سوسیالیسم مثل رومانی دهه هشتاد؟
روزنامه هفت صبح، کمالبردبار| واکنش سازمان ورزش و جوانان استان تهران به بازگشایی یک باشگاه بدنسازی لوکس به نوبه خود جالب توجه است. همان باشگاهی که با حضور غیرمترقبه چهار چهره مشهور فوتبالی از آلمان و ایتالیا افتتاح شده و خبرهایی درباره شهریههای سنگین آن به گوش میرسد. خب این تنها باشگاه اشرافی تهران نیست. صنعت بدنسازی و زیبایی و ورزیدگی، صنعت بسیار پولسازی است و در همین تهران و در مناطق شمال شهر باشگاههایی وجود دارند با رقمهای بسیار بالا.
اما دیروز مدیرکل ورزش و جوانان تهران در گفتوگو با فارس گفته است: این نوع خبرها هم خاطر مردم را مکدر میکند و حتما سیاستهای دولت مردمی این نخواهد بود که ما به این سمت و سو برویم. نرخ خدمات ورزشی با هر نوع آپشنی سقف و کفی دارد…اصلا چنین شهریهای را نداریم و به آن نخواهیم رسید.ورزش باید عمومیت پیدا کند نه اینکه خصوصی شود که فقط یک عدهای ورزش کنند. همه باید از نرخهای مصوب تبعیت کنند و…
من استاد علی جوادی را نمیشناسم. فقط میدانم قبلا ایشان رئیس انجمن فوتبال وزارت آموزشوپرورش بودهاند اما برخلاف ایده ایشان،به نظرم عمومی شدن ورزش را در پارکها و مناطق عمومی باید جستوجو کرد نه در باشگاهها. این باشگاهها عموما زیرمجموعه سلامتی به مفهوم عام آن نیستند و بیشتر در ردیف زیبایی و تناسب و ورزیدگی و یال و کوپال و یا لاغری و اینطور چیزها قرار میگیرند. چه بسا که ورزشهای انجام شده در این باشگاهها الزاما همراستا با سلامت عمومی نباشد.
پرس سینه ۱۵۰ کیلو که هر لحظه میتواند به یک مخاطره مرگبار بدل شود چه ربطی به سلامت و ورزش عمومی دارد؟ اصلا مگر فوتبال در راستای سلامت عمومی است؟ آیا مغایرتر از بازی فوتبال حرفهای، پدیدهای در تضاد با سلامتی دیدهاید؟ بازیای که بازیکنش مدام در خطر شکستن استخوان و پارگی تاندون و ضرب دیدگی و کوفتگی هست. به نظر شما دستمزد ۱۵ میلیارد تومانی یک بازیکن فوتبال در باشگاههای تهران در راستای سلامت عمومی است؟
آیا تا به حال دیدهاید یک فوتبالیست حرفهای حتی در کشور خودمان عمر سالم و پرنشاط و طولانی داشته باشد؟ طبیعتا نه و همه توافق دارند که فوتبال چیزی است در ردیف صنایع سرگرمی. ورزشهای بدنسازی و اینجور کلوپهای لوکس (با سونا و جکوزی و ماساژ و شوک الکتریکی برای لاغری در حین تمرین) هم ارتباطی با ورزش عمومی و همگانی ندارند. صاحبان این کلوپها باید بتوانند مبتنیبر خدماتی که میدهند و سطح مشتریانشان شهریه تعیین کنند.
عقل سلیم اینگونه حکم میکند.چرا یکدفعه به رومانی دهه شصت میلادی و کوبای دهه هشتاد سقوط میکنیم؟ خدا شاهد است هرگز پایم به چنین کلوپهایی باز نخواهد شد اما نمیفهمم چرا باید با چنین استدلالهای کهنهای در کار یک بیزینس خصوصی اخلال کرد؟حتی یک بیزینس خصوصی خاص نوکیسهگان و اشرافزادگان. اگر دنبال مفهوم عدالت هستید با اینطور مداخلهها کار پیش نمیرود. تمرکزتان را بگذارید روی مبحث مالیات و خرج آن برای ورزش عمومی . اینگونه بهتر خواهد بود.
جالب آنکه در مسئلهای عمومی و در مورد یکی از بزرگترین سرمایههای عمومی کشور یعنی پتروشیمی میانکاله مقامات محلی بهشهر و استان مازندران عقیده دارند که این مسئله به هیچکس جز مردم مازندران ربطی ندارد و بقیه حتی فعالان محیطزیست و حتی معاون رئیسجمهور بیخود اظهارنظر میکنند و بعد در مورد شهریه یک باشگاه لوکس ورزشی، مقامات دولتی خود را محق به دخالت میدانند.