داستان تلخ کشف حجاب
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | یک : زمزمههای مسئله حجاب در همان سالهای ابتدایی قرن چهاردهم شمسی در ایران شدت گرفت. فیلمها و کتابها و عکسهای فرنگی به سمت ایران سرازیر میشدند و با سیستم مستبدانه رضاخان،بخشهای مذهبی جامعه و علما از واکنشهای موثر ناتوان شده بودند. یادمان باشد سلطنت رضاخان در دهه ۲۰ میلادی پا گرفت؛دورانی که در پاریس و برلین و لندن جنبشهای گستاخانه مدرنیته بسیاری از خطوط قرمز را زیر پا گذاشته بودند.
در تهران هم میشد این وضعیت را به شکلی نامحسوس مشاهده کرد. در اواخر دوره احمدشاه چادر کمری بانوان و روبنده بهرغم مخالفتهای روحانیون جای خود را به تدریج به چادر چرخی داده بود و حال در دوران رضاشاه کلماتی مثل کت و بلوز و پالتو به ادبیات ایرانیها وارد شده بود و سالاد و سوپ در رستورانهای بالای شهر تهران سرو میشدند.کنسرتهای قمرالملوک وزیری که بدون حجاب و در باشگاه ایرانیان میخواند از اولین رونماییهای جدی علیه مسئله حجاب بود و خب یادمان باشد مدیر باشگاه ایرانیان تیمورتاش وزیر دربار و دست راست رضاخان بود.
قمرالملوک زنی از اهالی تاکستان بود که در ۱۹سالگی و در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران کنسرت داد و به خاطر بیحجابی دستگیر شد اما تعهد داد که دیگر بیحجاب ظاهر نشود. اما به تدریج اعضای حکومت رضاخان از کنسرتهای این دختر جوان خوش صدا استقبال کردند و تیمورتاش در باشگاه ایرانیان بساط کنسرتهای او را علم کرد. جالب این که قمر در غائله جمهوری خواهی در ستایش جمهوری میخواند و مورد اقبال نزدیکان رضاخان قرار گرفت .
اما بعد از سلطنت رضاشاه از ادامه این هواخواهی منع شد و دورهای هم مورد غضب قرار گرفت. در این میان حضور ملکه افغانستان در تهران یعنی ثریا طرزی به سال ۱۳۰۷ آن هم بدون حجاب و استقبال رسمی رضاشاه ماجرا را وارد فاز جدیدی کرد. حالا در مهمانیهای دربار میشد زنان بیحجاب را رویت کرد. سفر رضاشاه به ترکیه در سال ۱۳۱۲ این ماجرا را تشدید کرد و در نهایت در آذر و دی سال ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب و ممانعت از حجاب به شکل اجباری و برپایه نیروی پلیس و نظامیها اجرایی شد.
رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد.
* دو: اما ماجرای مشهور واقعه مسجدگوهرشاد ششماه قبل از این قوانین و در تیرماه ۱۳۱۴ شکل گرفت و نیروی محرک ماجرا نه مسئله حجاب که ماجرای کلاه شاپو بود. در تاریخ آمده: هنگامی که در سال ۱۳۱۴، جایگزینی کلاههایی که مردم ایران تا آن لحظه بر سر مینهادند (که کلاه پهلوی را نیز در برمیگرفت) با کلاه شاپو، به فرمان حکومت، در سراسر کشور اجباری شد، در شهر مذهبی مشهد، اجرای آن به آسانی انجام نگرفت و پیرامون اجرای آن بین دو قدرت در خراسان اختلاف نظر ایجاد شد:
فتحالله پاکروان استاندار خراسان که تازه به این مقام گماشته شده بود، بر این باور بود که حکومت بایستی در برابر مقاومت مردم در پذیرش کلاه شاپو با بهکارگیری زور، ایشان را به این جایگزینی و دگرگونی وادارد. اما از سوی دیگر، قدرت دیگر خراسان، یعنی محمدولی اسدی، نایب التولیه آستان قدس رضوی ( که پدر دامادهای محمد علی فروغی بود) معتقد بود که مشهد شهری مذهبی است و بایستی کاربرد کلاه شاپو در خراسان _ بهطور استثنا_ دلبخواهی باشد. ماجرا بالا گرفت و یک روحانی متنفذ از مشهد راهی تهران شد تا با مقامات مذاکره کند اما بلافاصله دستگیر شد.
مشهدیها عصبانی از این اتفاق به بست نشینی در مسجد گوهرشاد روی آوردند. سخنرانیهای تند شیخ بلول واعظ هم خشم مردم را بیش از پیش شعلهورتر کرد. در روز ۱۹ تیرماه نیروهای امنیتی به دستور رضاشاه و با مجوز پاکروان استاندار خراسان به تحصنکنندگان حمله کردند و دهها نفر را به شهادت رساندند.
متعاقب این ماجرا اسدی نایب تولیه آستان قدس به عنوان بانی و تحریککننده اصلی محاکمه صحرایی و سپس اعدام شد. محمد علی فروغی هم به خاطر مراوداتش با اسدی از همه مشاغل برکنار و خانهنشین و سپس تبعید شد.
* سه: و بالاخره جالب است بدانید که در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه به اجبار متفقین ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بیحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند.در تهران و سایر شهرها دختران دانشآموز و زنان حجاب را دوباره برسر گذاشتند.