وداع با شاهزاده آلمانی
فرانتس بکنبائر چهره افسانهای تاریخ فوتبال درگذشت .
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| وقتی کنار یوهان کرویف رقیب سرسخت هلندیاش قرار میگرفت انگار در حال تماشای دو سوپراستار خشن و مصمم هالیوودی بودید. هالیوود کلاسیک. کرویف انگار نقش مثبت را داشت. باموهای لخت، سبکبال و سریع و این یکی با موهایی کمی فرخورده و چهرهای بیاحساس.
هردو اما در کنار هم از زیباترین پرترههای تاریخ فوتبال بودند. دو ستارهای که کل دهه هفتاد را تحتالشعاع رقابت خود قرار دادند. رویهم 5 توپ طلا بردند. رویهم شش قهرمانی باشگاههای اروپا به دست آوردند و در مهمترین بازی دهه هفتاد فوتبال جهان در فینال جام جهانی 1974 رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. مهاجم نابغه در مقابل فرمانده منضبط سختگیر.
کرویف را هفت سال قبل از دست داده بودیم. مردی که به عنوان مربی هم جهان فوتبال را دگرگون کرد و با بازگرداندن فوتبال هجومی و حمله با چهار و پنج بازیکن، سیستمهای دفاعی دهه هشتاد را به نقطه پایان خود رساند و چنان رنسانسی در هدایت بارسلونا ایجاد کرد که کاتالانهای متعصب حتی در موقع شکست هم تیم او و بازیکنانش را تشویق میکردند.
(با ستارههایی مثل استویچکوف و روماریو و رونالد کومان). کرویف روح فوتبال معاصر بود و جایش همیشه در میان 10سرمربی تاریخساز فوتبال محفوظ است. اما رقیب او فرانتس بکن بائر هیچگاه شانس کرویف را بهعنوان یک تاکتیسین نداشت.
نابغه جوانی بود که در دهه شصت در خط میانی تیم ملی آلمان ظاهر شد وفینال 1966 را تجربه کرد و آنجا شاهد حقکشی آشکار داور روسی آذربایجانیالاصل شد و در نیمهنهایی 1970 هم با دنده شکسته درآن بازی جادویی مقابل ایتالیا یک قدم پا پس نگذاشت.
در همان شکست چهار بر سه مشهور که آغاز طلسم آلمانیها مقابل ایتالیاییها بود. در دهه هفتاد رفت عقبتر و پست لیبرو را بنیان گذاشت. پشت سه مدافع میایستاد و این کارت سبز را داشت که پابه توپ به جلو بتازد و تیمش را سازماندهی کند.
در دهه عجیب هفتاد او با بایرن مونیخ سه بار قهرمان اروپا شد ،با تیم ملی آلمان قهرمان جهان شد و در سال 1972 قهرمان جام ملتهای اروپا.و اگر بدقلقی چکسلواکی و پنالتیزنهایش در فینال نبود دومین قهرمانی اروپا را نیز در کارنامه قرار میداد.
در سال های 1972 و 1976 به عنوان یک لیبرو و یک مدافع ،به شکلی غافلگیرکننده دوتا توپ طلا برد و عجیب آنکه در سال 1974 در سالی که با آلمان غربی قهرمان جام جهانی شده بود و به عنوان کاپیتان جام را بالای سر برده بود،توپ طلا را به همان یوهان کرویف باخته بود تا هلندی مولخت ، سومین توپ طلایش را به دست آورد.
بکن بائر جام جهانی 1978 را سهلانگارانه کنار گذاشت و ترجیح داد به جای بازی در تیم ملی به آمریکا برود. شاید خسته شده بود سیزده سال در بالاترین حد فوتبال جهان بازی کرده بود و 10بار نامش در فهرست 10بازیکن برتر سال آمده بود تا کارنامهای بینظیر از تداوم را بر جای بگذارد.
وقتی آلمان در بحرانهای پیاپی دوره یوپ دروال غرق شده بود بکن بائر همچون یک منجی از راه رسید و با تاکتیک انقلابی سه پنج دو، یک آلمان جدید راهاندازی کرد. باتکیه بر فولبکهایی مثل برهمه، بریگل ، برتولد و رویترز. او آلمان را به جام جهانی 1986 برد و توانست این تیم راتا فینال پیش ببرد.
آن هم باتیمی که قشنگ بازی نمیکرد. در فینال کم مانده بود با همان کامبک های مشهور و خاص ژرمن ها ، آرژانتین را هم زمینگیر کنند که در دقیقه 88 مقهور پاس استثنایی مارادونا و فرار بوروچاگا و خروج دیرهنگام شوماخر شدند و به نایب قهرمانی رضایت دادند.
دو سال بعد در جام ملتهای اروپا ، آلمانی ها میزبان بودند .از پس ایتالیا در دور مقدماتی بر نیامدند بااین حال به عنوان تیم اول صعود کردند وخوردند به هلند. همه چیز برای تکرار بازی مشهور 1974 آماده بود اما کوهلر از پس مهار فون باستن بر نیامد تا این بار داستان وارونه شود و یک تکل از فون باستن آلمان را از رسیدن به فینال بازدارد.
در جام جهانی 1990 ، بکن بائر اما شاگردانش را در بهترین و منضبط ترین شکل ممکن به مسابقات فرستاد. باتکیه بر ماتئوس و برهمه و کلینزمن. سه ستاره محبوب اینتر میلان که حالا در خاک ایتالیا به راحتی و آسودگی توپ می زدند.
یوگسلاوی و امارات رادر هم کوبیدند و با کلمبیا به تساوی تشریفاتی رسیدند و بعد یک به یک به دیدار رقبای قدیمی رفتند. هلند و چکسلواکی و انگلیس و آرژانتین. تیم هایی که هرچهارتا کارنامهای در شکست آلمانها در مسابقات بزرگ داشتند.
و بالاخره قهرمانی جهان. هرچند سه بازی آخر را با تکیه بر پنالتی بردند. تک پنالتیهای سرنوشتساز مقابل چکسلواکی و آرژانتین و ضیافت پنالتی در بازی با انگلیس. به این ترتیب بکن بائر به هرچیزی که در فوتبال میخواست دست یافته بود.
در میانه دهه نود یک قهرمانی به عنوان سرمربی برای بایرن مونیخ کسب کرد و یک جام یوفا را نیز به دست آورد و... تازه 50 ساله شده بود! و بعد آرام آرام از صحنه فوتبال محو شد . بعدها نامش در زدوبندهای پشت پرده برای به دست آوردن میزبانی جام جهانی 2006 به گوش رسید...
بکن بائر دیروز در سن 79 سالگی درگذشت.یکی از ابرشمایلهای تاریخ فوتبال و مطمئنا یکی از هفت و یا 10بازیکن برتر تاریخ این رشته. یک غول بزرگ که نامش به عنوان بزرگترین بازیکن تاریخ فوتبال آلمان میدرخشد و اسمش یادآور همه چیزهای خوبی است که از فوتبال آلمان به یاد داریم. از دوران خوبش: جنگندگی، جوانمردی، صداقت و خلاقیت. خداحافظ فرانتس.