پرونده کسانی که بیدلیل و بدون دسیسه قاتل شدند
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری| همیشه هم قتلها با نقشه قبلی نیست؛ اصلا خود فرد فکرش را هم نمیکند یک روزی تبدیل به قاتل شود. پای حرفهایشان که مینشینید میگویند نفهمیدم چی شد! یک لحظه بود! قرار نبود قاتل بشوم! اینها افرادی هستند که دسیسه نچیدهاند، برای کشتن فردی فکر نکردهاند.
یک لحظه بوده، خشمگین از خودرو پیاده شدهاند و قفل فرمان را کشیدهاند و شده آنچه نباید میشد! فیلم جمشیدیه را ببینید که چطور در یک لحظه فرد از یک آدم معمولی تبدیل به قاتل شده است. سریال سرگیجه را ببینید که چطور یک هول دادن باعث ضربه مغزی ميشود و شما را قاتل میکند. در این پرونده سراغ قتلهای یکهویی رفتهام. قتلهای لحظهای. قاتلان بینقشه که سرنوشت روي پیشانی آنها نوشت قاتل!
جنایت خونین بر سر جای پارک
رسیدگی به این پرونده از نیمه آبان سال گذشته با اعلام گزارش یک درگیری خونین در خیابان بنیهاشم تهران آغاز شد. پس از آن ماموران کلانتری ۱۲۰ سیدخندان به محل اعزام شدند و مشخص شد که درگیری میان سرنشینان یک دستگاه پراید با مردی مغازهدار و برادرش رخ داده و در جریان آن صاحب مغازه بهنام شهرام در اثر ضربه میله آهنی نیمهجان روی زمین افتاده و ضاربان هم از محل متواری شدهاند.
در ادامه شهرام توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت، اما از آنجاکه ضربه به سر او باعث شکستگی جمجمه و خونریزی داخلی شده بود، وی به کما رفت و ماموران تحقیقات خود را درخصوص شناسایی ضاربان پی گرفتند. شاهین برادر شهرام درباره ماجرای درگیری به ماموران گفت: ساعت 11 صبح جلوی مغازه ایستاده بودم که راننده یک خودروی پراید وقتی قصد داشت خودرواش را در جاییکه یک موتورسیکلت روی جک بود، پارک کند به موتورسیکلت برخورد کرد.
من از او خواستم جای پارکش را عوض کند که به یکباره راننده و دو سرنشین آن از خودرو پیاده شدند و به من حمله کردند، در همین حین برادرم شهرام از مغازه بیرون آمد که راننده با دیدن او بلافاصله از صندوق عقب خودرواش میله آهنی درآورد و به سمت شهرام دوید و ضربهای به سرش زد. پس از آنهم وقتی دیدند که شهرام روی زمین افتاد، به سرعت سوار خودرویشان شدند و فرار کردند. پس از اظهارات برادر شهرام، ماموران سراغ بررسی دوربینهای مداربسته محل نزاع رفتند و با بازبینی فیلم دوربینها شماره پلاک خودرو را پیدا کردند و با استعلام آن مشخص شد که مالک خودرو مردی 37ساله بهنام سیروس است.
با شناسایی صاحب خودرو، ماموران به محل سکونت وی رفتند اما مشخص شد که وی پس از درگیری به مکان نامشخصی گریخته است. در حالیکه تحقیقات برای دستگیری متهمان ادامه داشت، حدود دو ماه بعد از بیمارستان خبر رسید شهرام جان باخته است، به این ترتیب با ادامه بررسیها بعد از پنج ماه فرار، ضارب اصلی در یکی از شهرهای غربی کشور شناسایی و بازداشت شد. وی پس از دستگیری به اداره آگاهی تهران منتقل شد و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری و قتل شهرام اعتراف کرد.
در پی دستگیری سیروس، برادر و دوستش که در روز درگیری وی را همراهی میکردند نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل بازداشت شدند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول بهعنوان اولیایدم برای متهم درخواست قصاص کردند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: من کاشیکار هستم. روز درگیری برای خرید وسایل کار با برادر و دوستم به آن خیابان رفته بودیم و میخواستیم پس از خرید دوباره به سر کارمان برگردیم که درگیری پیش آمد. من قصدم کشتن شهرام نبود و هیچ وقت فکر نمیکردم که با یک ضربه قاتل شوم. حالا او با یک ضربه قاتل شده و منتظر رای دادگاه است.
قتل بیدلیل دوست در مستی!
متهم میگوید دوستش را در حالت مستی کشته و نمیداند چرا چنین کاری کرده است! متهم که مردی جوان است وقتی در برابر قضات قرار گرفت مدعی شد مقتول مانند برادرش بود و اصلاً یادش نمیآید چرا دست به قتل زده است. یک سال قبل مرد جوانی بهنام بهرام در حالیکه به شدت مضطرب بود از خانه بیرون آمد و فریاد کمک سر داد. این مرد میگفت دوستش را که مثل برادرش بود کشته است.
همسایهها بلافاصله به خانه بهرام رفتند و با پیکر نیمهجان دوست ۳۲ساله او بهنام سیاوش روبهرو شدند که چاقو خورده بود و به سختی نفس میکشید. آنها خیلیزود اورژانس و پلیس را مطلع کردند. به این ترتیب پیکر نیمهجان سیاوش با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد بهخاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان جان باخت. بهرام که شواهد نشان میداد حالت طبیعی ندارد و مست است به قتل دوستش در حال مستی اعتراف کرد.
در حالیکه پزشکی قانونی علت مرگ را اصابت چاقو به قفسه سینه اعلام کرده بود بهرام قتل را گردن گرفت و به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای دادگاه جلسه اولیایدم خواستار قصاص شدند. پدر قربانی گفت: پسرم و بهرام سالها با هم دوستان صمیمی بودند. آن روز پسرم برای مهمانی به خانه بهرام رفته بود اما نمیدانم چه اتفاقی میان آنها رخ داد که منجر به قتل پسرم شد. من از خون پسرم گذشت نمیکنم و برای بهرام قصاص میخواهم. متهم حتی یادش نیست چرا دوستش را کشته و حالا به قصاص محکوم است.
قتل ناخواسته سارقان قمه بهدست توسط زن جوان
دزدان موتورسوار با حمله به خودروی در حال حرکت، شیشه آن را شکستند تا کیف زن جوان را که پشت فرمان بود، سرقت کنند، اما لحظاتی پس از این سرقت خشن، موتور آنها در تصادف با خودروی مالباخته واژگون شد و حادثه مرگباری رقم خورد. این حادثه مدتی قبل در خیابان پاسداران رخ داد. دوجوان که سوار بر موتور بودند، با قمه به سمت یک خودروی پیکانتو که زن جوانی پشت فرمان آن بود، هجوم بردند. مردی که ترک موتور نشسته بود درحالیکه خودرو در حال حرکت بود با قمه ضربهای به شیشه خودرو زد و آن را شکست.
او سپس کیف زن جوان را که روی صندلی جلو بود، برداشت و همدستش سرعت موتور را بیشتر کرد تا فرار کنند. این، اما پایان ماجرا نبود؛ زن جوان که بهشدت وحشت کرده بود با خودرو به موتور دزدان برخورد کرد و این اتفاق موجب واژگونی موتور شد. دقایقی از این اتفاق میگذشت که پلیس و اورژانس در محل حادثه حضور یافتند. یکی از سارقان موفق به فرار شده، اما سارق دوم بهدلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. ماجرا به قاضی وحیدناصری، بازپرس ویژه قتل اطلاع داده شد و او دستور تحقیقات در این زمینه را صادر کرد.
در ابتدا ماموران به تحقیق از زن جوان که راننده خودروی پیکانتو بود، پرداختند. زن گفت: فرزندم در صندلی عقب نشسته بود و من در حال رانندگی بودم که ناگهان دو مرد موتورسوار به خودروام نزدیک شدند. مردی که ترک موتور نشسته بود قمهای به من نشان داد و تهدیدم کرد که توقف کنم. من که وحشت کرده بودم به حرکت ادامه دادم. اما موتورسواران دست از سرم برنداشتند و به تعقیب من ادامه دادند تا اینکه یکی از آنها با قمه شیشه خودروام را شکست و کیفم را که روی صندلی شاگرد بود به سرقت برد.
در آن شرایط دلهره عجیبی به جانم افتاده بود و میخواستم هرطور شده از دست آنها فرار کنم، چون میترسیدم مبادا بلایی بر سر من یا فرزندم بیاورند. دزدان هنگام تعقیب ماشین من حتی لاستیک سمت شاگرد را هم پنچر کرده بودند و به سختی میتوانستم رانندگی کنم و ناگهان با موتور دزدان برخورد کردم. موتور واژگون شد و همان لحظه خودروی پرایدی که در حال حرکت بود با دزدان برخورد کرد. من قصد آسیب رساندن به دزدان را نداشتم و میخواستم از دست آنها فرار کنم که این اتفاق افتاد.
زن جوان ادامه داد: پس از آنکه موتور واژگون شد، راکب که بهنظر میرسید آسیب جدی ندیده، از جایش بلند شد و بیآنکه کیف مرا بردارد فرار کرد. دقایقی بعد و با حضور اورژانس مشخص شد که ترکنشین جانش را از دست داده است. پس از تحقیق از این زن، بازپرس جنایی دستور بررسی تصاویر دوربینهای مداربستهای را که در اطراف محل تصادف وجود داشت صادر کرد. تصاویر و فیلمهای بهدست آمده، مهر تأیید بر اظهارات زن جوان و شاهدان میزد.
در ادامه تحقیقات خانواده سارق جانباخته شناسایی شدند و مشخص شد که آنها اهل پایتخت نیستند. والدین سارق فوت شده پس از حضور در دادسرای جنایی تهران به شکایت از زن جوان پرداختند و بیان کردند که وی موجب مرگ پسرشان شده است. آنها توضیح دادند که پسرشان مدتی قبل برای کار از شهرستان به تهران آمده بود که این حادثه برایش رخ داد. از سوی دیگر با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که سارق جانباخته، سابقه کیفری دارد و پیش از این به جرم کیفقاپی دستگیر و زندانی شده بود. تحقیقات پیرامون این پرونده ادامه دارد.
شلیک ناخواسته و مرگ باجناق!
مرد جوان زمانیکه اسلحه شکاری را در دست گرفت تا در کنار خانواده همسرش، عکس بگیرد، هرگز تصور نمیکرد ناخواسته جنایتی را مرتکب شود. سال 95 کارآگاهان پلیس جنایی استان اصفهان در جریان مرگ مرد جوانی قرار گرفتند. با اعلام این خبر ماموران راهی محل حادثه شده و با جسد مرد جوان درحالی مواجه شدند که تحقیقات اولیه حکایت از مرگ بر اثر شلیک گلوله را داشت.
در ادامه تحقیقات، مرد جوانی بهنام هومن خودش را عامل این جنایت معرفی کرد و به افسر پلیس گفت: اصلا نمیخواستم چنین جنایتی مرتکب شوم. حتی نمیدانستم که داخل اسلحه فشنگ است و من ناخواسته شلیک کردم. برای مهمانی به خانه یکی از اقوام آمده بودیم و خواهر زنم و همسرش هم به این مهمانی دعوت بودند. بعد از پذیرایی تصمیم گرفتیم که عکس یادگاری بگیریم و از آنجاییکه صاحبخانه تفنگ شکاری داشت، از او خواهش کردم تفنگ را به من بدهد تا با آن عکس بگیرم.
متهم جوان گفت: عکسها گرفته شد و در یکی از آنها من ژستی گرفتم و اسلحه را به سمت باجناقم گرفته و دستم را روی ماشه گذاشتم. من که تصور نمیکردم داخل تفنگ، فشنگ باشد، ماشه را چکاندم. یک دفعه تیر شلیک شد و باجناقم خونین روی زمین افتاد. من با او هیچ اختلافی نداشتم و حتی تصورش را هم نمیکردم عکسی که میگیریم، آخرین عکس باجناقم باشد! این مرد به دلیل قتل ناخواسته بازداشت شد.
قتل بیدلیل همسایه برای ریختن زباله!
من و مقتول ۴۰سالی میشود که در همسایگی یکدیگر زندگی میکنیم اما از سالها قبل اختلاف بر سر مسائل مختلف میان ما شکل گرفت و پایانناپذیر بود. آبان ماه بود که خبر رسید مردی میانسال بر اثر ضربه چاقو به قتل رسیده است. بررسیها نشان میداد که مقتول مردی میانسال و مهندس بوده است. او از سالها پیش در یکی از محلههای جنوبی پایتخت به همراه خانوادهاش زندگی میکرد و به گفته شاهدان، عامل این جنایت نیز کسی نبود جز همسایه قدیمی آنها.
شب حادثه مقتول و مرد همسایه که از مدتها قبل با یکدیگر اختلافاتی داشتند، با هم درگیر شدند تا اینکه مرد همسایه با چاقو ضرباتی به مهندس میانسال زد و همین منجر به قتل وی شد. با این اطلاعات نام متهم که پس از درگیری متواری شده بود در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت و ماموران خیلیزود موفق شدند با توجه به سرنخهای موجود وی را دستگیر کنند؛ معمولا بر سر جای پارک خودرو و رها کردن زبالهها مقابل ساختمان درگیری داشتیم و همیشه بر سر این مسائل با هم جرو بحث میکردیم.
هربار با وساطت همسایههای دیگر و پادرمیانی آنها، مشاجره میان ما تمام میشد اما دعوای آخر نیز پایان دردناکی داشت. آن روز مانند همیشه بر سر رها کردن زبالهها و جای پارک درگیر شدیم. معمولا من ماشینم را مقابل ساختمان پارک میکردم اما مقتول میگفت آنجا پارک نکنم. گاهی هم زبالههایش را کنار ماشین من قرار میداد و همین اتفاق مرا عصبانی میکرد. آن شب که بهشدت از دست مرد همسایه عصبانی بودم دست به چاقو شدم و ناخواسته چند ضربه به او زدم که متاسفانه به مرگ مرد مهندس منجر شد. حالا هم به شدت پشیمانم و اصلا قصدم گرفتن جان او نبود.