ماجرای سرقتهای عجیب به خاطر یک عکس
روزنامه هفت صبح | فردی که از دو زن میانسال در تهران سرقت کرده بود به اتهام آدمربایی و سرقت دیروز صبح در جلسه شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت.
سال ۹۶ بود که جسم نیمه جان خانمی میانسال در ولنجک توسط رهگذران پیدا شد و بعد از این ماموران اورژانس در جریان موضوع قرار گرفتند که با انتقال سریع این خانم به بیمارستان، او تحت مداوا قرار گرفت و بعد از به هوش آمدن، او از زن جوانی به اتهام سرقت طلاهایش شکایت کرد و عنوان داشت: با متهم از مدتی پیش در پارک آشنا شده بودم. آن روز با او در حال رفتن بودیم که به من یک بیسکویت داد و من بعد از خوردن آن برآشفته شدم بیخبر از اینکه درون کرم بین بیسکویتها موادی ریخته است. حالا پس از به هوش آمدنم در بیمارستان متوجه شدهام که متهم با قصد ربودن طلاهایم به من نزدیک شده است.
در ادامه پروندهای در این زمینه تشکیل شد و برای رسیدگی در اختیار ماموران اداره آگاهی قرار گرفت چراکه این زن مدعی بود متهم او را از حوالی خانهاش ربوده و او را در ولنجک بعد از ربودن طلاهایش به همراه یک ساعت رولکس گرانقیمت متواری شده است.به این ترتیب، دومین شاکی بعد از چند ماه به پلیس مراجعه کرد و با دادن نشانههایی از زنی که او را هدف سرقت قرار داده بود مدعی شد: از مدت دو ماه پیش با متهم آشنا شده بودم. او در این مدت اعتماد مرا جلب کرده بود تا اینکه بالاخره روز واقعه در خانهام با دادن قرصهایی که مدعی بود به من آرامش میدهد بیهوشم کرد و در ادامه با دزدیدن طلاهایم از خانه متواری شد. من بعد از به هوش آمدنم متوجه اینکه هدف سرقت او قرار گرفتهام شدم.
با مشخص شدن اینکه هر دو سرقتها توسط یک نفر انجام شده است، به دستور بازپرس جنایی رسیدگی به پرونده در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت تااینکه بالاخره منزل متهم در شمال تهران مورد شناسایی قرار گرفت. متهم پس از بازداشت توسط ماموران آگاهی گفت: سرقتها را برای خودم انجام نمیدادم و از آنجایی که افرادی عکس عریان مرا داشتند، مجبور شدم که به خواستهشان تن بدهم. واقعا من این کاره نیستم و هیچ سابقه کیفری هم ندارم.
در ادامه با توجه به محتویات پرونده، کیفرخواست علیه متهم با قرار بازداشت موقت صادر شد و روز گذشته جلسه دادگاه با ریاست قاضی قربانزاده تشکیل شد. در این جلسه که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران تشکیل شده بود متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من از این کارهای خود به شدت پشیمان هستم و در این مدتی که در زندان بودهام متوجه شدهام چه کارها و خطاهای جبران ناپذیری را مرتکب شدهام. در مدتی که زندان بودم شوهرم از دوری من از غصه دق کرد و مرد و حالا تنها آرزویم شده اینکه میخواهم بروم سر قبر او و برایش دعا بخوانم.
این سرقتها را من با انگیزه مال اندوزی انجام ندادم و اعتیادم بود که چنین بلاهایی را سرم درآورد. من بعد از اعتیاد با افرادی آشنا شدم که آنها به من مواد میرساندند و طی این مواد رساندنها یک بار یکی از آنها به من قرص قهوهای رنگی داد که مدعی بود متادون است و من بعد از مصرف آن از خودم بیخود شدم و دیگر چیزی نفهمیدم تا اینکه وقتی به هوش آمدم با همان حال به خانه رفتم و وقتی شوهرم مرا دید گفت چه اتفاقی برایت افتاده است اما من به دروغ گفتم که در جشن تولد دوستم مشروب خوردهام و به همین دلیل تلو تلو میخورم تا اینکه بعدا فهمیدم آنها با بیهوش کردن من عکس عریان مرا گرفتهاند و با تهدید به انتشار آن مرا وادار کردند که به آنها هفتاد میلیون تومان بدهم و در ادامه مجبورم کردند که این دزدیها را انجام بدهم.
وی در آخرین دفاعیات خود نیز گفت: من فقط دعا میخوانم و قبل از آمدن به این دادگاه سه بار ختم قرآن کردهام تا زودتر آزاد شوم و بروم سر قبر شوهرم برایش دعا بخوانم. من با اعتیادم به انواع مخدر زندگی خودم را نابود کردم در حالیکه خانواده متمولی دارم و پدرم جواهرفروش، خواهرم استاددانشگاه و آن یکی خواهرم گوینده هستند و این شرایطی که من در آن قرار دارم به هیچ عنوان در شأن خانوادهام نیست. در انتها هیات قضایی وارد شور شد تا رای خود را برای متهم صادر کند.