بحران تماشاگر سینما حتی در سال۵۷
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ششم تیرماه ۱۳۵۷٫ صفحه اول دربست به داستان کودتا در یمن جنوبی اختصاص دارد که الان بازگوییاش برای کسی جالب نیست. سیمین افشار که با حمایت اطلاعات بانوان به عنوان دختر فوتبال ایران راهی جام جهانی شد حالا در یک رقابت احتمالا تخیلی با نمایندههای ۵ تیم دیگر شرکت کننده در جام جهانی به عنوان دختر جام برگزیده شده است و جایزهاش طی «مراسم باشکوهی» به او داده شده است!
فرودگاه مهرآباد که طی دو سال گذشته به خاطر کمبودها و نارساییهایش در فهرست سیاه اتحادیه جهانی فرودگاهها قرار داشت یک پله ترقی کرده و به فهرست قرمز منتقل شده است. برنامههای جشن طوس هم معرفی شده که فرخ غفاری و عطابهمنش و کریم امامی و انجوی شیرازی جزو هیات مدیره آن هستند.
نمایشها و فیلمها و آیینهایی که درباره فتوت و جوانمردی است محور این جشن خواهد بود. مثلا در حوزه سینما فیلمهای ایرانی لات جوانمرد، داش آکل و فیلم مشهور هفت سامورایی از کوروساوا و سه فیلم از اتحاد جماهیر شوروی نمایش داده میشوند. این جشنواره ۱۵ تا ۱۹ تیرماه در طوس برگزار میشود. بحران سینما و کمبود تماشاگر آن زمان هم گریبانگیر صاحبان سینماها بوده.
در میزگرد اطلاعات این مالکان سینماها جمع شدهاند و از مشکلاتشان گفتهاند و این که قیمت بلیت حداقل باید دوبرابر بشود و به ۱۵ تومان برسد و این که مجبوریم برای جذب تماشاگر فیلم سکسی نشان دهیم! فردین مالک سینما نیاگارا گفته که سینمایم آتش گرفت و سه میلیون ضرر کردیم اما بیمه فقط یک میلیون تومان پرداخت کرد. پرویز فنیزاده قرار است در فیلم غربت ساخته داوودنژاد بازی کند. در صفحه ۱۷ به عنوان یک خبر شگفتانگیز آمده که مصرف زیاد نمک باعث سکته میشود!
هفتم تیرماه ۱۳۵۷٫ صفحه اول همچنان به یمن اختصاص دارد. واقعا کودتا در یمن سوژه جذابی برای خواننده آن روزها بوده که چهار روز تیتر اول اطلاعات را به خود اختصاص دهد؟ کلا توجه به اتفاقات خارج از مرزها در روزنامههای آن سالها بسیار شدید بوده است. شاید هم نوعی پرنسیب برای روزنامهها محسوب میشده است. نمیدانم. در صفحه ۳ گزارشی کار شده از رکود سنگین بازار زمین و مسکن و این که همین سه چهارسال پیش زمین در شمال تهران حکم طلا و الماس داشت و حالا با رکود این صنعت، چند بازرگان و تاجر بزرگ که در این عرصه سرمایهگذاریهای کلان کرده بودند دچار ورشکستگی شدهاند.
تنها امیدشان آزادی ساخت و ساز در اراضی خارج از محدوده است که شاید کمی از ضررهای هنگفتشان کم کند. رکود بخش زمین و مسکن نارضایتی و بیکاری صدها هزار کارگر ساختمانی حاشیه نشین مهاجر به تهران را همراه خود داشته است. در ادامه بحران سینمای ایران، وارد کنندگان فیلم جلسه تشکیل دادهاند و از بدبختیهایشان گفتهاند و این که فیلمی که سابق ۵ هزار دلار میخریدیم حالا باید هفتاد هزار دلار برایش پول بدهیم.
در این جلسه عنوان شده: انتقاد کنندگان به ما بگویند کدام فیلم خوبی در دنیا ساخته شده که ما نیاوردهایم؟و سپس گوینده میگوید: اگر فیلمهای گدار و بونوئل و پازولینی را بیاوریم وزارت فرهنگ و هنر اجازه اکران میدهد؟ یک معلم ۲۲ ساله زابلی به نام نرجس شریفی، دختر چهارساله شوهر خود (که او هم دبیر دبیرستانهای زابل بوده) را به طرز فجیعی به قتل رسانده است.
این زن بیرحم قبل از این اتفاق بارها دخترخواندهاش را با کیک و غذاهای آلوده به سم مسموم کرده بود اما هربار پزشکان دخترک بیچاره را نجات داده بودند و این بار در نهایت با ضربه چوب به سرش در یک خرابه دخترک را به قتل میرساند. وقتی جسد دخترک که میمنت نام داشت پیدا میشود پلیسها متوجه رد قطرات خون از خرابه تا منزل پدر نرجس میشوند و در نهایت نامادری به قتل وحشیانه دخترک اعتراف میکند.
در روی بدن میمنت آثار سوخته شدن و داغ شدن با میله آهنی هم به چشم میخورد و حتی نشانههای تعدی وحشیانه به جسم او. در اتفاق عجیب دیگری مردی که دختر شانزده سالهای را در میدان خراسان به عنوان مسافرکش سوار کرده و بعد او را ربوده و به همراه دوستش به او تجاوز کرده بود فقط به دوسال زندان محکوم شده است.