یادداشت آنالی اکبری | چرا دستکاری نکنیم؟
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری | زندگی واقعی عیبهایی دارد که نمایندگیهای مجاز هم قادر به تعمیرش نیستند. فقط میتوانند سرشان را پایین بیندازند و در حالی که زل زدهاند به نوک کفشهایشان بگویند «متاسفم. کاری از دست ما ساخته نیست.» یکی از ایرادهای دنیا این است که نمیشود رویش فتوشاپ نصب کرد. که اگر میشد زندگی خیلی آسانتر بود.
میشد خود را دور بُری کرد و در جایی مطلوبتر گذاشت. در ساحلی آفتابی یا در شهری شلوغ و پرنور. در خانهای بزرگ با سقفی بلند و پنجرههای باز به روی منظرهای چشمنواز یا در کنار آدمی که خندیدن و خنداندن و لذت بردن از لحظههای عمر را بلد است.میشد در روزهای خشک و غبارآلود، چند ابر تیره روی آسمان پِیست کرد و منتظر باران ماند.
میشد نردبان و کارتنهای خالی و دبههای کثیف ترشی را از بالکنها پاک کرد و جایش گلدانهای گل گذاشت. خانههای نیمه ویران را ادیت کرد و بنایی سرحال و تازه به جا گذاشت. میشد تغییری به آن صورتهای عبوسِ مهاجم داد و جایش لبخندی آرام و صمیمی گذاشت. دستی به روی موجودی حسابهای بانکی کشید و سخاوتمندانه چند صفری به آن اضافه کرد. ریههای عفونی را برید و جایش ریهای سالم و تمیز گذاشت. آشغالهای رهای بی صاحب را حذف کرد و جایش درخت و بوته گذاشت.
اگر فتوشاپی واقعی وجود داشت خیلی چیزها را میشد از زندگی حذف و چیزی دیگر به آن اضافه کرد. چه سفرههای غذایی میشد چید، چه خانههایی را با وسایل نو پر کرد، چه کیسههای خریدی در دست مردم گذاشت، چه لباسهایی بر تنشان کرد، چه حلقه نوری در چشمهایشان و چه امید پر رنگی در دلهایشان گذاشت.
اگر روی زندگی فتوشاپی حقیقی نصب بود، چه کسی میگذاشت روزش تار و کم نور با قابی کج و معوج و پس زمینهای چرک و نازیبا شب شود؟ هر آنچه زشت و ناسالم و مزاحم و دلگیر کننده بود را ادیت میکردیم. با دندانهای سفید و پوست شفاف و اندام ایدهآل و اشیای مطلوب و محبوبمان به دوربین لبخند میزدیم و میگفتیم این زندگی زیبای پر فیلترِ دستکاری شده ماست. هزاران برابر خواستنیتر از آن حقیقت بد طعمِ طبیعی سابق.