انقلاب فرهنگی دانشگاهها در بهار ۵۹
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | دانشگاههای ایران تحت تاثیر فضای انقلاب ۵۷ در طول سال ۵۸ آکنده از هیجان و تنش و خشونت بودند. گروههای سیاسی هرکدام در دانشگاههای معتبر دفتری داشتند و به یارگیری میپرداختند. مجاهدین خلق با گروهی به نام انجمن دانشجویان مسلمان در ارتباط بودند،گروه دانشجویی پیشگام با چریکهای فدایی مرتبط بود و گروههایی مثل پیکار و حزب توده هم سازمانهای دانشجویی خاص خودرا داشتند.
انجمنهای اسلامی و دانشجویان پیرو خط امام هم که به گروههای ارزشی و طرفدار نظام مربوط بود. در سال ۵۷ ایران ۲۶ دانشگاه داشت و ۱۸۰هزار دانشجو در این دانشگاهها و چندین دانشسرا درس میخواندند. در فروردین ۵۹ نظام به این نتیجه رسید که باید دانشگاهها را سرو سامان ببخشد. تنشها در دانشگاه تبریز به اوج خود رسید و در دانشگاههای تهران هم خشونتهای دانشجویی به چشم میخورد.
۲۶فروردین سال ۵۹ هاشمی رفسنجانی عضو وقت شورای انقلاب برای ایراد چند سخنرانی به تبریز رفت و در سالن دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز به سخنرانی پرداخت، پس از پایان سخنرانی قرار شد وی جلوی ساختمان مرکزی دانشگاه به پرسشهای دانشجویان پاسخ دهد ولی اجتماع دانشجویان به تشنج کشیده شد و هاشمی رفسنجانی به دلیل آشفته شدن جلسه، بدون شرکت در جلسه سخنرانی بعدی دانشگاه تبریز را ترک کرد.
در پی وقوع این حادثه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تبریز به ساختمان مرکزی دانشگاه رفتند و مسئولان و کارکنان ساختمان مرکزی را بیرون کرده و آنجا را به تصرف خود درآوردند. دانشجویان اعلام کردند تا زمانی که انقلاب فرهنگی انجام نشود و پاکسازی در سطوح دانشجویی، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه صورت نگیرد ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. این حادثه با استقبال فراوان دولت و گروههای دانشجویی روبهرو شد.
دانشجویان پیروخط امام خواستار تصفیه دانشگاهها بودند و از آنسو گروههای چپ به شدت مقاومت میکردند. در ۲۹ فروردین آیت الله خمینی در سخنرانی خود به عواقب دانشگاه غربی اشاره کرد. متعاقب این سخنرانی شورای انقلاب به تمام گروههای سیاسی سه روز مهلت داد که دفاتر خودشان در دانشگاهها را تعطیل کنند. به این ترتیب در روزهای سی و سی ویکم فروردین و اول اردیبهشت ۱۳۵۹ تنش در دانشگاهها به اوج خود رسید.
در پایان سه روز پر از خشونت در دانشگاههای سراسر کشور برخی آمار به ۲۸ کشته و بیش از ۴۰۰ مجروح اشاره میکنند و دست آخر این غائله با برتری دانشجویان پیروخط امام و انجمنهای اسلامی که پشتیبانی نظام را هم داشتند تمام میشود. دوم اردیبهشت بنی صدر رئیس جمهور وقت به دانشگاه تهران میرود و در آنجا سخنرانی میکند و جزئیات انقلاب فرهنگی را ابلاغ میکند.
سال تحصیلی در ۱۵خرداد تمام میشود و دانشگاهها به مدت سه سال برای سروسامان داده شدن و تصفیه نیروهای چپ و لیبرال تعطیل میشوند. ستاد انقلاب فرهنگی تاسیس میشود که هفت عضو اصلی آن عبارتند از حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، علی شریعتمداری، شمس آل احمد ، جلال الدین فارسی، حجت الاسلام باهنر و حجت الاسلام ربانی املشی. هدف اصلی آنها فراهم ساختن مقدمات وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان هدفی نمادین برای اسلامی کردن دانشگاهها بود.
اگر تسخیر سفارت آمریکا و استقبال امام از آن، پایان خط برای حضور موثر ملی مذهبیها در بدنه نظام بود دستور آیت الله خمینی برای انقلاب فرهنگی دانشگاهها در بهار ۵۹ هم پایان ماجرا برای گروههای چپ بهخصوص چریکهای فدایی و البته سازمان پیکار بود که از بزرگترین زمین بازی خود و مهمترین فرصت برای جذب نیرو محروم شدند و کاملا به هیات یک گروه زیرزمینی فرو رفتند.
دانشگاه تهران به عنوان مهمترین مرکز تبلیغات گروههای چپ و سازمان مجاهدین تعطیل و به محل برگزاری نماز جمعه تبدیل شد. سال بعد در ۳۱ فروردین ۱۳۶۰ گروههای دانشجویی و دانشآموزی چپ در فراخوان گروه مائوئیستی پیکار تظاهراتی علیه ادامه تعطیلی دانشگاهها برگزار کردند که به خشونت کشیده شد و سه نفر شامل دو دختر ۱۷ و ۱۸ ساله و یک پسر ۲۲ ساله در طی آن کشته شدند.
طبق تحقیقی که در دانشگاه مارکت آمریکا در مورد انقلاب فرهنگی ایران صورت گرفتهاست، نظام آموزشی ایران در پیش از انقلاب رونوشتی از نظام آموزش عالی آمریکا و اروپا و بدون هیچ تلاشی برای بومیسازی آن و مطابقت با ارزشهای دینی و اجتماعی ایران بود. حتی در دوران پهلوی بهگونهای سعی میشد تا نظام آموزش عالی از میراث اسلامی ایران فاصله بگیرد. در نقطه مقابل، در دوران انقلاب فرهنگی سعی شد تا نظام آموزش عالی را با میراث و بستر دینی و فرهنگی جامعه ایران آشتی دهد. این تحقیق در مورد اینکه چقدر این کار موفقیتآمیز بودهاست اظهارنظر نمینماید.