داستانی زنانه که یک مرد آن را روایت میکند
روزنامه هفت صبح، زهرا فرآورده | گفتوگو با نیکی کریمی به بهانه حضور «آتابای» در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر. نیکی کریمی با وجود اینکه تاکنون چند فیلم سینمایی ساخته اما بیشتر از آنکه او را بهعنوان کارگردان بشناسیم، همچنان به نام بازیگر در ذهنها نقش بسته؛ البته بازی در نقشهای متنوع و بسیاری که کریمی ایفاگر آنها بوده، در این ذهنیت بیتأثیر نیست. اما در سالهای اخیر او ترجیح داده، بیشتر سراغ کارگردانی بیاید و سینما را در فیلمسازی تجربه کند. در این گفتوگو با او درباره فیلم جدیدش «آتابای» و سختیهای کار صحبت کردهایم.
* همکاری شما با هادی حجازیفر به چه شکل بود و از کجا شکل گرفت؟ ایده ابتدایی کار از شما بوده یا از آقای حجازیفر؟
ایده اولیهای که در ذهن داشتم قصهای بود از کارهای علیاشرف درویشیان که از بچگی خیلی دوست داشتم. یک داستان کوتاه راجع به نابرابری و اختلاف طبقاتی در یک شهر کوچک از مجموعه «فصل نان» به نام «عشق و کاهگل» که میخواستم از آن یک اقتباس داشته باشم. مشغول همکاری با دو،سه نویسنده بودم اما به نتیجه نمیرسید تا اینکه سر سریال «ممنوعه» متوجه شدم که آقای حجازیفر قلم خوبی دارند. درباره سکانسها و فیلمنامه باهم کار میکردیم و در یک مقطعی ایشان گفتند که میخواهید من هم یک اتود بزنم و این شد که متوجه شدم، جهان فیلم را خیلی خوب گرفته. البته از اول آن قصه در کردستان میگذشت و ما تقریبا یکسال صحبت کردیم تا رسیدیم به اینکه از فیلمنامه چه محتوایی میخواهیم. آقای حجازیفر فیلمنامه را نوشت و به این تصمیم رسیدیم که کار در آذربایجان و شهر خوی بگذرد.
* پس درواقع سریال «ممنوعه» بهانه آشنایی بیشتر شما با هادی حجازیفر و در ادامه فیلمنامه «آتابای» بوده؟
بله.
* چه شد سراغ خوی رفتید؟ بهخاطر لوکیشنی که مدنظر داشتید یا اینکه فضای آنجا به شخصیت آدمهایی که قرار بود به آن بپردازید نزدیکی بیشتری داشت؟
همانطور که از قصه علیاشرف درویشیان برمیآمد، میخواستم کار در خطه دیگری باشد، ضمن اینکه دوست داشتم کار در تهران نباشد و در یک شهرستان بگذرد. دلم میخواست یک منطقه با دنیایی جدید باشد، حتی برای خودم. آقای حجازیفر هم اهل آنجا هستند و بهدلیل آشنایی با محیط، نسبت به فرهنگ و مردم آنجا اشراف داشتند. این یک امتیاز مثبت برای فیلمنامه است که کسی که آن را نوشته، در همانجا زندگی کرده باشد و کاملا چیزهای بومی آنجا را بداند. به همین علت ما خوی را انتخاب کردیم.
* بههرحال شما برخلاف کارهای قبلیتان وارد یک فضای جدیدی شده بودید و ظاهرا هم فیلم به زبان ترکی است. تولید کار در شهرستان و استفاده از زبان ترکی کار را برایتان سخت نمیکرد؟
فیلم به دو زبان ترکی و فارسی است.
* یعنی فیلم زیرنویس دارد؟
بله. در جاهایی که بازیگران ترکی صحبت میکنند، زیرنویس دارد و جاهایی که فارسی صحبت میکنند ندارد. میخواستیم کار هم به زبان ترکی باشد و هم به زبان فارسی. قطعا این کار کشمکشها و مسائل خودش را داشت، وقتی شما در شهر دیگری کار میکنید، از سروکلهزدن با بازیگران تا یکدستشدن نابازیگران با بازیگران اصلی و حتی بازیگرانی که تجربهای جلوی دوربین سینما ندارند، وجود دارد. اینها همه باهم چلنجهایی است که در کار وجود داشته.
ما باید کاری میکردیم تا بازی بازیگرها دیده نشود و از آنطرف بازی نابازیگرها طوری باشد که در سطح آنها دیده شود. اینها دلایلی بود که در کنار تمرین با بازیگرها سبب شد فیلمبرداری فیلم نزدیک به سهماه طول بکشد. حتی جواد عزتی بهعنوان کسی که زبان ترکی در خانوادهاش وجود داشته اما خودش به ترکی صحبت نمیکرده، باید با لهجه خوی که مربوط به همان منطقه است، یکدست میشد. خیلی وقتها مجبور بودیم فیلمبرداری نکنیم تا جواد بتواند روی دیالوگهایش حسابی کار کند تا جایی که آقای حجازیفر بتواند بگوید که خب الان اوکی شد و اینها همه از کار زمان میبرد.
* در کنار هادی حجازیفر که نقش اصلی را دارد و جواد عزتی و سحر دولتشاهی که از بازیگران چهره هستند، چه تعداد از بازیگران فیلم از چهرههای محلی هستند؟ نابازیگرها را از محلیها انتخاب کردید؟
چندنفر بازیگران محلی هستند، جز پسر نوجوانی که نقش خواهرزاده آقای حجازیفر را بازی میکند و یکی از نقشهای اصلی است. اتفاقا هم یکی از نقشهایی بود که زمان فیلمنامه خیلی نگران بودم، چون انتخاب یک نوجوان برای اینکه تماشاچی بخواهد باورش کند و دلچسب باشد و بازی یکدستی داشته باشد، خیلی سخت است. غیر از او سایر نابازیگران محلی هستند.
* باتوجه به سختیهایی که برایتان داشته از نتیجه کار راضی هستید؟ این چیزی که الان میبینید چقدر به آنچه در ذهنتان بود نزدیک است؟
خیلی راضی هستم، بهخاطر اینکه از چیزی برای کار نگذشتم. ایستادیم تا اینکه همه درست دربیاید، تستهای مختلف گرفته شد تا اینکه به جمعی که در فیلم میبینید رسیدیم. فراخوانهای زیادی دادیم که از بچههای تئاتر محلی در خود خوی و ارومیه در آن شرکت کردند. یک خانمی در کار است که در ارومیه کار میکرد و در فیلم نقش جیران را بازی میکند، تقریبا میتوانم بگویم به نقطهای رسیده بودم که ناامیدی محض بود. چون تنها کسی که نداشتم این نقش بود. روز قبل از شروع فیلمبرداری یک فراخوان داده بودیم و این خانم از ارومیه آمد، تا دیدمش گفتم این خود نقش است و یکی از افرادی است که بازیاش را در فیلم خیلی دوست دارم. اول کار خودش خیلی نگران بود چون نقش سختی هم داشت، اما با تمرین از پسش برآمد و کار خیلی خوب شد.
* ظاهرا اسم شخصیت اصلی کار آتابای است. اگر بخواهید درمورد این شخصیت کمی توضیح بدهید، بیشتر چه ویژگیهایی دارد و قرار است ما از این شخصیت چه ویژگی برجستهای ببینیم؟
آتابای یک وجه ندارد که بخواهم راجع به همان یک وجه صحبت کنم، ولی خود فیلم راجع به تنهایی آدمهاست و آتابای هم چنین شخصیتی دارد. شخصی که در تهران معماری خوانده، آدمی است که عشق را گذرانده و هنوز هم در جستوجوی عشق است، آدم خشنی است ولی اتفاقا زیر آن خشونت آدم خیلی مهربانی است و آدم پیچیدهای است. هر تماشاچی میتواند یک بخش از خودش را در آتابای ببیند.
* باتوجه به آن چیزی که ما در نقشهای مختلف از هادی حجازیفر دیدیم احتمالا باید شخصیتی باشد که با توجه به تعریفی که شما کردید، میتواند در آن خوب ظاهر شده باشد.
به نظر من آقای حجازیفر تا حالا چنین نقشی را بازی نکرده است. چون همیشه یک وجهش دیده شده ولی در این فیلم اینطور نیست.
* بله. منظور من هم همین بود. یعنی آن نقشهای متفاوتی که تا الان از حجازیفر دیدهایم، با تعریف شما میتوانیم مجموعی از آن را در این نقش ببینیم.
بله و بهنظر من از خودش هم خیلی دور است. این شخصیت به شکلی است که میخواستیم همه پیچیدگیهایش را نشان دهیم، درواقع همه ما همین هستیم و این پیچیدگیها را داریم. من همیشه خیلی دلم میخواست که برای اولینبار نقش اصلی فیلمم یک مرد باشد. البته ما سهشخصیت خیلی مهم زن هم در داستان داریم که اتفاقا خیلی قوی هستند. اصلا فیلم، فیلم زنانهای است ولی دلم میخواست این چلنج را داشته باشم که شخصیت اول یک مرد باشد درحالیکه فیلم راجع به خانمها است. چرا خانمهای فیلمساز باید فقط راجع به خانمها فیلم بسازند و همیشه باید نقش اصلیشان زن باشد؟ در صورتیکه این فیلم دقیقا همینطور است؛ یک مرد شخصیت اصلی داستان است ولی فیلم راجع به زنها و چیزهای دیگر است.
* موسیقی کار از آقای علیزاده است. موسیقی چقدر در داستان آتابای نقش دارد؟ چون بههرحال آقای علیزاده چهره مطرح موسیقی هستند و این همکاری میتواند اتفاق جذابی برای کار باشد. چقدر از فیلم وابسته به موسیقی است؟
موسیقی هم مثل دیگر عوامل فیلم است. آقای علیزاده از اول خیلی با کار ارتباط برقرار کردند. از همان اول که فیلمنامه را میخواند، به خوی آمد و پیش ما بود، دائم کار را پیگیری میکرد و انرژی مثبت میفرستاد که این روی خود ما بیشتر از هرچیزی تأثیر گذاشت و دوم اینکه من راجع به این شک نداشتم که آقای علیزاده باید موسیقی این فیلم را بسازد، چون خودشان ترکزبان و اهل آن منطقه هستند. قطعا خیلی کمک کردند به کار ما. وقتی میگویم مثل یکی از عوامل به خاطر اینکه من خودم هیچوقت به موسیقی فیلم اعتقاد نداشتم اما برای این فیلم میدانستم که آقای علیزاده باید بسازد ولی چیزی که از همه مهمتر به ما کمک کرد، این بود که آقای علیزاده بهشدت از اول با فیلمنامه همراه بود و فیلم را دوست داشت.
* آن چیزی که از جمع صحبتهای شما فهمیدم، سراغ کسانی رفتید که با زبان ترکی آشنایی داشتند. این اتفاق حتما به فضای کار بیشتر کمک کرده است اما آیا تعمدی بوده؟
بله در بعضی از عوامل این اتفاق افتاد ولی خب در بعضیها هم نه. مثلا فیلمبردار ما ترک نبود. شاید مثلا ۱۰نفر ترک بودند و۳۰نفر ترک نبودند. ولی بههرحال یکسری چیزهایی که با قومیت و ملیت سرو کار دارد آنها را میدانستم که باید آن شخص درکی از آن منطقه داشته باشد.
* با وجود تجربههایی که در کارگردانی داشتید اما ما نیکی کریمی را همچنان بیشتر بهعنوان بازیگر میشناسیم. در سالهای اخیر بهمرور در عرصه کارگردانی پررنگتر شدید. تصمیم دارید بیشتر فضای کارگردانی را دنبال کنید یا اینکه در بازیگری هم اگر مورد خاص یا نقشی که مورد علاقه شما باشد پیش بیاید، همچنان بازیگری را ادامه میدهید؟
حتما همینطور است. بههرحال بازیگری هم موضوعی است که به آن علاقه دارم و اگر قصه و نقش خوبی باشد کار میکنم. ولی حتی اگر کار میکردم، سال گذشته که در نوشتن فیلمنامه گذشت، امسال هم که به تولید گذشت؛ با اینحال، این وسطها من یک گریزی زدم و در یک مقطعی بازی هم کردم اما درکل تمرکزم بیشتر روی فیلمسازی است. حتی همین الان که فیلم ساخته و تمام شده در ذهنم ایدههایی میآید و درگیرم میکند، بهخاطر اینکه این چیزی است که به آن علاقه دارم.
* در سالهای اخیرکارگردانهای زن ما فعالتر از قبل شدهاند و فیلمهای قویتری از آنها میبینیم که در فضاهایی سختتر ساخته شده. همین فیلم شما با آن چیزی که دربارهاش شنیدیم فکر میکنم از دیگر کارهایتان سختتر بوده. این مسیر میتواند اتفاق خوبی برای کارگردانهای زن ما باشد. نظر شما در اینباره چیست؟ فکر میکنید قرار است از این به بعد آثار مهمتر و جدیتری از کارگردانهای زن ببینیم؟ با توجه به اینکه چهره سینمای ما قبلا مردانهتر بوده و هرچه جلو آمده تغییر کرده است.
بله این جالب است. اینکه میبینیم خانمها در همه عرصهها موفق هستند خیلی لذتبخش است. به هرحال هنوز تعداد خانمهایی که در سینما کار میکنند، زیاد نیستند. مثلا در بخش گریم، منشی صحنه و تولید چهرههای زیادی داریم و در بخش کارگردانی هم تعدادی هستند، بهخصوص در حوزه فیلم کوتاه. شاید ایران یکی از کشورهایی است که اتفاقا فیلمساز خانم خیلی زیاد دارد و این اتفاق جالب و جذابی است که خانمها در ایران دوست دارند فیلم بسازند. بهنظرم خود من که در طول ۳۰سال گذشته در سینما کار کردهام، در این چند سال گذشته میبینم که خانمها به فیلمسازی علاقه دارند.
* بحث فیلمسازی جنسیتی نیست اما ظاهرا برای خانمها سختی بیشتری در این عرصه وجود دارد. شما در تجربههایی که خودتان در این حوزه داشتید، این سختیهای بیشتر چه بوده؟ چه موانعی سر راهتان بوده؟
ماجرا این است که به طور کل مانند همه مسائل دیگر و حتی شما که الان در روزنامه دارید مینویسید، جامعه مردانه است و مردها راحتتر باهم کار میکنند. چون یک حالت رفاقتی میشود. خانمها وقتی میخواهند کار کنند تازه باید خودشان را ثابت کنند.
* زمان میبرد تا این اتفاق بیفتد.
بله دائم باید بگویی که از عهده کار برمیآیی و اینکه یکجوری احساس میکنی آن وسط تنها ماندی. البته ما بههرحال سالهاست داریم کار میکنیم ولی چیزی که میدانم این است که این اتفاق فقط مربوط به ایران نمیشود. البته در ایران قطعا ما بیشتر حسش میکنیم، بهخاطر مسائل فرهنگی و اینکه اصلا کمککردن به خانمها باب نیست. این چیزی است که باید تفهیم شود. یا اینکه شما بگویید نگران نباش من این کار را بلدم، این موضوعی است که آدم مجبور است دائم با آن کلنجار برود یا چیزهای خیلی زیاد دیگری که شاید الان وقت تو ضیحش نباشد. ولی بههرحال چیزی که آدم متوجه آن میشود، این است که باید چندبرابر آقایان انرژی بگذارد.