در جشنواره فجر امسال چه خبر خواهد بود؟
روزنامه هفت صبح، کسری ولایی | در این دوره از جشنواره فیلم فجر همانند دورههای قبلی، در طول تماشای فیلمها و البته سروکله زدن با حواشی پس و پیش از نمایش، حواسمان میرود پی فردها، ایدهها و تمهای حاضر در آثار. اینکه چه کسانی فیلمها را ساختهاند و از دل ساختههایشان چه حرفهایی بیرون کشیده میشود. از این منظر، جشنواره امسال یک مورد خاص و متفاوت به شمار میآید که قبل از رفتن به سراغ فیلمها، باید به مختصات و مشخصات آن دقت کنیم.
*** در جستوجوی هویت
ترکیب نهایی فیلمهای حاضر در جشنواره، که بخشی از آن برمیگردد به سلیقه هیات انتخاب، ممیزیهای فرامتنی و مهمتر از همه شرایط تولید در سال گذشته، بیانگر یک نکته مهم است: بیش از هر زمان با فیلمسازانی مواجهایم که هنوز سعی در تعریف هویت خود دارند.
حتی فیلمسازانی از نسلهای قبلی مثل مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا و مجید مجیدی به جای آنکه با همان هویت و شناسنامه غالب خودشان به جشنواره بیایند، سعی کردهاند که تعریف تازهای از خود و سینمایشان ارائه دهند.
کیمیایی برای اولین بار بعد از شاید دو دهه، فیلمی ساخته که در آن خبری از بازیگران کاریزماتیک و واجد شمایل ستارگی نیست. داستان «خون شد» هم ساده و جمعوجورتر (این به معنای عمیق نبودن نیست) از آن است که پشت ایدهها و حرفهای بزرگ مولفش پنهان شود. این چالشی تازه برای فیلمسازی در آستانه دهه نهم زندگیاش به حساب میآید که میخواهد ثابت کند هنوز زمان بازنشستگیاش فرا نرسیده.
مجید مجیدی بیش از یک دهه را به ساختن بیگپروداکشنهای بینالمللی گذرانده و عملا از جریان اصلی سینمای ایران فاصله گرفته. «خورشید» بازگشت مجیدی به شکلی از فیلمسازی است که کمال آن به «بچههای آسمان» و «آواز گنجشکها» منجر شده بود، گرچه همان فیلمها برای شرایط امروز سینمای ایران زیادی ساده و مهربانانهاند. حاتمیکیا بعد از تلاش برای ساخت تریلرهای نفسگیر با مایههای سیاسی، با یک مشت پیرمرد سوار بر تراکتور به دنبال روایتی معترض به وضعیت امروز ایران است. چه موفق و چه ناموفق، از هر سه نفر آنها در جشنواره امسال فیلمها و چهرههای تازهای خواهیم دید.
در میان باقی حاضران جشنواره، اکثرا با فیلمسازانی مواجهایم که نهایتا روی پله فیلم دوم یا سوم در کارنامه خود ایستادهاند و برای تثبیت به گامی محکم نیاز دارند. امثال سامان سالور، کیوان علیمحمدی و نیکی کریمی هم که با فیلمهای تجربی در دهه هشتاد به سینمای ایران آمدند، بعد از چند تا تجربه، خواستند شانس خود را در سینمای بدنه دنبال کنند، اما گذار برای آنها خیلی سخت و طولانی شد. در نتیجه فیلمهای امسال برایشان حکم نوعی بازگشت را دارد. در این میان محمدحسین مهدویان را هم میبینیم که میخواهد شتاب و رشد خود را حفظ کند و از شر برچسبهایی که منتقدان به او زده بودند، جدا شود.
در مورد بازیگران هم با مورد مشابهی مواجهایم. خبری از ستارههای همیشگی نیست که جشنواره با آنها رویدربایستی دارد و انگار جایزه دادن بهشان وظیفه است. در عوض، نامهایی که از الان کنجکاویها را برانگیخته، برای نمایشی متفاوت از شمایل قبلی خود با چالشی سخت مواجه بودهاند.
*** حرفهای بزرگ، حرفهای کوچک
امسال تعداد فیلمهایی که ریختوپاشهای اساسی در تولید داشتهاند به انگشتان دو دست هم نمیرسد، فیلمهایی که مسیری غیر از اقتصاد وابسته به گیشه را در سینمای ایران طی کردهاند. در عوض، حرفهای بزرگ را هم باید در همین فیلمها جستوجو کرد؛ آثاری که محصول یک نگاه، جریان یا تفکرند و برای بیان حرفی بزرگ و موثر، چنین تولیدی را تدارک دیدهاند. حالا این که فرآیند تولید چطور پیش رفته و نتیجه کار چقدر با ایدههای اولیه سازگار شده، بحث دیگری است.
در کنار این، به فیلمهای جشنواره که نگاه میکنیم، فاصله از جریان اصلی و سینمای بدنه بیشتر میشود. تعداد فیلمهای ارزان و بدون بازیگرِ چهره کم نیست. خیلی از فیلمسازها که هنوز صفحات و خطوط زیادی در کارنامه آنها دیده نمیشود، صرفِ فیلم ساختن برایشان یک چالش حلنشدنی بوده. پس چارهای نداشتند جز این که تا میتوانند گام خود را آرام، کوچک و مطمئن بردارند که حداقل بتوانند یک فیلم را به پایان برسانند. در کنار روایتهای کلان و معدودی که گفتیم، جشنواره پر خواهد بود از خردهروایتهایی از جامعه امروز ایران. باید دید که در این روایتهای خرد و کوچک، تا چه حد میتوانیم نگاههای تازه، ایدههای نو و حرفهای بزرگ پیدا کنیم. کار سختی خواهد بود!