عوارض جوزدگی ۱۰دقیقه ورزش در خانه!
روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلیپور | آقا راستش رو بخواین من آخرین باری که به طور جدی و با نیت قبلی ورزش کردهام رو یادم نمیاد. منظورم اینه که اگر هم گاهی اوقات تپش قلبم بالارفته و احیانا عرقی هم ریختهام، حتما به خاطر جابهجایی شیای بوده یا ماشینی هُل دادهام یا کاری که در هر صورت مجبور به انجام دادنش بودهام.
حالا نمیدونم این کرونا چه به روزم آورده که احساس میکنم چون بیشتر اوقات تو خونه حبس شدهام، حتما باید حرکات غیر عادی بکنم. یکی نیست بهم بگه که بنده خدا، تو روزِ روزش، اجازه نمیدادی ضربان قلبت از ۹۰ بالاتر بره، حالا که شب تارشه، چرا باید وسط خونه، ورجه وورجه کنی و الکی فعالیت بدنی کنی.
خلاصه… امروز جوگیر شعارهای کله صبحیِ یکی دو تا از این صفحات اجتماعیای شدم که گیر داده بودند به زور حال همه رو خوب کنند و کوتاه بیا هم نبودند. با این که شک ندارم صاحبان این صفحات خودشان در خواب ناز هستند و الکی برای ما نسخه میپیچند، ولی باز هم خام شدم و به توصیه یکی از آنها که اصرار داشت نیاز به هیچ باشگاهی نیست و باچند تا حرکت ساده در منزل، میتوانیم روز بسیار خوبی برای خودمان بسازیم، کله صبح بلند شدم و عزمم را جزم کردم که روزی رویایی برای خودم بسازم.
از اونجایی که توصیه اول، گذاشتن یک موزیک شاد برای روحیه دادن بود، به مانند برنامههای رادیویی که صبحها موزیکهای آنچنانی میگذارند که مردمِ درون تاکسیها و اتوبوسها و مترو رو به وجد بیاورند که خیلی خوشحال باشند از روزگار و زندگیای که دارند، موزیک شاد و تالار عروسی پسندی گذاشتم و دویدن نرم رو در جا شروع کردم.
دوستان… کل ماجرای این تصمیم نابجا و اشتباه از لحاظ زمانی حدود ۱۰ دقیقه طول کشید که عوارضش رو خدمتتون عرض میکنم که شما خبط بنده رو مجددا مرتکب نشوید:اول این که اصلا جوزده نشوید و صدای موزیک رو از یه حدی بالاتر نبرید. چرا که امکان دارد در ساعات اولیه صبح، همسایهای خسته از خانهنشینی و کلافه از مجاورت بیش از حد در جوار همسر و فرزند، کلهاش رو از درِ آپارتمانش بیرون بیاورد و تلافی غر زدن خانواده را سر شما خالی کند و هوار بکشد و سوال کند که مگر جشن عروسیِ یکی از نزدیکانتان هست که این آهنگ رو گذاشتهای و بالا و پایین میپری؟ و احیانا مسئله سن و سالتان رو یادآوری میکند و این که خجالت هم خوب چیزیه.
دوم این که وقتی در زمان آخرین ورزشتان، دلار هزار تومن بوده، بنابراین بعد از این همه سال، یهو به خودتون فشار نیارین که تا یک ساعت نفستون بالا نیاد و دراز به دراز بیفتین و مرگ ناشی از دویدن سر صبح را در یک قدمی خود ببینید.سوم این که فکر نکنین شاخ غول را شکاندهاید و این چند دقیقه ورزش رو به هر کسی که باهاتون تماس گرفت، نگید.
چون عموما با این جمله « اوهو… چه غلطا» روبهرو میشید.و در نهایت این که بدونین این روزهای تلختر از زهر هم میگذره و روزگاری چون شکر، دوباره خواهد آمد. پس جو گیر نشوید و مثل من تمام صفحاتی که برای خودشون طریقه زندگی بهتر در قرنطینه را پیشنهاد میدهند، در جا پاک کنید و روال همیشگی سکون و بیحرکتی را طی کنید و منتظر نوبتتان برای تزریق واکسن بمانید.