اسرار شبیخون به وعده گشایش اقتصادی
روزنامه هفت صبح، علی رستگار | تابستان امسال رئیسجمهور پیشنهادی را مطرح کرد مبنی بر پیشفروش اوراق سلف نفتی و بر اساس آن وعده معروف گشایش اقتصادی داده شد. به این ترتیب که دولت از طریق بورس ۲۲۰ میلیون بشکه نفت با موعد سررسید دو سال آینده را به مردم بفروشد تا از این طریق کسری بودجه و تنگناهای اقتصادی فعلی تا حدودی حل شود.
این ایده در جلسه سران قوا مطرح شده بود و درحالیکه به نظر میرسید ابتدا با این طرح موافقت شده، اندکی بعد موضع مسئولان تغییر کرد و در نهایت این پیشنهاد به مرحله اجرا نرسید. اصلیترین دلیل مخالفتها هم با این طرح این بود که میگفتند این کار به معنی بدهکار کردن دولت بعد است. درواقع اصولگرایانی که برای خود در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ شانس بالاتری قائل هستند این طرح را به تحویل گرفتن زمین سوخته تشبیه میکردند.
روحانی هم البته یکبار به این ایراد اینطور پاسخ داد که «مگر ما از دولت قبلی تعهد نداشتیم که دو میلیون مسکن مهر را تحویل دهیم؟ این کار را انجام دادیم. حتی در بخشی از کار مسکن مهر فقط زمین خالی وجود داشت، اما آن را هم تکمیل کردیم.» حالا مرکز پژوهشهای مجلس که ریاست آن با علیرضا زاکانی، نماینده قم است، گزارشی منتشر کرده درباره اینکه چرا با این طرح مخالفت شد و ادله دو طرف چه بود. نکاتی در این گزارش وجود دارد که یکییکی وقتی بررسی میکنیم میبینیم چه ایدههای اشتباهی باعث گمراهی تصمیمگیران اصلی کشور میشود و زمینه اتفاقاتی مثل سقوط بورس را فراهم میکند.
* یک: اولین موضوع جالبی که در بخشهای ابتدایی این گزارش میبینیم و با زاویه انتقادی از دولت گنجانده شده این است که دولت باید لایحه بودجه ۱۳۹۹ را منهای نفت ارائه میداده، اما با توجیه «ارائه سیگنال عدم موفقیت تحریمهای نفتی» بودجه به شکل فعلی تقدیم مجلس شده بود.
* دو: در ادامه یکی از اهداف دولت از ارائه طرح پیشفروش اوراق نفتی، پوشش کسری بودجه معرفی شده و با آن مخالفت کردند، با این استدلال که دولت میتواند با فروش صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس (ETF) این کسری بودجه را جبران کند. چون در قانون بودجه سال جاری منابع حاصل از واگذاری این صندوقها فقط ۶۷۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده و ارزش این صندوقها خیلی بیشتر از این مقدار است.
خب الان که ما اوضاع بورس را در سه ماه اخیر دیدهایم، میدانیم که این مخالفت با تکیه بر درآمد فروش صندوقهای درآمد ثابت تز درستی نبوده چون همین الان صندوق پالایش یکم را داریم که مدتها از موعد تعیینشده برای بازگشایی آن گذشته و هنوز قابل معامله نیست زیرا با وجود تخفیف ۳۰درصدی هم خریداران آن تا رقمی حدود ۲۰درصد در ضرر هستند.
صندوق دارا یکم هم خیلی وضعیت ایدهآلی ندارد و به مراتب پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشود. در این شرایط بدیهی است که کسی از صندوقهای بعدی هم استقبال نمیکند. درواقع اگر دولت قرار بود از بورس تامین مالی داشته باشد، باید یکپارچه از بورس حمایت میشد نهاینکه بگذارند شاخص کل یک میلیون واحد سقوط کند.
* سه: یکی دیگر از دلایل مخالفت با این طرح پیشبینی سود بالای آن برای خریداران است! یعنی مرکز پژوهشها نوشته چون احتمالا قیمت نفت در آینده بالا میرود، نرخ سود این اوراق پیشفروش نفت بیش از ۲۰درصد خواهد بود و این منجر به افزایش غیرمتعارف نرخ بهره میشود. میتوانیم بگوییم این استدلال هم درست نیست.
چون در زمان ارائه این طرح قرار بود قیمت نفت بر اساس نرخ نیمایی محاسبه و پول ریالی آن از خریداران دریافت شود و در آینده هم اگر گشایشی در فروش و افزایش قیمت نفت صورت بگیرد، قطعا کاهش قیمت دلار اثر آن را تا حدودی خنثی میکند. مگر اینکه قرار باشد نرخ دلار در هر شرایطی باز هم بالا برود و بعد از رفع احتمالی تحریمها هم دستهایی مانع کاهش قیمت دلار شوند. در این صورت میتوانیم این استدلال را بپذیریم.
* چهار: مرکز پژوهشها در این گزارش تخمین زده پیشفروش اوراق به میزان ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۹، دولت بعد در سال ۱۴۰۱ باید ۳۰۰ هزار میلیارد تومان پس بدهد. این محاسبه را هم به همان دلیلی که گفتیم نمیتوانیم قبول کنیم چون کاهش قیمت دلار اثر افزایش قیمت نفت را در موعد سررسید این اوراق خنثی میکند. به بیان سادهتر، دولت امروز مثلا با دلار ۲۵هزارتومانی اوراق نفتی را فروخته و در آینده فرض کنیم با دلار ۱۵ هزارتومانی قرار است این پول را برگرداند. چطور ممکن است بگوییم این معادله به ضرر دولت است؟
* پنج: یک استدلال دیگر که در این گزارش مطرح شده این است که چون این طرح سوددهی خوبی دارد، بنابراین روی سایر بازارها اثر میگذارد و بعد بانکها برای اینکه سپردهها را نگه دارند مجبور به افزایش سود بانکی میشوند. این دقیقا همان نکتهای است که مخالفان رشد بورس میگفتند.
بعضی کارشناسان اقتصادی مدعی بودند که رشد بورس به انتظارات تورمی سایر بازارها دامن میزند که بعد دیدیم این استدلال چقدر گمراهکننده بود چون با همین فشارها و سمپاشیها بورس سقوط کرد و سه ماه نزولی بود، اما سوداگران بازارهای موازی همچنان به موجسواری مشغول هستند و روزبهروز هم قیمتها در بازار طلا و مسکن و دلار و خودرو بالا رفت.
* شش: افزایش هزینه تامین مالی دولت و انتقال بازپرداخت به دولت بعد همان نکتهای است که در ابتدای گزارش اشاره کردیم. اصولگرایان میگفتند این طرح تعهدات دستوپاگیری برای دولت بعد ایجاد میکند.
* هفت: یکی دیگر از ایراداتی که به این طرح وارد دانستند این است که اگر دو سال آینده هم تحریمها تداوم داشت و امکان صادرات فراهم نشد چه کنیم؟ پاسخ این سوال به نظر میرسد سیاسی باشد تا اقتصادی.
* هشت: «ایجاد اختلال در برنامهریزی تولید نفت» هم یکی دیگر از ایراداتی است که وارد دانستند و ما متوجه دلیل آن نمیشویم. مگر قرار بوده نفت عرضهشده در این طرح مازاد بر تولید آتی کشور باشد؟
* ۹: «افزایش وابستگی به نفت و آسیبپذیری در مقابل تحریمهای نفتی»؛ در پاسخ به این ایراد باید بگوییم آیا قرار است وقتی فرضا بودجه کشور از نفت جدا شد، نفت استخراجی کشور را به دریا بریزیم یا آتش بزنیم؟ خب بودجه میتواند بدون اتکا به نفت بسته شود، اما صادرات نفت کشور صرف رفع تعهدات پیشین شود. چه منافاتی دارد؟
* ۱۰: مرکز پژوهش از طرح این پیشنهاد در شورای هماهنگی اقتصادی هم انتقاد کرده و گفته تصویب این طرح میتوانست به معنی کاهش نقش مجلس باشد. در پایان به یک نکته سیاسی هم اشاره شده که وجود اوراق نفت در دست عموم مردم میتواند باعث مطالبه عمومی جهت برطرف شدن موانع و فراهم شدن امکان صادرات در زمان سررسید اوراق شود!