نقد و بررسی بازی اسپایدرمن مایلز مورالز
روزنامه هفت صبح، جواد محسنی | عرضه نسل جدید از کنسولها همیشه انتظار بسیار زیادی را به خصوص از لحاظ بصری ایجاد میکنند.بازی «اسپایدرمن مایلز مورالز» به عنوان یکی از اولین بازیهای پلیاستیشن ۵ این وظیفه بسیار خطیر را برعهده دارد.استودیوی اینسامنیاک در سال ۲۰۱۸ توانست این ابرقهرمان محبوب را به بهترین شکل در دنیای بازیهای ویدیوئی ترسیم کند.ادامه دادن این بازی آن هم با یک شخصیت جدید شاید امری بسیار دشوار به نظر برسد اما «اینسامنیاک» به نظر توانسته تا وظیفه خود را به بهترین شکل انجام دهد.
داستان در اسپایدرمن مایلز مورالز در واقع ادامهای برای نسخه قبلی است با این تفاوت که دیگر پیتر پارکر شخصیت اصلی داستان نیست. حالا او جای خود را به مایلز مورالز داده است.داستان مایلز کمی با پیتر متفاوت است. هر دو آنها با تراژدی بسیار سختی در زندگی خود مواجه شدند اما انگیزه زیادی برای کمک به مردم دارند.
آنها برای شهر و محیط زندگی خود احترام زیادی قائل هستند و دوست ندارند که چیزی آرامش شهر را به هم بزند.شاید تغییر شخصیت و اضافه شدن یک اسپایدرمن جدید به داستان با توجه به پیشینه این ابر قهرمان کار چندان درستی نباشد اما پیادهسازی درست آن چیزی است که باعث شده تا مایلز مورالز به یک عنوان دوستداشتنی تبدیل شود.
پیتر پارکر در ماجراجوییهای خود در نیویورک همیشه با شخصیتهای منفی شناختهشدهای روبهرو میشود اما مایلز به عنوان اسپایدرمن جدید نیاز به حریفی جدید دارد. روبهرو شدن مایلز با Green Goblin یا Vulture چندان جالب نخواهد بود.از این رو حالا شاهد حضور گروه جدیدی از خلافکاران به اسم Underground هستیم که توسط فردی مرموز به نام Tinkerer کنترل میشوند.
روایت داستان از همان ساختار همیشگی دنیای اسپایدرمن استفاده میکند.مشغلههای خانوادگی،ترکیب آن با زندگی دوگانه اسپایدرمن و مشکلاتی که همیشه سر از ناکجا آباد در میآورند.مایلز با شروع ماجراجویی خود به عنوان اسپایدرمن مشکلات زندگی دوگانه پیتر پارکر را بهتر درک میکند اما راهکارهای نسبتا متفاوتی را برای حل این مشکلات در نظر میگیرد.
میتوان گفت که مایلز مورالز در عین شباهت به بازی قبلی،عمیقا تجربه متفاوتی را از دید داستانی به گیمر ارائه میکند و میتوان از آن به عنوان تولدی دوباره برای اسپایدرمن یاد کرد.از لحاظ روایت داستانی مایلز مورالز بسیار کوتاهتر از بازی قبلی است اما باید گفت که از تمام زمان بازی به بهترین شکل استفاده شده.ماموریتها در ساختار به شکلی طراحی شدند تا با سرعت بسیار بیشتری پیگیری شوند.
نکته دیگر که باعث میشود تا هسته گیمپلی نسبت به نسخه قبلی تفاوت زیادی داشته باشد، قدرت جدید مایلز با نام Venom Power است. این قدرت، کمبوهای جدیدی را به لیست حرکات اسپایدرمن اضافه میکند.با اضافه شدن این قدرت و مهارتهای جدیدی که به بازی اضافه شده، مایلز مورالز حالا از سیستم مبارزات بسیار هیجانانگیزی بهره میبرد.
قشه بازی برای دنبال کردن اهداف داستانی خاص نسبت به نسخه قبلی کوچکتر شده اما هنوز هم فعالیتهای جانبی بسیار زیادی برای انجام وجود دارد.اسپایدرمن مایلز مورالز شاید جزو معدود بازیهای جهان باز باشد که تعادل در زمان و تعداد برای فعالیتهای جانبی در آن به بهترین شکل رعایت شده.
این فعالیتها آنچنان زمان زیادی را از گیمر نمیگیرند اما در سمت مقابل معمولا پاداش خوبی را ارائه خواهند کرد. یکی از مشکلاتی که در بخش گیمپلی به این بازی ضربه زده باگهای بسیار زیاد است. برخی از این مشکلات باعث میشوند که گیمر به اجبار بازی را دوباره بارگذاری کند.
یکی از ویژگیهای اصلی پلیاستیشن ۵ بدون شک کنترلر Dualsense است. این کنترلر ویژگیهای بسیار جالبی را در اختیار سازندگان و البته گیمرها قرار میدهد. استفاده از قابلیتهای این کنترلر در مایلز مورالز بسیار محدود بوده. به عنوان مثال از قابلیت Adaptive Trigger به خوبی بهره گرفته نشده اما Haptic Feedback تاثیر بسیار مثبتی روی تجربه گیمپلی دارد.
به عنوان یکی از دو بازی بزرگ عرضه شده در روز ارائه جهانی کنسول پلیاستیشن ۵، انتظارات از اسپایدرمن مایلز مورالز بسیار بالا بود.نسخه قبلی این بازی نیز گرافیک بسیار چشم نواز و زیبایی را ارائه میکرد اما بدون شک قدرت سختافزاری بیشتر میتواند نویددهنده گرافیکی بهتر باشد.
اینسامنیاک در این زمینه کسی را ناامید نکرده.باید گفت که مایلز مورالز از لحاظ گرافیکی پیشرفت خوبی را نسبت به نسخه قبلی داشته اما نباید در دو سال انتظار یک معجزه را داشت. نکته بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد،ارائه بین نسلی این اثر است.در واقع مایلز مورالز برای پلیاستیشن ۴ نیز عرضه شده و از لحاظ فنی این عنوان باید روی کنسول قدیمی نیز به خوبی اجرا میشد.
عمده تفاوت دو نسخه،حجم و کیفیت بافت،نرخ فریم بهتر،جلوههای بصری بهتر و البته استفاده از فناوری Ray Tracing است.اینسامنیاک به خوبی از قدرت پلیاستیشن ۵ برای ارائه تنظیمات گرافیکی استفاده کرده.گیمر میتواند از وضوح تصویر الترا اچدی همراه با Ray Tracing با نرخ فریم ۳۰ استفاده کند یا برای رسیدن به نرخ فریم ۶۰ برخی از جزئیات گرافیکی را حذف کند.در هر سه تنظیمات گرافیکی ارائه شده،مایلز مورالز میتواند حس نسل جدید را به گیمر انتقال دهد.
استفاده از قدرت پردازش بیشتر باعث شده تا حالا نیویورک با جزئیات بیشتری به تصویر کشیده شود. Draw Distance افزایش پیدا کرده و جزئیات بیشتری از ساختمانها از فاصله دورتر مشاهده میشود.نورپردازی و سایهها به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شدند و در کنار آن تخریب محیط با جزئیات بسیار بیشتری شکل گرفته.