لحظه شیرین در دندانپزشکی بعد از کرونا
روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلیپور| آقا بالاخره این عقلا و حکما و دانشمندان یه چیزی میدونستن که فرمودهاند: «هر وقت فکر کردی اوضاع از اینی که هست بدتر نمیشه، یه اتفاقی میافته که میفهمی اتفاقا بدتر هم میشه» و بنده با افتخار میتونم خدمتتون عرض کنم که علما و حکما و دانشمندان کاملا درست فرمودهاند و این نظریه، از نظر من تست شده و مورد قبول است.
آقا به نظر من اگر بخواهیم از زمانی که انسانِ عصر پارینه سنگی توانست بر دیوارهای غار حکاکی کند و با ذوق و خوشحالی آتش را کشف کند تا همین امروز که شما مشغول خواندن این مطلب هستید، نامناسبترین زمان و مکانِ ممکن را برای دندان درد در نظر بگیریم، با دو گزینه مواجه میشویم.
گزینه اول، هیروشیما و ناکازاکی میباشد، صبحِ فردای بمبارانِ اتمی و گزینه دوم، وطن عزیزمون میباشد، ظهرِ ۲۹ اسفند سال ۹۸ که هم روز آخرِ ساله، هم روز ملی شدن صنعت نفت وتعطیلِ رسمیه، هم کرونا مشغول شخم زدنه و نیمچه قرنطینهای هم اعلام شده.
خب، با توجه به سن وسال، متاسفانه امکان استفاده از گزینه اول در تقدیرم وجود نداشت، لذا روزگار با شعف فراوان، بنده را قابل دونست و توانستم این رکورد را به نام خودم در گزینه دوم ثبت کنم و افتخار دیگری برای میهن عزیز کسب کنم.راستش رو بخواین، اولش نمیخواستم به روی خودم بیارم ولی همانطور که به شکلِ افقی روی کاناپه درازکش بودم و حداکثر تا ۳۰ درجه به چپ و راست متمایل میشدم و میدان دیدِ تلویزیون را تنوع میدادم، متوجه شدم نبضی که به مانندِ تپش قلب، زیر یکی از دندانها شروع شده، در حالِ افزایش است. خب، سابقه درخشانی در سلامتِ دندان ندارم و به ازای هر دندانی که از بدوِ تولد درآوردهام، پنج بار به دندانپزشکی رفتهام و تجربهام اونقدر هست که بفهمم این حالِ دندان، نشان از یک درد عظیم در آیندهای نه چندان دور دارد…
خودِ درد، یک داستان بود و فکر اینکه با این درد چه بکنم در این تعطیلی و قرنطینه، داستان دیگری بود بسیار استرس زا… لذا به حالت عمودی روی کاناپه درآمدم. به دلیل اینکه تمرکزم روی دندانم بود، درد، بیشتر میشد و به هیچ وجه، توان عدم تمرکز بَرش را نداشتم.اوضاع به حدی رسید که بنا بر تجربه، اولین مُسکن رو باید میل میکردم. خوشبختانه تنها چیزی که در خانه من به وفور یافت میشود و در صورت قحطیِ جهانی، توان کمک به کشور دوست، چین را هم دارم، انواع و اقسامِ مُسکنهاست.
اذیتتان نکنم. از لحظه شروعِ درد تا سال تحویل، یک خشاب مسکن در معدهام خالی شد و سال جدید را با دندان درد و معده درد، تحویل کردم که مبارکم باشه.اگر از آپسه دندان و دو برابر شدنِ نصف صورت و درد معدهای که به تازگی باهاش آشنا شدهام و حساسیت فصلیای که معمولا نیمههای اول اردیبهشت به مبارک بادم میآمد و امسال در نیمه اول فروردین مهمانم شده و علائمش، کپیِ دسته اولی از کروناست به علاوه خارش شدید چشم و گوش و گلو بگذریم، بسیار به آینده امیدوارم و آرزوی سلامتی و بهروزی برای خودم و شما دارم و میدانم که بالاخره یک روز تموم میشه این نیمچه قرنطینه…و روزگار، دوباره عادی میشه و من با خیال راحت، دهانم را به فرزِ دندانپزشک خواهم سپرد و چه لحظه شیرینی ست اون لحظه که دندانپزشک بگه:«تف کن». اون موقع است که من میدونم و بخت و اقبالم و این روزگار.