در سفر ظریف به سرزمینهای اسکاندیناوی چه گذشت؟
روزنامه هفت صبح | درباره پناهندگی امیرتوحید فاضل، دبیر سیاسی خبرگزاری موج بحثهای بسیاری شده است. خبرنگاری که خودش را یکدهه پیش اصلاحطلب نشان میداد، بعد گردش میکند به جریان اصولگرایی و بعدتر هم به مرز رادیکالیسم در اصولگرایی رسید؛ هفته پیش در اولین سفرش به اروپا آنهم در معیت هیات خبرنگاران همراه وزیر امور خارجه، از هتل میگریزد و بعد با گردنی کج و اشکهایی ریخته در قاب تلویزیونهای آنورآبی، صحبت از ۴۸محافظ برای پاییدن خبرنگاران میکند.
او با مبالغه و دروغ سعی کرده، تصویری مشابه با کره شمالی از هیات خبرنگاران همراه ایرانی بیرون بکشد و آنچنان این کار را ناشیانه انجام داده که خود سوژه خبرنگارانی از هر طیف شده است. گفتنیها را خبرنگاران شناختهشده در توئیتر گفتهاند، ما اینجا فقط نقل قول کردیم.
*** اکرم شریفی، خبرنگار خبرگزاری فارس:
* یک:بهعنوان کسی که از ۸۳ در اکثر سفرهای وزرای خارجه همراهشون بودم و در سفر ظریف به فنلاند و… حضور داشتم، امیرتوحید فاضل در میانه راه تصمیم دیگری گرفت، لازم دونستم فقط به گوشهای از دروغهایی که برای پرکردن پرونده پناهندگیش به اون نیاز داره بپردازم.
* دو: میگه ۴۸نیروی امنیتی به اسم تشریفات همراه بودند و مارو میپاییدند، احتمالا یا ریاضیش ضعیفه یا چشماش. کل تیم ۳۳نفر بودند شامل وزیر، تشریفات، خبرنگاران و گروه پرواز و چند محافظی که همیشه در سفرها همراه مقاماتند. ایشون چون مذاکرات هستهای نیومدند محافظان جان کری رو ندیدن.
* سه:البته حق دارند اولین سفر خارجیشون با مقامات ایرانی بوده، قطعا گروه پرواز رو هم محافظ فرض کرده. اینکه صندلیهای کنار همه ما خالی بود و بهراحتی میتونستیم بخوابیم رو حتما فراموش کرده! اون جت اختصاصی ظریف هم که ازش نام برد، هواپیمایی است که برای سفرهای مقامات استفاده میشه.
* چهار: چه نیازیه که برای من خبرنگار یا ایشون محافظ بگذارند؟ در هیچکدام از سفرهایی که رفتم مانع خروج ما نشدند، شاید در برخی جاها مثل ونزوئلا که دوبار رفتم بهخاطر ناامنی، توصیههایی شد که مراقبتهای لازم رو داشته باشیم، ولی در هیچ کشوری مانع خروج ما از هتل یا تردد تنها در سطح شهر نشدهاند.
* پنج: من ۸۹ برای ۱۰روز در نیویورک بودم، پاسپورتم هم دستم بود تنها هم بودم، چه مامور حفاظتی مراقب من بود؟ شاید بوده و خودم خبر نداشتم! در این سفر بهدلیل اینکه بارها مورد فحاشی، توهین و… برخی هموطننماها قرار گرفتیم، توصیه شد که از مسیر تجمعات فاصله بگیریم اونهم بهخاطر حفظ جانمان.
* شش: میگه که چهارشنبه چمدانهایش را تحویل داده و با کولهپشتی فرار کرده، یادش بیاد که فقط همون یک کوله رو برای سفر ششروزه داشت. کدوم مامور امنیتی رو با لطایفالحیل پیچوند به بهانه کشیدن سیگار؟ حتما اوندو همکاری که بهشون گفته بود میره سیگار میکشه و برنگشته اونها هم امنیتی بودند؟
* هفت: حالا بماند که زبان انگلیسی هم نمیدونست و به قول خودش تاکسی گرفته و رفته اداره پلیس. چطور توی سوئد ما رو ساعت هفت شب مجبور کردند بریم داخل اتاق، ولی ساعت ۱۰شب بنده با دوتا همکاران اومدم پایین نشسته بود توی لابی و قصد داشت بره بیرون و ما هم بدون هیچ مشکلی بیرون رفتیم؟
*** روایت مریم سالاری، خبرنگار روزنامه ایران:
* یک: من یکی از خبرنگاران همراه با هیات ظریف در سفر به اسکاندیناوی، آخرین نفری بودم که آقای امیرتوحید فاضل را قبل از ناپدید شدن دیدم. میخواهم دیدههای خود از ماجرای پناهندگی او را روایت کنم.
* دو: افراد حاضر در سفر شامل دستیاران و مشاوران آقای ظریف، اعضای تیم تشریفات، مسئولان رسانهای، محافظان و خبرنگاران بود. آقای فاضل گفته ۴۸نفر محافظ، ظریف را در این سفر همراهی میکردند درحالیکه مجموع کل اعضای تیم ۳۳نفر بود و کل تعداد محافظان دونفر محافظ آقای ظریف بودند.
* سه: این اولین سفر خارجی آقای فاضل بهعنوان خبرنگار بود. او مدعی شده که چمدانی را هم به همراه داشته و مجبور شده برای فرار آن را در ماشین خبرنگاران باقی بگذارد. درحالیکه در محل پاویون فرودگاه تنها کسی بود که چمدانی با خود همراه نداشت و همه وسایلش را در یک کولهپشتی حمل میکرد.
* چهار: با تعدادی از خبرنگاران آشنایی داشت و با دیدن آنها به میان جمع آمد و سر صحبت را باز کرد و با افتخار گفت من تنها خبرنگاری بودم که کریمیقدوسی به او اعتماد داشت و لیست دوتابعیتیها را در اختیارم گذاشت. این را هم گفت که پسرش بهتازگی عمل لوزه داشته و نتوانسته سهروز غذا بخورد.
* پنج: بعد از فنلاند مقصد ما سوئد بود. قرار بود در استکهلم مستقیماً در مهمانی سفارت ایران که با حضور جمعی از ایرانیان برپا شده بود، حضور داشته باشیم. در پرواز وقتی ظریف به جمع ما آمد اتفاقا فاضل از کسانی بود که از او خواست به مناسبت عید غدیر به خبرنگاران عیدی دهد. فیلم آن هم موجود است.
* شش: بعد از حضور درسفارت هنگامی که ظریف اعلام کرد قرار است در برنامهای از پیش تعییننشده به پاریس برویم، برای تنظیم خبر به محوطه بیرونی آمدم و فاضل با حالتی هیجانی و عصبی رسید و پرسید که آیا این خبر را منتشر میکنم و گفت من خیلی هیجانزده و عصبی هستم و نمیتوانم خبر را تنظیم کنم.
* هفت:بهنظرم آن وضعیت روحی میتوانست ناشی از تردید او برای ماندن در سوئد یا پناهندهشدن در پاریس باشد. برنامههای روز سهشنبه طوری بود که خبرنگاران امکان حضور در شهر را هم داشتند. هتل محل اقامت ما فاصله کمی با هتل محل اقامت ظریف داشت.
* هشت:حضور پراکنده تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین در محل به شدت موجب نگرانی اعضای تیم سفارت شده بود و آنها به طور دائم از خبرنگاران درخواست میکردند که برای رفت و آمدهای خود به داخل شهر مراقب باشند.
* ۹: امیرتوحید فاضل مدعی شده که ماموران امنیتی به طور دائم همه خبرنگاران را کنترل میکردند و این درحالی بود که شاید اگر کسی در رفت و آمدها مورد حمله یکی از اعضای مجاهدین هم قرار میگرفت هیچ ماموری حضور نداشت که حتی از او کمک بگیرد.
* ۱۰: بعد ازظهر مسئول سفارت به بچهها پیشنهاد کرد هرکسی مایل است آماده شود تا به مرکز استکهلم برویم. در راه آقای فاضل به طور مرتب از وضعیت معیشت، حمل و نقل و امکانات زندگی در این شهر سوال میکرد و نهایت بهرهبرداری خود را برای کسب اطلاعات مورد نظرش در همین گردش دوساعته انجام داد.
* ۱۱: او تمام بعدازظهر آن روز را مشغول گردش و کسب اطلاعات از مسئولان سفارت بود. صبح سهشنبه که ما عازم محل سخنرانی ظریف و بعد از آن ترک سوئد بودیم، بعد از صبحانه و درحالیکه کولهپشتی خود را بر دوش داشت و درحال صحبت با تلفن بود، به بقیه گفت که برای کشیدن سیگار بیرون میرود.
* ۱۲: آخرین بار که او را دیدم درحال کشیدن سیگار جلوی هتل و صحبت با تلفن بود که بعد از آن درحالیکه کسی به او توجهی نداشت، گروه را ترک کرد. امیرتوحید فاضل تمام ساعاتی که مسئولان رسانهای و خبرنگاران برایش پیام میگذاشتند و جویای موقعیتش بودند آنلاین بود اما به پرسشها پاسخی نمیداد.