وقتی با قیمت یک انار میشود کتاب خرید!
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی | دیروز راهی شهر کتاب نیاوران شدم. گذرم افتاده بود و برای فرار از ترافیک نفسگیر این خیابان (خیابان شهید باهنر ) اتومبیلم را در کوره راهی فرعی پارک کردم و به شهرکتاب رفتم. کلی کتاب و مجله جدید وکتابفروشی هم پر از مشتری. اما حرف اصلی اینجاست: سه تا کتاب برداشتم. یکی از آنها ۲۰۰ صفحه یکی ۱۸۰ صفحه و یکی هم ۳۰۰ صفحه.
یکی داستانی بود، یکی سینمایی و یکی هم در حاشیه فیزیک. دوتاشون چاپ ۹۹ و یکی ازآنها چاپ ۹۸٫ یکی چاپ دوم بود و دوتای دیگر چاپ اول. این سه تا کتاب در مجموع شدند ۸۴ هزار تومان. شب در راه برگشت به خانه در حالی که ساعت از۱۰ شب هم گذشته بود دنبال خرید میوه بودم.
دیدم که فقط امکان دارد میوه فروشی سر خیابان هدایت در دروس باز باشد. خودمان را کشاندیم آنجا. هشت تا پرتقال جنوب گذاشتم در پلاستیکم، ۱۰ تا نارنگی بندری درجه ۲٫ چرا میگویم درجه ۲ چون یک نوع ممتاز داشت که کیلویی ۵۳ هزار تومان بود و این یکی کیلویی ۳۳ هزار تومان. سه تا سیب برداشتم. دوتا زرد و یکی قرمز و سه تا انار … انارها درشت بودند. تمام. این سبد محدود میوه شد ۲۰۴ هزار تومان!
وقتی قیمت میوه را با کتابها مقایسه میکنم میبینم قیمت یکی ازآن انارها معادل یکی از آن کتابهاست! دو تا پرتقال هم یکی دیگر از کتابها را تامین میکند. این وضعیت اسفناک میوه و قیمت میوه در تهران است. صنف میوه فروشها و بارفروشها یک نمره مردودی افتضاح جلوی نام و آوازه خود ثبت کردند.
صنفی که عموما از سنتیترین بخشهای بازار ماست معلوم نیست با چه نیت و با چه توجیهی شرایط خرید میوه را اینگونه کمدی و مضحک کرده است؟ راستش ذره ذره اعتمادم را به بخش سنتی جامعه از دست میدهم. زمانی بازار و کسبه و مردمان سنتی و متمول کشورمان برایمان نشانهای انصاف و مردم داری و خداترسی بودند.
اما به نظر میرسد این صفات دیگر در سریالهای تلویزیونی محدود شدهاند و در جهان واقع به ندرت دیده میشوند. در سریالهایی مثل ستایش و این جور چیزها و به نظرم برخلاف آنچه میخواهند به ما بقبولانند انصاف در بخش تحصیلکرده و همان طبقهای که به طعنه روشنفکر خطابش میکنند این روزها بیشتر هم هست. حالا چه خوشتان بیاید و چه بدتان بیاید.لابد میگویید از یک مقایسه میان کتاب و میوه به چه نتیجهای رسیدم. باشد. اما به نظرم این اتفاقی است که در حال رخ دادن است.