روشنفکر و دختر نمایش
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | تا آخر پاییز، تصاویری از تاریخ معاصر همراه با پندواندرز و حکمت !
در سال ۱۹۵۶ مریلین مونرو ستاره هالیوود در ۳۰سالگی و در اوج شهرت و در سومین ازدواج خود، با آرتور میلر پیمان زناشویی بست. روشنفکر ۴۱ ساله نیویورکی و خالق نمایشنامههای مشهوری مثل مرگ فروشنده. این عجیبترین اتفاق روز بود.
بازیگری بازاری در وصلت با یک هنرمند نخبه. عجیب آنکه این ازدواج نزدیک به شش سال به طول میانجامد و مریلین مونرو در این دوره بهترین فیلمهای خود را به یادگار میگذارد. وقتی با درخشش در فیلمهای ایستگاه اتوبوس ساخته جاشوآ لوگان و شاهزاده و دختر نمایش ساخته سر لارنس الیویه همه را با ارتقای استعدادهای بازیگریاش و تلفیق کمدی با درام متحیر میسازد.
او حتی به یک جایزه گلدن گلوب نیز میرسد. ارتقای حرفهای او همراه با شهرت و محبوبیتش او را به ستاره اصلی سینمای آمریکا در اواخر دهه ۵۰ بدل میسازد و حتی الیزابت تیلور و آوا گاردنر را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد. اوج موفقیتهای مونرو به سال ۱۹۵۹ باز میگردد. وقتی که در کمدی مشهور بیلی وایلدر یعنی بعضیها داغشو دوست دارند ظاهر شد.
فیلمی که به عنوان بهترین کمدی همه دوران سینمای آمریکا شناخته میشود. اما خب این داستان پریان تمام شد. مونرو با بازی در فیلم بیا عشق بورزیم ساخته جورج کیوکر باز هم به طعمه عکاسان مد آمریکایی بدل میشود و اختلافاتش با آرتور میلر اوج میگیرد.
در نهایت مونرو در سال ۱۹۶۱ از آرتور میلر جدا شد و از نیویورک به کالیفرنیا کوچ کرد و شروع به قرار گذاشتن با فرانک سیناترا کرد و شوهر سابق بیسبالیستش یعنی جو دی ماجیو را ملاقات کرد.
همبازیهایش درآخرین فیلم او یعنی ناجورها (ساخته جان هیوستن که آخرین فیلم کلارک گیبل هم هست ) از افسردگیهای او داستانها داشتند. کمتر از یک سال بعد از این طلاق، مونرو که انگار لنگر اتکای خود را از دست داده بود در ۳۶ سالگی در خانه شخصیاش در هالیوود با قرصهای ضد افسردگی خودکشی کرد.