تیر خلاص؛ حمله بهسفارت انگلیس در آذر سال۹۰
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | گفتیم که همزمانی جراحی بزرگ اقتصادی در کشور با تاکید بر حق انرژی هستهای و بیاعتنایی عامدانه به زنجیره قطعنامههای سازمان ملل و بروز تحریمها شرایط کشور را در وضعیت سخت اقتصادی قرار داد. دلار که در طول دهه ۸۰ ثبات غیرمنتظرهای داشت، با اولین موج تحریمها حرکت خود را شروع کرد.
در ابتدای سال ۹۰ دلار آرامآرام به سمت بالا حرکت کرد و در میانه سال اعداد ۱۵۰۰ و ۱۸۰۰ را نیز پشتسر گذاشت. دلار ارزان طی دهه ۸۰ موجب پادشاهی طبقه متوسط شده بود. سالی هفت میلیون سفر به خارج از کشور در سالهای انتهایی دهه ۸۰ ثبت شده بود. در سال ۸۹ شما با ۹۰۰ هزار تومان میتوانستید یک هفته در جنوب ترکیه سیاحت کنید یا با یک میلیون تومان سفر سه یا چهارروزه لوکس به دوبی داشته باشید؛ یعنی با هزار دلار.
معادل یک ماه حقوق یک کارمند معمولی. با دو ونیم میلیون تومان راهی تایلند میشدید برای یک هفته زندگی تجملی و با یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان از هند دیدن میکردید. سفر به استانبول از ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان در نوسان بود. حقوق یک کارمند چیزی در حدود هزار تا هزارو ۵۰۰ دلار بود و مدیران میانپایه، بین دو تا ۵ هزار دلار معادل ریالی حقوق میگرفتند.
اتومبیلهای خارجی از کره و ژاپن و آلمان راهی ایران شده بودند و بازار داغی هم داشتند. با ۳۰ میلیون تومان و به شکل قسطی میتوانستید هیوندا آیسی بخرید و با ۲۷ میلیون تومان تویوتا یاریس. سوناتا با ۴۵ میلیون تومان در دسترس بود و توسان با ۴۴ میلیون تومان و با شرایط اقساط. طبیعتا این سهولت کاذب اقتصادی فشار بسیار بالایی بر دولتهای وقت وارد میساخت و طرح هدفمندسازی یارانهها میتوانست تعدیل مناسبی را جهت شکوفایی اقتصادی کشور رقم بزند. اما…
اما بعد از ناآرامیهای سال ۸۸، مجموعهای از حوادث ایران را به سمت بیثباتی اقتصادی پیش برد که مهمترین آنها همزمانی جراحی اقتصادی با تنش بینالمللی بر سر ماجرای حق انرژی هستهای بود. تحریمها از خرداد سال ۱۳۸۹ به شکل رسمی و با قطعنامه ۱۹۲۹ سازمان ملل اعمال شدند.
گروهی معتقدند اگر ایران مواجهه هستهای با غرب را فقط یک دهه به تاخیر میانداخت، شاید با یک ایران قدرتمند به لحاظ اقتصادی میشد با خیلی از حوادث امروز مواجه شد، هرچند گروهی معتقد نیستند و میگویند مواجهه غیرقابل اجتناب بود و نقشه توطئه غرب در حال تکمیل شدن بود. بههرحال تیر خلاص ماجرا را حادثهای در آذرماه سال ۱۳۹۰ رقم زد؛
وقتی دانشجویان بسیجی در اتمسفر ضدانگلیسی شدیدی که بر افکار عمومی اصولگرایان حاکم بود ناگهان در حرکتی غیرقابل کنترل و در تظاهراتی خشونتآمیز و در تعلل پلیس دیپلماتیک به سفارت انگلیس و باغ قلهک حمله و این دو نقطه را تصرف کردند!
به لحاظ دیپلماتیک ایران تا قبل از این حادثه در موضع تهاجمی بود. پس از یادداشت مداخلهجویانه سایمون گس، سفیر انگلیس در آذر ۱۳۸۸ روابط دو کشور رو به تیره شدن رفت. مجلس طرحی را برای کاهش سطح روابط با انگلیس تصویب کرد. دولت انگلیس به تکاپو افتاد تا از این اتفاق جلوگیری کند. آنها نامهای با لحن تقریبا پوزشطلبانه خطاب به دولت ایران نوشتند.
هرچه بود، با بالاگرفتن جو ضدانگلیسی، بهخصوص در رسانههای اصولگرا و به وسط کشیده شدن مسئله مبهم مالکیت باغ قلهک، در نهایت مجلس در آبان ۹۰ دو هفته به دولت فرصت داد تا سطح روابط با انگلیس را کاهش دهد. اما در همین فاصله دانشجویان معترض تاب نیاوردند و به سفارت انگلیس هجوم بردند و به شکل خشونتبار و شورانگیزی (!) ساختمانها را اشغال و برخی تاسیسات و لوازم را تخریب کردند تا حدی که بعدها دولت از بازپرداخت ۲۷ میلیارد تومان خسارت به دولت انگلیس خبر داد.
این حرکت بیمنطق با دخالت پلیس پایان یافت، اما دیگر دیر شده بود. بازتاب این حرکت مصیبتبار بود. برای اولینبار اروپا به شکلی منسجم در مقابل ایران قرار گرفت و برای انجام تحریمهای سازمان ملل تصمیم قطعی گرفت. دیوید کامرون، نخستوزیر وقت انگلیس، در واکنش به این حمله آن را رسوایی بزرگ خواند و اعلام کرد که تهران در قبال این حمله، خسارت سنگینی را خواهد پرداخت.
شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای غربی و روسیه این حمله را محکوم کردند؛ نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور وقت فرانسه، این اتفاق را افتضاح خواند و خواستار افزایش تحریمها علیه ایران شد. رهبر انقلاب این حرکت را بهشدت توبیخ کرد. با ذکر این نکته که «در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث، احساسات جوانان درست بود ولی رفتنشان (به داخل سفارتخانه) درست نبود. من اجتماعات دانشجویی را تأیید میکنم، اما با تندروی در این اجتماعات مخالفم.»