممتاز نشسته است یا کسی که با گزارشها و برآوردهای اشتباهش ملکه را به دردسر انداخته است؟
بگذارید برایتان یک داستان تعریف کنم:در طلیعه جنگ جهانی اول افسران جوان عثمانی از ته دل خواستار پیوستن به نیروهای متفقین بودند. این را اسناد تاریخی سالها بعد افشا کرده است. اما سفیر بریتانیا در استانبول یعنی جرالد لودر و مترجم سفارت یعنی جرالد فیتس موریس گزارشهایی مملو از تحلیلها و اطلاعات اشتباه و برداشتهای شخصی به لندن مخابره میکردند که سالها بعد موجب تمسخر دستگاه دیپلماسی انگلیس از سوی کارشناسان شد.
با گزارشهای غلط این دو نابغه، در نهایت عثمانی به آلمان پیوست و سیر تاریخ کلا عوض شد. قاعدتا هیچ شباهتی میان شرایط ایران با امپراطوری عثمانی نیست. اما اگر گزارشهای غلط مخابره شود آن وقت انگلیسیها در توهم پیشبینی حوادث ممکن است باز هم حرکات اشتباهی انجام دهند که به نظر میرسد در حال ارتکاب آنها هستند.آقای مک ایر سرگذشت لودر و فیتس موریس را خوانده است؟آیا کار خودش را بلد است؟