ماجرای پیچیده خودروهای ناقص در پارکینگها
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی| چند روز است که بحث « احتکار خودرو توسط خودروسازها» داغ شده است و دیروز سخنگوی قوه قضائیه که رئیس سازمان بازرسی کل کشور هم هست، بر این مسئله تاکید کرده که «تعداد هزاران خودرو در کف پارکینگها وجود دارد و از ما سوال میشود که علت اینکه از طرفی خودرو وجود دارد و از طرفی مردم در نوبت خودرو هستند، چیست.
همکاران ما در ماههای قبل بازدیدهایی از این توقفگاهها و برخی از شرکتهای قطعهساز داشتهاند و با این مسئولان مذاکره شده و توافقهایی صورت گرفته که تا پایان آبانماه تعدادی از خودروهایی که دارای نقص هستند کاهش یابد اما متاسفانه در این مدت نهتنها به آن تعهد عمل نشد و تعداد خودروها کاهش نیافت بلکه تعداد آنها افزایش یافت.»
راستش اینکه یک نهاد مهم حاکمیتی در دفاع از حقوق مصرفکننده، دو برند ملی (احتمالا مهمترین برندهای صنعتی کشور) را مورد بازخواست شدید قرار داده، نکته بسیار جالبی است و جای تحسین دارد. اما بهعنوان یک ناظر و یک علاقهمند به بحث خودرو دلیل و فلسفه و فایده احتکار خودروهای ناقص را متوجه نمیشوم.
بگذارید اول صورت مسئله را برای شما باز کنم: شهریورماه امسال اعلام شد که ۱۴۰هزار خودروی ناقص در پارکینگهای ایرانخودرو و سایپا دپو شده و طی جلسهای که با حضور دو خودروساز، سازمان بازرسی کشور، قطعهسازان و سایر دستگاههای ذیربط مثل بانک مرکزی و گمرک ایران برگزار شد، قرار شد که خودروسازها تعداد خودروهای ناقصشان را کاهش دهند و با عرضه آنها به بازار، قیمت خودرو متعادل شود.ایرانخودرو از ۹۰هزار به ۶۰ هزار دستگاه و سایپا از ۵۰ هزار دستگاه به ۱۰ هزار دستگاه.
اما اوایل آذرماه سازمان بازرسی اعلام کرد که این امر محقق نشده است. بررسی آمار تولید خودروسازها نشان میدهد که آنها علاوه بر تولید خودروهای جدید در طول پاییز، تلاش کردهاند تا بخشی از خودروهای ناقص را تکمیل کرده و به بازار عرضه کنند. مثلاً سایپا در آبانماه ۲ هزار و ۱۷۶ وانت ۱۵۱ تولید کرد. اما آمار وانتهای ۱۵۱ تجاریسازیشده آبانماه ۳ هزار و ۱۴۴ دستگاه بود که این اختلاف ناشی از تکمیل وانتهای ناقص دپویی بود.
حالا بگذارید دلایل خودم را برای رد مسئله احتکار عمدی بیان کنم: همه و حتی مراجع قضایی هم توافق دارند که این اتومبیلها ناقص هستند و مسئله این است که چرا این ناقصیها به سرعت کامل نمیشوند. خب سوال اینجاست که این خودروسازها چه منفعتی از این ماجرا میبرند؟ اشغال پارکینگهایی به این عظمت که عمدتا اجارهای است، خودش مسائل مالی بهدنبال دارد، در واقع چرا یک خودروساز نباید محصولات خود را در اسرعوقت به مردم بدهد تا در نتیجه نقدینگی خود را افزایش دهد؟
آنهم در حالیکه تقاضا برای این خودروها در بالاترین حد ممکن وجود دارد؟ از طرفی در بسیاری از قراردادها، شرکت تولیدکننده، مجبور به پرداخت سود مشارکت به خریدار است و تاخیر در تحویل این خودروها نیز جریمه تاخیر و زیان و فشار مالی وحشتناکی به سیستم آنها وارد میکند و باز از طرف دیگر پروسه تکمیل این خودروهای ناقص در پارکینگها، خودش مستلزم هزینه و اختصاص نیرو و گرفتاریهای زیادی است که کاملا مشخص است.
درحالیکه تکمیل آنها روی خط تولید کارخانه بسیار بهصرفهتر و عقلانیتر است. به اینها این نکته را اضافه کنید که نگه داشتن این خودروها، تغییری در قیمت مصوب آنها ایجاد نمیکند و هر دو کمپانی باید طبق نرخ مصوب شده خودروهای خود را بفروشند. به عبارت دیگر یکسال هم خودرویی در پارکینگ بماند، خودروساز نمیتواند آن را یک ریال بیشتر از قیمت مصوب بفروشد.
این چهجور احتکاری است که فایدهای عیان برای محتکر ندارد؟ و باز فکر کنید به این نکته که تاخیر در تحویل این خودروها چه ضربهای به برند آنها و اعتماد مشتری میزند. در واقع نکته مبهم همینجاست: چرا باید یک مدیر خودروساز چنین ایدهای را دنبال کند که خودروها را انبار کند و تحویل ندهد؟ من فایدهای از این کار به عقلم نمیرسد.
بگذارید بدترین فرضیه ممکن را هم پیش بکشیم: تعلل در کامل کردن خودروهای دپو شده بهخاطر همدستی با بازار آزاد و مافیای دلالهاست تا قیمت خودرو در بازار آزاد بالا بکشد! واقعا با این تعداد نهاد نظارتی که بسیاری از آنها در خود این کارخانهها، دفتر دائمی دارند و نظارت مستقیم بر پروسههایی مثل قیمتگذاری و ثبتنام و قرعهکشی و اینجور چیزها دارند امکان چنین زدوبندهای احتمالی در سطح کلان وجود دارد؟ آنهم با مدیرانی که عموما از دهها فیلتر نظارتی گذشتهاند و دائماً رصد میشوند؟
بگذارید قضیه را از سوی دیگر هم رصد کنیم: بیشترین و مهمترین دلیل پدیده خودروهای ناقص و دپو شده در پارکینگها کمبود ACU است. قطعهای در کنترل سیستم ایربگ. تولیدکنندگان داخلی ایربگ، این قطعه را اکثراً بهصورت CBU به کشور وارد میکنند و همراه سایر قطعات ایربگ بهصورت مجموعه به خودروسازان تحویل میدهند ولی بهدلیل بحران جهانی کمبود چیپستها و قطعات نیمههادی بهویژه IC مورد استفاده در قطعه ACU، امکان تأمین و تحویل بهموقع این قطعه از سازندگان داخلی سلب شده.
در واقع بخشی از نیاز به این قطعه در داخل کشور تامین میشود و بخش مهم دیگری از خارج از کشور بهخصوص چین. اما بحران جهانی چیپستها که همان تراشههای کامپیوتری کار شده در اتومبیل هستند (و ACU هم در همان رده قرار میگیرد) موجب شده تا اگر شما بتوانی بر تحریمها هم غلبه کنی و بتوانی با طرفهای چینی معامله را جوش بدهی، باید نقدا خرید کنی چون مشتری آنقدر زیاد است که نمیشود به شیوههای نرمال معاملاتی روی آورد.
و خب این خرید نقدی هم (که با توجه به ملاحظات اقتصادی کلان کشور و بحث تحریمها میتوان گفت یک امر تقریبا محال است) هم نمیتواند کل نیاز به ACU خودروسازان را پاسخ دهد و پدیده خودرو ناقص شکل میگیرد.
میبینید؟ مسئله سادهتر از این حرفهاست و شاید بهنوعی بشود گفت پیچیدهتر!