یورو ۲۰۲۰؛ ترکیه نجنگید اما شکست خورد
روزنامه هفت صبح، ابراهیم افشار | یک: از قبل از یورو، خودم را حاضر کرده بودم برای تماشای فوتبال جنگجویانه و شرورانه تیم ملی ترکیه. فوتبالی که جانت را در چمن میگذاری و بیرون میآیی. چیزی که شباهتی هم به فوتبالهای قدیمی ایرانی داشت که مربی با نقل یک پرده از جنگ رستم و اسفندیار، تیمش را به میدان میفرستاد و میدانست که آنها برای جان دادن آمادهاند.منظورم از فوتبال سلحشورانه، یک فوتبال چرک و خشونتگرا که هر ۱۱ تا بازیکن خودی با کارت قرمز بیرون بیایند و حریف را شهله شهله کنند نیست بلکه خرج کردن آخرین قطره خون و آخرین ذره نفس و انرژی در میدان است که قدیمها مشخصه فوتبال آناتولی و ایرانی بود.
اما هنگامی که در این بازیهای یورو هافبک وسطهای تخریبی ترکیه را دیدم که ۹۰ دقیقه مثل شازدهها در زمین راه میروند، با این پرسش مواجه شدم که پس آن فوتبال خوندار بسفر، چگونه و کی از پا درآمد که ما نفهمیدیم اما تیمی که خیلیها به آن امید بسته بودند، تیمی به شدت قفلشده و پرهیزکار بود. انتظار این بود که حداقل کمتر از ولز و چک و اسلواکی ظاهر نشوند اما من حاضرم با کمال فروتنی عنوان ضعیفترین و بیغیرتترین تیم حاضر در مسابقات یورو را تقدیمشان کنم بلکه یک آب هم رویش. حالا نمیدانم بچههای آقدنیز و بورسا و نشانتاشی و دولما باهچاسی با این تیم بیهویت و تسلیم چگونه برخورد کردند.
اما انتقادهای تند و زیادی از رسانههایشان ندیدم که کُت گونش و ستارههای حلبیاش را روی سرش بکشند. مطمئنم اگر تیم ایران این افتضاح را به پا کرده بود تا حالا بازیکنان و مربیان و روسای فدراسیون را قشنگ شسته و روی طناب پهن کرده و کامل بیآبرویشان کرده بودیم.مخصوصا اگر میدیدیم که هاکان چالهاناوغلو با آن بازیهای درخشان در میلان، اینجا در یورو، سرگردانترین و ضعیفترین بازیکن جام است، حقش بود تف کنیم توی رویش. یا بک راست ترکیه که پپهترین دفاع مدافع جام بود و عجیب بود از گونش که چنین شاهراهی در مقابل حریفان را نبست و سببساز گلهای مفت حریفان شد. درد ترکیه این بود که به قول نصرت «نجنگید اما شکست خورد».
* دو: اگر ترکیه را به خاطر بازی دلاورانه قدیمیاش دوست داشتم، حالا میتوانم جای سلحشوران آناتولی را با بازیکنان جنگجوی دیگری پر کنم. مثل کانته که جانم برایش میرود یا همانند هافبک دفاعی جامائیکایی تیم ملی انگلیس،کالوین فیلیپس.چه فرق میکند نام تیمش چه باشد؟ آدم باید اینجور وقتها کمی هم اینترناسیونال باشد و برای هر بازیکنی که تا حد مرگ برای پیراهنش میجنگند، جفت پا بچسباند.
در میان مدعیان قهرمانی نیز برخلاف قدیم که تیم دلبوسکه را دوست داشتم،از این اسپانیای انریکه چشمم گرم نشد.آنها نیز یکجور قفلشدگی ترکها را دارند.فرقشان این است که آنها صرفا در موضوع گلزنی قفل شدهاند نه مثل تیم ترکیه که در کل میدان، شرم حضور داشت. ترکیه امسال تیمی ولمعطل بود که باید تا سالها از این حضور شرم کند.
* سه: برخلاف مفسران وطنی که از اول برای آلمان شانسی قائل نبودند،من با اینکه زیاد فَن فوتبال ماشینی نیستم اما آلمان را همیشه یک مدعی بالفطره محسوب میکنم.آنها همیشه تیمی غیرقابل محاسبهاند و در هر بازی مجموعه کشفنشدهای رو میکنند.تنها دردشان استفاده از هوملس -همان بک وسط محجوبِ از ریل خارجشده- است که کمی کندتر از الباقی ژرمنهاست و نمیدانم چرا هنوز جایگزینی برایش پیدا نکردهاند؟
* چهار: حال دیگر میماند سلاطین قاطع و قلدر جام؛ فرانسه و ایتالیا. راستش من زیاد روی اسطرلاب قهرمانی بلژیک و اسپانیا و پرتغال و هلند مکث نمیکنم. خوشبختی کوچکم در این تابستان غمپرورانه این است که بعد از اتمام بازیهای یورو، نصفشبها چفت میکنم روی منطقه آمریکای جنوبی و برای پرو و شیلی هورا میکشم. اگر فوتبال واقعی این است که آنجا برزیل و آرژانتین و اکوادور نمایش میدهند یورو باید بزند گاراژ. لامصبها ۹۰ دقیقه میکشند و کشته میشوند و چنان لبریز از بداههگری و آفرینندگی در لحظهاند که جایی برای مکث چشمهای خمار آدم نمیگذارند. خاک بر سرت آسیای پیر و کهنسال که این همه سال نوری از آمریکای لاتین عقب هستی. چه کودکانه درگیری با خودت برادرجان.