مهاجرت به نوفللوشاتو؛ آغاز ۱۱۱روز سرنوشتساز
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | بعد از یک روز سرکوب سنگین و پرتلفات و ماجرای ۱۷ شهریور حکومت شریف امامی با اضطراب در انتظار نتیجه این قمار مرگبار بود. آیا کشتار میتواند مثل ۱۵ خرداد ۴۲ جلوی اعتراضات و ناآرامیها را بگیرد؟ پاسخ منفی بود! مسئله اینجا بود که آیتالله خمینی دور از دسترس حکومت پهلوی از همان نجف تظاهرات را هدایت میکرد. اینجا با یک کاریزما و اتوریته یک نفره روبهرو هستیم.
مناسبات اقتصادی و ناآرامیهای سیاسی چریکی و شبکه ملیون و مذهبیون همه و همه در تشدید شرایط اعتراض موثر بودند اما بدون حضور آیتالله خمینی این زنجیره عوامل بعید بود به یک انقلاب و خیزش مستمر تبدیل شود. در سال ۴۲ آیتالله خمینی را به حبس فرستادند و بعد تبعید اما در حادثه ۵۷،رهبری خیزش، دور از دسترس ماموران پهلوی قصدی بر سازش و فروکاستن از اعتراضات نداشت.
ابتکار عمل در هدایت مردم از دست تمام گروههای معارض و چریکی و مخالف خارج شده بود. چشمها و گوشها به سمت نجف بود. در شهریور ماه اولین نشانههای اعتصاب در شرکت نفت رخ داد و در مهرماه بیش از پیش فراگیر شد. مراسم چهلم شهدای ۱۷ شهریور در سراسر کشور و در تجمعات گوناگون انجام شد. دانشگاهها در جوش و خروش بیپایانی بودند.
حزب رستاخیز در راستای وعدههای حکومت مبنی بر باز شدن فضای سیاسی و حضور احزاب، منحل شد. تاریخ شاهنشاهی به تاریخ هجری قمری برگشت. سوء قصد به آمریکاییها با شدت تمام ادامه داشت. مثل بمب گذاری در رستوران خانسالار که ۱۰آمریکایی را مجروح کرد و پرتاب بمب به اتوبوس کارکنان آمریکایی شرکت هلیکوپترسازی بل که ۵ آمریکایی به شدت مجروح شدند.
در این میان باز هم یک اتفاق مهم دیگر جریان حوادث را بیش از پیش تسریع کرد. اتفاقی که هیچ کس تصورش را نمیکرد. اینکه یک مرجع تقلید تبعیدی و مقیم نجف با قاطعیت و جسارت به سمت قلب اروپا پرواز کند و ازآنجا به هدایت اعتراضات بپردازد. داستان از این قرار بود که حکومت عراق از اوایل مهرماه فشار را زیاد کرد و از آیتالله خمینی خواست نجف را ترک کنند. از قرار به خاطر فشار حکومت پهلوی.
تصمیم گرفته میشود که ایشان به کویت بروند اما در مرز عراق و کویت از کاروان ۵نفره امام و همراهانش (سید احمد خمینی، آقایان فردوسی و املایی و ابراهیم یزدی که اتفاقی در همان روز از آمریکا به نجف آمده بود) به دو نفر ویزای ورود نمیدهند: آیتالله خمینی و سید احمد! قرار میشود که مقصد دیگری انتخاب کنند.
در سردرگمی ماجرا و در توقفی ۹ ساعته در نقطه مرزی و بعد اقامتی یکروزه در بصره، آیتالله خمینی ابتدا به رفتن به سوریه فکر میکنند ولی در نهایت در مشورتی کوتاه و سریع متوجه پاریس میشوند. روز ۱۴ مهرماه با پرواز بغداد به پاریس امام خمینی وارد فرانسه میشوند. با اقدامات دکتر حسن حبیبی در آپارتمانی در پاریس ساکن میشوند اما شکل آپارتمانی خانه موجب میشود تا آیتالله خمینی از همراهانشان بخواهند که به جای دیگری بروند.
دکتر عسگری از ایرانیان مقیم پاریس که خانهای در نوفل لوشاتو روستایی در نزدیکی پاریس داشت تقبل می کند که خانه خود را در اختیار امام بگذارد. نمایندگان دولت فرانسه که از ورود ناگهانی امام غافلگیر شدهاند ۱۵ مهرماه ملاقاتی با امام و سید احمد انجام میدهند و از آنها میخواهند که فعالیت سیاسی انجام ندهند. طبیعتا مخالفت میشود.
ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه در خاطرات خویش نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود ولی در آخرین لحظهها نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشتند، خطر واکنش تند و غیرقابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند. و این آغاز یک مرحله مهم از وقایع انقلاب ۵۷ است. از نیمه مهرماه تا ۱۱ بهمن. ۱۱۱ روز سرنوشت ساز. هدایت مهمترین حادثه جهان از زیر یک درخت سیب .