گفتگویی خواندنی با بیمار مبتلا به کرونا
روزنامه هفت صبح | گفتوگوی هفتصبح با بیمار مبتلا به کرونا که تصویری از روحیه بالای پرسنل بیمارستان مسیح دانشوری منتشر کرد. همه از کرونا ترسیدهاند. این قابل کتمان نیست اما برخورد با این ترس متفاوت است. در روزهایی که مردم در شهرهای مختلف از ترس ابتلا به کرونا سعی میکنند تمام نکات ایمنی را رعایت کنند و تا جایی که میتوانند از محیطهایی که احتمال حضور ویروس در آنها وجود دارد دور باشند، عدهای درست در خط مقدم مبارزه با آن و کمک به افراد مبتلا ایستادهاند و اینطور که خبر میرسد با وجود کم و کسریهای فراوان امید در وجودشان زنده است.
دیروز تصاویری از بیمارستانهای مراقبت از بیماران کرونا در قم و تهران منتشر شد که نشان میداد پزشکان و پرستاران نهتنها در حال مداوای بیماران هستند بلکه از روحیه دادن به آنها و تمام کسانی که از ویروس جدید ترسیدهاند، غافل نیستند. میثم سعیدی که خودش به عنوان بیمار با کرونا دست و پنجه نرم میکند و در بیمارستان مسیح دانشوری بستری است، یکی از کسانی است که تصویر روحیه بخش کادر درمان این بیمارستان را منتشر کرده است.
او به هفتصبح میگوید خود پرسنل بیمارستان پیشنهاد انداختن عکس و انتشارش را دادهاند. میثم در حالی که یک خط در میان سرفه میکند، ادامه میدهد: «این عکس را وقتی گرفتم که مشکوک به کرونا بودم و در بخش قرنطینه بیمارستان مسیح دانشوری بستری شده بودم تا جواب آزمایشم بیاید. وقتی جواب آمد، معلوم شد که کرونا گرفتهام و حالا در بخش دیگری بستری هستم.
پرشکان و مخصوصا پرستاران این بخش هم آنقدر برخورد خوبی دارند که آدم واقعا تعجب میکند. آنها فقط به فکر درمان ما نیستند بلکه میدانند که همهمان تحت تاثیر خبرهایی که طی روزها و هفتههای گذشته شنیدهایم چقدر میترسیم. دائما میگویند این بیماری آنقدر که گفته میشود ترسناک نیست، فقط چون سرعت انتقالش بسیار بالاست باید مراقب بود وگرنه ممکن است به خودمان بیاییم و ببینیم نصف مملکت گرفتهاند.»
تجربه خود میثم درباره این بیماری هم حرفهای دکترها و پرستارها را تایید میکند. او میگوید: «من قبلا آنفلوآنزای «انوان اچوان» گرفته بودم و در بیمارستان خاتمالانبیا بستری بودم. تا اینجای کار که آنفلوآنزا خیلی خیلی بدتر از این بیماری است. من وقتی آنفلوآنزا داشتم چهار روز تمام نمیتوانستم از روی تخت پایین بیایم اما الان اینطور نیست. مشکل تنفس دارم و سرفه میکنم اما همانطور که میبینید دارم با شما صحبت میکنم. بقیه هم همین وضعیت را دارند البته بعضیها که سن بالاتری دارند یا مشکلات جسمی دیگری دارند، مراقبت ویژه میشوند و اگر ویروس را نگرفتهاند باید مراقبت بیشتری داشته باشند.»
طی روزهای گذشته حرف و حدیثهای زیادی هم در مورد وضعیت نگهداری و رسیدگی به بیماران در بیمارستانهای مختلف از جمله همین بیمارستان مسیح دانشوری شنیده میشود تا جایی که رحمتالله حافظی، عضو پیشین شورای شهر تهران که خودش هم پزشک است، دیروز توئیت کرد که در این بیمارستان برای بیماران مشکوک و بیمارانی که ابتلایشان قطعی شده ظرف یک بار مصرف وجود ندارد و یکی از بیماران شخصا تامین ظرف یک بار مصرف برای بخش را تقبل کرده است.
میثم هم این وضعیت را تایید میکند و میگوید: «رفتار پرسنل درمان واقعا خوب است. آنها خودشان بیشتر از هر کس دیگری در معرض خطر هستند و تا الان سه نفر از خودشان مبتلا و بستری شدهاند اما امکانات واقعا خندهدار است. مثلا در مدتی که در بخش بیماران مشکوک بودم، آب معدنی برای خوردن نبود. شب اول غذا نبود. ما میگفتیم به عنوان بیمار که نباید از شیر آب بخوریم یا گرسنه بمانیم، میگفتند بروید پایین از بوفه تهیه کنید!
این حرف در حالی به ما زده میشد که مثلا قرنطینه بودیم. همین حالا هم آب معدنی و ظرف یک بار مصرف به ما نمیدهند و میگویند اگر میخواهید خودتان باید تهیه کنید. همراهان ما باید چند کیلومتر پیادهروی کنند تا بتوانند برای دیدن ما به پشت شیشه یک پنجره بیایند و چیزهایی که لازم داریم تحویل پرسنل بدهند تا به دست ما برسد. خود بیماری آنقدر که گفته میشود سخت نیست اما راستش وقتی این وضعیت را میبینیم میترسیم و با خودمان میگوییم اگر تعداد افراد مبتلا خیلی بیشتر شود چه اتفاقی میافتد؟
عجیب اینکه صفحه اینستاگرام میثم سعیدی بعد از انتشار تصویر خوشحال از بیماران و پرسنل درمان بیمارستان مسیح دانشوری مسدود شده و او مجبور شده که صفحه دیگری بسازد. خودش در این مورد میگوید: «معلوم نیست چه اتفاقی افتاده، شاید ریپورت شدهام اما چرا باید من را مسدود کنند؟ من نه حرفی از موارد تحریمی آمریکا زدم که خط قرمز اینستاگرام است و نه در پستم خبری از خشونت و مسائل جنسی بود. شاید ریپورت شده باشم که این هم عجیب است. انگاره عدهای نمیخواهند مردم امید داشته باشند.»
*** بازگشت احترام
یکی از نکاتی که انتشار عکسهای مختلف از پرسنل درمان که مشغول کمک به بیماران مبتلا به کرونا یا موارد مشکوک هستند، این است که ناگهان احساس احترام و ارادت جمعی به جامعه پزشکی را زنده کرده است، احساسی که طی چند سال گذشته با اتفاقات مختلف از جمله رسانهای شدن خطاهای پزشکی، طفره رفتن بعضی از پزشکان از پرداخت مالیات و… تا حد زیادی مخدوش شده بود.
اما انگار روحیهای که طی روزهای گذشته پزشکان و پرستاران از خودشان نشان دادند، بازی را کاملا برگرداند. مخصوصا وقتی خبرهای زیادی از مراکز درمانی منتشر شد که نشان میداد خود آنها بعضا از امکانات حداقلی برای محافظت از خودشان برخوردار نیستند اما کماکان در شیفتهای طولانی مشغول کمک به بیماران هستند. حالا هم تصاویر روحیه بالای آنها در کنار هم و بیماران احساس احترام همه را چند برابر کرده است.