۹دلیل برای مرگ یوزها؛ نگرانیها برای سومین توله
روزنامه هفت صبح، فروغ فکری| ماجرای زندگی «ایران»، یوزپلنگ ایرانی و تولههایش حالا بیش از همیشه جدی شده است. «ایران» که در هشت ماهگی و در سال ۱۳۹۶ از چنگ قاچاقچیان گرفته و بعد هم به پردیسان برده شده بود، در فروردین ۱۳۹۹ و زمانی که آماده باروری بود، به سایت تکثیر در اسارت یوز که در استان سمنان است برده شد تا در آنجا برای اولینبار با زندهگیری یک یوزپلنگ نر از طبیعت، پروژه تکثیر در اسارت عملی شود.
«فیروز» نر غالب در منطقه زندهگیری شد و بعد از آن با کنار هم قرار گرفتن آنها در فنسی بزرگ، امیدها برای تولد توله یوزها زیاد شد. خبر خوشحالکننده اول بهمن ۱۴۰۰ آمد. وقتی که مدیرکل حفاظت محیطزیست استان سمنان گفت که دوربینهای تحقیقاتی ۱۷بار در ساعات مختلف شبانهروز، تلاش دو یوزپلنگ ماده و نر را برای انجام عمل لقاح ثبت کردهاند و اگر عمل لقاح موفقیتآمیز باشد، در اوایل اردیبهشتماه باید منتظر تولد تولههایشان باشیم.
لقاح موفق بود. ایران باردار شد و درحالی که در این مدت افراد حاضر در این پروژه اطلاع درستی از شرایط مادر و بعد از آن ندادند، ناگهان دهم اردیبهشت خبر تولد سه توله یوزپلنگ مانند بمب ترکید. یک روز بعد از تولد گفته شد تولهها هر سه ماده هستند. موج خوشحالی بیشتر شد چراکه وجود تولههای ماده میتواند باعث افزایش جمعیت یوز در آینده شود. اما این خوشحالی کوتاه بود. دو روز بعد گفته شد تولهها نر هستند و یکی از آنها هم حال خوبی ندارد.
سه روز بعد از تولد، اولین توله از دست رفت و چهار روز قبل هم خبر مرگ دومین توله آمد و حالا خبر آمده یک دامپزشک اندونزیایی در راه ایران است تا از سومین و تنها توله یوزپلنگ باقی مانده که حالا به مرکزی در تهران آورده شده مراقبت کند. اما در این میان دلایل بسیاری برای مرگ دو توله مطرح شده و همچنان نگرانیهایی برای توله آخر باقی است.
سزارین صحرایی: «ایران» سزارین صحرایی داشت و آنطور که بهرنگ اکرامی، دامپزشک معتمد سازمان محیطزیست گفته این اتفاق بعد از دو روز بیتابی، چندین ساعت درد کشیدن و ناتوانیاش در زایمان طبیعی رخ داده و در نتیجه سزارین اجتنابناپذیر بود. با این حال نبود امکانات خوب، آمبولانس و سایر موارد برای زایمان ایران و پیشبینی نکردن این نکته که ممکن است ایران مجبور به سزارین شود، از جمله اولین انتقاداتی بود که به این اتفاق وارد شد. بعد از آن اما گفته شد حال ایران خوب است و زایمان به خوبی انجام گرفته و اثری از عفونت و عدم باروری در آینده وجود ندارد. با این حال ایران باید یک سونوگرافی هم در آینده نزدیک بدهد تا شرایطش بررسی شود.
شرایط نگهداری غیراستاندارد: اولین عکسهایی که از یوزها بعد از تولد آمد، آنها را روی تختی با پارچه غیراستریل نشان میداد. بعد از آن علیرضا شهرداری، تیمارگر حیوانات وحشی که به صورت داوطلبانه به آنجا رفته بود از شرایط سخت نگهداری و تهیه نشدن امکانات اولیه برای یوزها گفت: «یوزها در یک اتاق ۹ متری نگهداری میشدند که پاسگاه محیطبانی است. محیطبان آنجا زندگی میکرد. تنها تغییراتی که توانستم ایجاد کنم این بود که دیگر رفت و آمد آنجا نباشد و گفتم فقط یک ملافه کفایت نمیکند. در فیلمی که محیطبانان گرفته بودند دیدم که حتی تولههای دو روزه روی فرش هم رفتهاند. شرایط نگهداری استاندارد نبود.»
دست زدن به تولهها بدون دستکش: یکی از مواردی که به آن اشاره شد این بود که توله یوزهای ایران در زمان سزارین بدون دستکش لمس شدهاند و گرفتن بوی انسان باعث شده تا مادر فرزندانش را نپذیرد و به آنها شیر ندهد. البته این نکتهای بود که چندان قابل پذیرش نبود چرا که بوی انسان صرفا از دست منتقل نمیشود و در محل وجود داشته.
انتخاب نکردن تیمارگر برای تولهها: سازمان حفاظت از محیطزیست گویا برنامهای برای بعد از تولد نداشت. تولهها بعد از به دنیا آمدن تیمارگر مشخصی نداشتند و اکرامی، متخصص تولید مثل که مسئول به دنیا آوردن تولهها بود مجبور به تیمارگری شد. این بیبرنامه بودن هم درنهایت تبعات سختش را نشان داد.
نحوه اشتباه شیردهی: یوز اول که از دست رفت، اکرامی، بعد از کالبدگشاییاش، دلیل مرگ را چسبندگی ریه اعلام کرد و گفت که در توله اول در نای توله شیر آسپیره کرده است. سرشیشه اولی که به یوزها داده شده بود انسانی بود و بعد هم تصاویری از شیردهی منتشر شد که موجی از انتقادات را به دنبال داشت.
تهیه نکردن شیر مناسب: سازمان محیطزیست برنامهای برای سزارین نداشت و احتمال اینکه مادر نتواند به تولههایش شیر دهد را موردنظر نگرفته بود، در نتیجه برای تهیه شیر هم کاری نکرده بود.
نرسیدن شیر به دو توله باقیمانده و احتمال مرگ دومین توله به خاطر شیر اشتباه: از آنجایی که درباره فرمولاسیون شیر و انواع برندها برای تغذیه یوزها در اسارت اختلافنظر بین دامپزشکان در دنیا وجود دارد، انتخاب شیر با مشکل مواجه شد و درنهایت یک ایرانی ساکن آمریکا با مشورت با متخصصان آمریکایی، نوع خاصی از شیر را در دو نوبت به ایران فرستاد اما آنطور که از صحبتهای معاون محیطزیست طبیعی و دامپزشک معتمد سازمان محیطزیست پیداست، شیر دستکم تا دو روز پیش به یوز بازمانده نرسیده بود. در رابطه با همین موضوع صحبتهایی هم درباره ارتباط غلظت شیر و برند مورد استفاده در مرگ توله یوز دوم مطرح است.
بیبرنامگی و استفاده نکردن از تجربه متخصصان داخلی و خارجی: یکی از نکاتی که حالا بر روی آن تاکید زیادی میشود، این است که این تجربه، یعنی تکثیر در اسارت بسیار مهم بوده و باید انجام میگرفته اما برنامهریزی درستی برای اجرایی شدن آن نبوده. حسن اکبری، معاون محیطزیست طبیعی سازمان محیطزیست هم دیروز در اینباره گفته: «هیچ کارشناس، محیطبان یا دامپزشکی درون سازمان نداشتیم که تجربهای در زمینه تکثیر گوشتخواران در اسارت داشته باشد و به طور کلی در کشور تجربهای در مورد تکثیر یوز آسیایی وجود نداشت.
اگرچه همان ابتدا طرحی برای حفاظت یوز در ایران تحت عنوان برنامه اقدام عاجل نجات یوز تهیه و به سازمان برنامه ارسال کردیم اما متاسفانه تامین اعتبار نشد بنابراین نه امکان مالی و نه زمان کافی برای اعزام کارشناسان به خارج از کشور برای آموزش وجود نداشت.» این درحالی است سازمان محیطزیست خود مسئول شکلگیری این بیبرنامگی است.
پنهانکاری: از جمله نکاتی که از ابتدای شکلگیری پروژه تکثیر در اسارت باعث انتقاد بود، پنهانکاری در بیان زوایای مختلف این پروژه بود. این پروژه به دلیل اطلاعرسانی غیردقیق و دیرهنگام به یکی از ضعفهای موجود در بدنه سازمان بدل شده است.