سه هنرمند بینظیر و یک سرود ماندگار
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | داستان تولد سرود ای ایران سه ضلع مشخص دارد. حسین گل گلاب به عنوان شاعر، روحالله خالقی به عنوان آهنگساز و غلامحسین بنان به عنوان خواننده. بگذارید ابتدا این سه نفر را سریع معرفی کنیم. گل گلاب متولد تهران به سال ۱۲۷۶است و پدرش مصورالملک، نقاش و عکاس اختصاصی دربار قاجار بود که اصالتا اهل بهبهان بوده.
او در کودکی با موسیقی و ردیفها آشنا شد و از همان نوجوانی دلباخته گیاهشناسی شد و پس از فارغالتحصیلی از دارالفنون همان جا به عنوان معلم علوم به کار پرداخت(در ۱۸ سالگی ) و سپس بر زبانهای انگلیسی و فرانسه مسلط شد و کلی هم کتاب در حوزه علوم گیاهی برای دانشآموزان ترجمه کرد. مدرک خودرا در رشته حقوق سیاسی از مدرسه عالی حقوق در تهران گرفت (در ۲۵ سالگی )و بعد شاگرد مدرسه موسیقی کلنل وزیری شد (در سی سالگی).
در همین مابین تحصیلات خود را در تحقیقات گیاهشناسی پی گرفت و در سال ۱۳۱۶ در سن ۴۰ سالگی درجه دکترای علوم را به دست آورد. او در این بین به عنوان شاعر نیز آوازهای به هم میزند. رشته فعالیتهای علمی و هنری او یک نفس تا دهه پنجاه ادامه دارد که دیگر اینجا نمیآوریم. گل گلاب با چنین اندوخته عظیم دانش و کارو پژوهش و خلاقیت در سال ۱۳۶۳ در تهران فوت میکند. در ۸۷ سالگی.
برگردیم به داستانمان: از قرار آن طور که روایت شده روزی در سال ۱۳۲۳ حسین گل گلاب ۴۷ ساله در راه ملاقات با روحالله خالقی بوده که در خیابان شاهد درگیری دو نظامی ایرانی و انگلیسی میشود که در آن وضع سرباز انگلیسی به سرباز ایرانی که درجه بالاتری هم داشته سیلی میزند و سرباز ایرانی به خاطر شرایط وقت که ایران در اشغال بود هیچ کاری نمیکند.
گل گلاب با دیدن این صحنه با چشمانی اشکبار به دیدار خالقی میرود و جریان را بازگو میکند. او میگوید شعری خواهم گفت تا ایران و روح ایرانی در آن زنده ماند. خالقی نیز میگوید که من آهنگ آن را تنظیم میکنم.
خب روحالله خالقی که بود؟ او در سال ۱۲۸۵ در عمارت دولتی ماهان کرمان به دنیا آمد و در خانوادهای که پدر و مادرش هردو بر تار و سه تار مسلط بودند. در مهاجرت به تهران خالقی نوجوان تحت تاثیر شوهر عمه فقیر و درویش مسلکش بر ساز کمانچه مسلط شد. اما پدر خالقی از این که پسرش مطرب بشود میترسید و اصرار داشت خالقی در یک رشته دیگر تحصیل کند و خب روحالله زیر بار نرفت.
در هفده سالگی و دور از چشم پدرش در مدرسه موسیقی کلنل وزیری ثبت نام کرد و خشم پدرش را برانگیخت. اما دو سه سال بعد معلوم شد که خالقی از راه موسیقی میتواند زندگی خود را بگرداند. کنسرت میداد، در کافه بلدیه شهرداری اجراهای زنده برگزار میکرد و به سوگلی موسیقیدانهای جوان مدرسه کلنل وزیری بدل شد.
خالقی بعدها و در دهههای بیست و سی مهمترین چهره موسیقی ایران شد شاید حتی مهمتر از کلنل وزیری و ابوالحسن صبا. خالقی در سال ۱۳۴۴ در سالزبورگ اتریش و در حین عمل جراحی برای درمان سرطان معده فوت کرد. در ۵۹ سالگی. در آن روزی که گل گلاب متاثر از اهانت سرباز انگلیسی به افسر ایرانی به دیدار خالقی آمد، خالقی در سن ۳۸سالگی و در اوج خلاقیت و شهرت قرار داشت. گل گلاب شعر حماسی خود را میسراید.
خالقی آهنگ را تنظیم میکند. اما خواننده کیست؟ غلامحسین بنان. نوه برادر ناصرالدین شاه و از خانوادهای بسیار ثروتمند. با صدایی اشرافی و مخملی. او هم از گل گلاب و هم خالقی کوچکتر بود و در سال ۱۳۲۳ تنها ۳۲ سال داشت اما رادیو چند سالی بود که صدای بنان را پرطرفدار ساخته بود. جالب این که قبل از راه افتادن رادیو، بنان شش سال کارمند یک شرکت حمل و نقل در اهواز بود! این نابغه بزرگ تاریخ موسیقی ایران گوییزاده شده بود تا سبک و مکتب وزیری و خالقی را به اوج ببرد. بنان در سال ۱۳۶۴ و در سن ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.
و خب برای ثبت در تاریخ این را هم بدانید که:«سرود ای ایران در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری با صدای غلامحسین بنان در خیابان استانبول دو شب متوالی برگزار شد. سرود «ای ایران» آنقدر اثر کرد که شنوندگان تکرار آن را خواستار شدند و سه بار تجدید شد. استقبال و تأثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیات نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کند تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو تهران پخش شود.
اجرای دیگر، مربوط به سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلها است که غلامحسین بنان این سرود را خواند. در سال ۱۳۵۰ نیز اُپرای رادیویی این سرود با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران با رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی اسفندیار قرهباغی انجام گرفت. دو اجرای دیگر از این اثر نیز یکی با صدای حسین سرشار و دیگری با صدای رشید وطندوست موجود است.»