قهر ۱۱روزه احمدینژاد؛ دیوار بیاعتمادی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دیگر همه میدانستند که قرائت احمدینژاد از اصولگرایی با بدنه اصولگرایان متفاوت است. اولین جرقه بروز این اتفاق در فرمان احمدینژاد مبنی بر آزاد بودن حضور زنها در ورزشگاهها بود که با واکنش شدید روحانیون و علما این طرح در نطفه خفه شد و حاصلش بیتفاوتی دولت در مورد طرح گشت ارشاد بود.
شیوه منحصر به فرد و حتی خودمدارانه احمدینژاد و بیاعتناییاش به جایگاه شیوخ روحانیون، او را بین شاکله اصولگرایان مطرود ساخته بود و گاه او را به چشم یک غیر خودی مینگریستند. رهبر انقلاب در خطبه معروف ۲۹خرداد ۱۳۸۸ از او حمایت کرد و حتی نقطه نظرهای او را نسبت به هاشمی رفسنجانی نزدیکتر به خود دانست اما چند هفته بعد وقتی احمدینژاد برای پست معاون اولی رحیم مشایی را معرفی کرد، آیتالله خامنهای با صراحت حضور مشایی در این پست را به صلاح ندانستند و با آن مخالفت کردند.
مشایی ۴۹ساله اهل رامسر که در تمام این سالها یار اصلی احمدینژاد و حتی گاه در نقش مراد او ظاهر شده بود. به هر حال در طول ناآرامیهای سال ۸۸ هم عدم همدلی اصولگرایان با احمدینژاد مشخص بود. اما مهمترین اتفاق در بهار سال ۱۳۹۰ رخ داد. احمدینژاد پس از اختلافاتی طولانی مدت حیدر مصلحی وزیر اطلاعات را برکنار کرد.
همه میدانیم که وزارت اطلاعات از سمتهای کلیدی هر دولت است که وزیر مربوطه با مشورت مراجع دیگر تعیین میشود. در دولت اول محسنی اژهای وزارت اطلاعات را در دست داشت. یکی از معتمدترین شخصیتهای نظام. اما دو هفته مانده به پایان دولت نهم او به همراه صفارهرندی (وزیر ارشاد) برکنار شدند تا زاویه دولت احمدینژاد با اصولگرایان مشخصتر شود.
برکناری مصلحی این بار با مخالفت قاطعانه آیتالله خامنهای روبهرو شد. علت عزل مصلحی را برخی برکناری دو معاون وزارت از سوی مصلحی میدانند که از قرار یکی ازآنها رابطه دوستانهای با مشایی داشته. روایت دیگر به شنود صحبتهای مشایی توسط وزارت اطلاعات ارتباط داده میشود که عصبانیت احمدینژاد را به دنبال داشته است.
احمدینژاد که برای دومین بار با مخالفت صریح رهبر انقلاب روبهرو میشود دست به حرکتی نادر میزند و یازده روز خانهنشین میشود. در این میان وساطت گروههای مختلف اصولگرایان و معتمدین برای حل این اختلاف به جایی نمیرسد، هرچند نزدیکان رئیسجمهور از این اتفاق به عنوان استراحت و دورکاری نام میبردند اما نوعی واکنش اعتراضی شدید از سوی رئیسجمهور کشور بود.
شایعات دیگری هم به گوش میخورد. یکی اینکه مثلا احمدی نژاد خواستار سرپرستی مشایی بر وزارت اطلاعات شده بود و دومین خواسته او بازگشت پرونده هستهای از سعید جلیلی و شورای امنیت ملی کشور به دولت بوده است. جلیلی سیاستمدار جوانی بود که در سال ۱۳۸۶ و در ۴۱سالگی به جای لاریجانی در پست دبیری شورای امنیت ملی منصوب شد و به سرعت عنوان نماینده رهبر در شورای امنیت ملی را نیز به دست آورد.
با زاویه پیدا کردن تدریجی احمدینژاد از اصولگرایان، بین سیاستهای جلیلی با رئیسجمهور نیز فاصله افتاد و عملا اختیار پرونده هستهای از دولت گرفته شد. بههرحال در یک بحران عمیق حاکمیتی که از ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ آغاز شد بسیاری از چهرههای شاخص اصولگرا پادرمیانی کردند. از آیتالله یزدی تا حجتالاسلام آقا تهرانی و آیتالله هاشمی شاهرودی.
برخی گمانهزنی کردند که این بحران دست آخر با استعفای احمدینژاد پایان بپذیرد گمانهای که احمدینژاد از قرار به آن دامن هم میزد اما هرچه بود احمدینژاد در دهم اردیبهشت ۱۳۹۰ به کابینه دولت بازگشت و ادامه کار حیدر مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات را نیز قبول کرد…