قتل پس از بازگشت از فرانسه
روزنامه هفت صبح | پسر جوانی که پس از بازگشت از فرانسه بهترین دوستش را با ضربات چاقو به قتل رساند، روز گذشته در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد . رسیدگی به این پرونده از روز ۲۶ بهمن سال گذشته و در جریان گزارش یک مرگ مشکوک در یکی از بیمارستانهای تهران به پلیس آغاز شد.
ماموران کلانتری در بیمارستان حضور یافتند و با تایید موضوع بازپرس کشیک قتل نیز در جریان ماجرا قرار گرفت .پروندهای در این زمینه تشکیل و از دوستان مقتول که او را به بیمارستان رسانده بودند تحقیقات اولیه به عمل آمد.
دو نفر همراه مقتول مدعی بودند به مهمانی یکی از دوستانشان رفته بودند.دوستشان که همان قاتل بود در مهمانی مشروب زیادی میخورد. بعد از مهمانی آنها قصد داشتند قاتل را که به دلیل خوردن مشروب به خانهاش برسانند. قاتل اما بعد از مشاجره فهیم را با ضربات چاقویی که به همراه داشت به قتل میرساند.
با تشکیل این پرونده، سریعا اقدامات پلیسی برای دستگیری متهم به قتل آغاز شد و او در خانه یکی از آشنایانش در حالیکه به تازگی از فوت متوفی باخبر شده بود دستگیر و به بازداشتگاه فرستاده شد. او از همان ابتدای تحقیقات همراهی با سه نفر از دوستان و آشنایانش را پذیرفت و در ادامه با بیان اینکه از ماجرای قتل هیچ چیزی به یاد ندارد کیفرخواست پرونده علیه او به اتهام قتل عمدی صادر شد.
پس از ارسال پرونده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران، روز گذشته متهم در جلسهای که به ریاست قاضی شقاقی تشکیل شده بود در جایگاه ویژه محاکمه قرار گرفت و گفت: من روز واقعه را دقیق به یاد دارم اما نمیدانم آن روز چه شد که آن اتفاق افتاد. خودم نیز ساکن و تابع فرانسه هستم و به تازگی برای دیدن خانوادهام که با آنها خاطرات زیبایی را در کشور افغانستان داشتم از پاریس به تهران آمده بودم .
برای این کار یک ویزای مسافرتی سه ماهه دریافت کرده بودم. من بعد از دوران نوجوانی و بعد از مرگ پدر و مادرم به پاریس رفتم و در آنجا تبعیت گرفتم اما احساس تعلقام به فامیلهایم باعث شد تا به ایران بیایم و آنها را ببینم. با مقتول نیز دوست بودم. او فهیم نام داشت و خیلی با هم صمیمی بودیم و در دورانی که من به تهران آمده بودم با من رفتار خیلی خوبی داشت.
آن شب واقعه نیز به مهمانی رفته بودم و مشروب زیادی در مهمانی مصرف کردم و به همین دلیل از مهمانی بیرون آمدم که فهیم و دوستانش نیز بیرون آمدند تا مرا به خانه فهیم ببرند. یکدفعه در میانه راه پشیمان شدند و گفتند بهتر است برویم خانه دایی.
من قبول نکردم و چون آنها روی تصمیم شان مصر بودند از ماشین پیاده شدم و از جیبام مدارک و چاقویم را درآوردم که نمیدانم در ادامه چه اتفاقی بین من و مقتول و دوستانش رخ داد و او چاقو خورد. فردای آن روز نیز متوجه شدم که فهیم روی تخت بیمارستان فوت شده و به شدت از این موضوع ناراحت شدم.
در ادامه اولیای دم به دعوت قضات دادگاه از جایگاه برخاستند و در زمینه درخواستشان برای قاتل گفتند: درست است که او فرزند ما را کشت اما ما او را از بچگی میشناختیم و میدانیم که او در بچگی هم پدر و هم مادرش را از دست داده است و به همین دلیل نیز از بیماری روحی و روانی رنج میبرد. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم از او بگذریم.
در انتهای رسیدگی به این پرونده قضات وارد شور شدند تا به دلیل اعلام گذشت اولیای دم برای این پرونده از بابت جنبه عمومی جرم تصمیم گیری کنند.