کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۲۷۹۵
تاریخ خبر:

خلبانی که مامور حمله به ‌ناوهای‌ آمریکایی شد

خلبانی که مامور حمله به ‌ناوهای‌ آمریکایی شد

بهترین خلبانان ایران چه کسانی بودند؟ این داستان: جعفر عمادی .

روزنامه هفت صبح، علی غفوری| در بین خلبانان بزرگ ایران کسانی بودند که بخت با آنها یار بود تا سالم بمانند و از ماموریت‌های عجیب خود در جنگ روایت کنند.خلبان بازنشسته جعفر عمادی یکی از آنهاست. عمادی خلبان کهنه‌کار فانتوم، چهاردهم اردیبهشت سال 1329 در مرودشت به‌دنیا آمد و 16 سال سن داشت که با خانواده به تهران رفت و دیپلم خود را در پایتخت گرفت.

 

علاقه به پرواز او را به دانشکده خلبانی کشاند و خیلی زود در آبان 1348 در 19 سالگی سر از پایگاه لوریدو در تگزاس درآورد. با درخشش او در تمرین‌های اولیه و آموزش زبان‌، پس از 2 سال با دریافت سردوشی ستوان دومی به‌عنوان خلبان شکاری انتخاب و برای طی دوره آموزشی اف-5  عازم پایگاه هوایی دزفول شد.

 

تقدیر این بود که وی مدت زیادی با اف-5 پرواز نکند؛ چراکه خرید بیش از 100 فانتوم جدید نیروی هوایی را وادار کرد حداقل 300خلبان جلو و عقب برای این هواپیماها در نظر بگیرد. وی ابتدا در پایگاه مهرآباد و سپس در پایگاه همدان به پرواز با اف-4 اقدام کرد.گردان‌های شکاری همدان از همان ابتدا سخت‌ترین تمرین‌ها را داشتند و به‌طور مثال در تمرین‌های مشترک با پاکستان و ترکیه خلبانان با سرعت بالا نظیر عمادی از پایگاهی در پاکستان بلند شده و به هدفی فرضی در ترکیه حمله می‌کردند و با چندین بار سوختگیری هوایی به پایگاه مبداء بازمی‌گشتند.

 

آغاز عملیات‌های سخت 
 پیروزی انقلاب و به‌دنبال آن وقایع موسوم به کودتای نقاب اگرچه ضربه‌ای جدی به پایگاه سوم شکاری همدان وارد کرد اما نتوانست توان تهاجمی این پایگاه مادر را به‌شدت کاهش دهد.خلبانانی نظیر عمادی با آغاز جنگ از سوی عراق‌، صدمات جبران‌ناپذیری به ارتش دشمن زدند.از جمله در کنار حملات وسیع به گردان‌های زرهی عراق در شمال خوزستان و غرب دزفول‌، مامور  دفاع از خرمشهر و آبادان می‌شوند.

 

16آبان وی و کابین عقبش، باقر گردان مامور حمله به یک واحد زرهی در جنوب خوزستان شده و با رها کردن 6 بمب و شلیک توپ هواپیما به سمت آنها یک گردان تانک را تقریبا منهدم می‌کند. این درحالی بود که ستون مذکور نیز بیکار ننشسته و انبوهی از گلوله را به سمت آنها شلیک می‌کند.برخی از این گلوله‌ها به بدنه هواپیما برخورد می‌کند اما یک گلوله توپ 57میلیمتری به داخل موتور نفوذ کرده و به هواپیما صدمه جدی می‌‌زند.البته به هر شکل دو خلبان هواپیما را به همدان بازمی‌گردانند.

 

 دومین خطر در دی ماه سراغ عمادی آمد.یک تیپ عراقی آماده برای حمله به گیلانغرب ‌‌می‌شد که به دلیل حجم بالای نیروهای مهاجم فرمانده نیروهای زمینی مدافع شهر از نیروی هوایی کمک خواست و این ماموریت به عمادی واگذار شد.او نیز با فانتومی که با لود سنگین مهمات ‌‌آماده شده بود از پایگاه همدان برخاست‌ و به سمت هدف رفت.

 

آنها هدف را بمباران می‌کنند ولی گردان مذکور نیز شلیک‌های زیادی به سمت آنها انجام می‌دهد.آنها باز‌می‌گردند و در راه بازگشت جعفر به خلبان کابین عقب می‌گوید: من تعجب می‌کنم که چطور این همه تیر و موشک به سمت ما شلیک کردند ولی حتی یکی از آنها به ما برخورد نکرد اما با فرود در پایگاه دو خلبان پی بردند که یک موشک دشمن به پایه نگه‌دارنده باک سوخت خورده و به‌طرز عجیبی بدون انفجار  آن را از جا کنده است. 

 

انتقال به پایگاه بندرعباس 
 با پیروزی‌های زمینی ارتش و سپاه و کاهش حملات دشمن در غرب و جنوب از یکسو و حملات دشمن به اهداف دریایی به مرور خلبانان با ساعت پرواز بالای جنگی به پایگاه‌های دیگر برای انتقال تجربیات و تا حدودی برای تجدید قوا منتقل شدند. عمادی نیز به بندرعباس منتقل شد. وی در پایگاه مذکور از سمت فرمانده گردانی تا جانشینی پایگاه نهم را طی کرد اما در این سال‌ها هرگز از میدان نبرد هم دور نشد و بارها به شکل مامور ‌ یا داوطلب به قرارگاه رعد در پایگاه امیدیه رفت و برای پروازهای جنگی و ماموریت‌های سخت اعلام آمادگی کرد.

 

در یکی از این ماموریت‌های داوطلبانه، مجبور به انجام یک ماموریت سخت برای پشتیبانی از نیروهای خودی در کربلای 5 می‌شود.دو عملیات کربلای 4 و کربلای 5 یکی از سنگین‌ترین عملیات‌های نیروهای رزمنده به ویژه سپاه و بسیج بود و دفاع محکم و چند لایحه عراق صدمه زیادی به نیروهای ایرانی زده بود .

 

سرهنگ بابایی به‌عنوان معاون عملیات نیرو از خلبانان می‌خواست تا نیروهای زمینی را تنها نگذارند.سال 1365 ،سالی بد برای نیروی هوایی بود .نیروی هوایی عراق با بهره‌گیری از صدها شکاری پیشرفته میراژ‌، میگ-25، میگ-23 ام و پدافندهای موشکی هرگونه حمله‌ای را مبدل به یک ماموریت با درجه ریسک بسیار بالا و احتمال 70 درصد عدم بازگشت کرده بود. اینها نکاتی بودند که خلبانان به بابایی یادآوری می‌کردند.


بابایی نیز اینها را می‌دانست اما  بارها می‌گفت:« اینها بچه‌های ما هستند‌، بیشترشان داوطلبند. خون ما که سرباز حرفه‌ای هستیم رنگین‌تر از اینها نیست. » او در این عملیات‌ها شرکت کرد و خوشبختانه موفق به بازگشت موفق شد.

 

حمله به اسکله نفتی 
  سال 1366 نیز اوضاع بدتر شد.عراق با کمک غرب و اعراب از یکسو و شوروی و اروپای شرقی از سوی دیگر به‌شدت توان هوایی خود را تقویت کرده و با کمک میگ‌های 23 به‌روز شده و میگ-25 و سوخو-22 و میراژهای ای-کیو 5 و ای-کیو 6 در آسمان ایران و خلیج فارس جولان می‌داد.

 

تامکت‌ها به دلیل تعداد کم‌شان در برابر ده‌ها پرنده دشمن مجبور به انتخاب بین بد و بدتر شدند.در دریا نیز پایگاه بندرعباس مامور تلافی حملات دریایی عراق به کشتی‌های ایران بود.در نیمه دوم سال 65 سرتیپ بابایی، معاون عملیات نیروی هوایی در تماس با عمادی از او خواست تا خلبانی را برای حمله به یک اسکله نفتی انتخاب  کند.با توجه به نوع ماموریت و خطرات آن‌، عمادی که آن زمان معاون عملیات پایگاه بود، ترجیح داد تا خودش این ماموریت را انجام دهد.

 

  ساعاتی بعد خلبانان بعد از توجیهات قبل از پرواز به اتاق تجهیزات رفته و ضمن تحویل گرفتن چتر و کلاه به سمت جنگنده‌ها حرکت کردند. دقایقی بعد دو فروند فانتوم به فرماندهی سرهنگ جعفر عمادی و کمک سروان مهدی شقایق و فانتوم دیگر به خلبانی سرگرد مهدی‌نژاد به پرواز درآمدند. فانتوم‌ها بلافاصله به سمت آب گردش کردند تا ادامه مسیر دهند .

 

‌این پرواز در شرایطی انجام شد که منطقه مملو از ناوها و هواپیماهای آمریکایی بود و به محض تیک‌آف خلبانان از پایگاه بندرعباس، یک ناوهواپیمابر آمریکایی از این دسته دو فروندی خواست تا برنامه پروازی خود را اعلام کنند که عمادی ابتدا جواب نداد و پس از چند بار تکرار ناو آمریکایی پاسخ می‌دهد (just low level navigation ) یعنی برای تمرین پرواز ارتفاع پایین روی سطح آب می‌رویم.

 

او مجبور بود که برای قطع پیام ناو آمریکایی این کار را بکند چرا‌که هم این پیام تمرکز خلبانان که در ارتفاع بسیار پایین در حال حرکت بود، از بین می‌بردند و هم چون ‌ روی کانال بین‌المللی بود، ماموریت برای همه منطقه مشخص می‌شد و رادارهای سایر کشورها نیز حساس می‌شدند.

 

دوخلبان در ارتفاع پایین پرواز را ادامه دادند تا آنکه به نزدیکی اسکله‌های تعیین‌شده رسیدند. پدافندهای دشمن شلیک را آغاز کرد اما بسیار دیر شده بود و فانتوم‌ها بمب‌های بزرگ سقوط آزاد خود را رها کرده و محوطه نفتی بزرگی را به آتش کشیدند و به سرعت به سمت شرق و بندرعباس حرکت کردند.در بازگشت آنها از کنار ناوهواپیمابر آمریکایی گذشتند و مسئول رادار ناو آمریکایی با حالتی عصبانی به انگلیسی پرسید «فقط ماموریت تمرینی ارتفاع پایین ؟» عمادی پاسخی نداد و دقایقی بعد 4 خلبان و کمک خلبان سالم در پایگاه بودند.

 

اما ماموریت خطرناک بعدی او به فرودین 1367 باز‌می‌گشت؛ روزی که ارتش آمریکا علنا به جنگ نیروی دریایی ایران رفت و در 29 فروردین در نبردی نابرابر ناوهای بسیار بزرگ آمریکا با موشک، 2ناوچه ایرانی را غرق کرده و به سومی آسیب زدند. آن روز به پایگاه بندرعباس دستور رسید که هرجور شده به ناوهای آمریکایی آسیب بزنند.

 

البته هم فرمانده پایگاه و هم عمادی می‌دانستند ناوهای آمریکایی با حداقل 100 هواپیمای اسکورت اجازه نزدیک شدن به آنها را نمی‌دهد اما دستور، دستور بود. ‌ نزدیک غروب بود و عمادی می‌دانست موشک‌های ماوریک نه از پس رزمناوهای آمریکایی بر‌می‌آید و نه او می‌تواند از 30 مایلی به این ابرسازه‌های جنگی نزدیک شود.ناوهای آمریکایی نیز از ساحل بندرعباس عقب کشیده و به وسط دریا رفته بودند که دست فانتوم‌ها به آنها نرسد و در نهایت در یک اقدام ترکیبی با به‌کار‌گیری اف-14‌های ناوگان پنجم و موشک‌های استاندارد کار فانتوم ایرانی را بسازند.

 

عمادی که  می‌دانست این ماموریت بسیار حساس و خطرناک است، به تنهایی در حالیکه ساعت از 17 گذشته بود و هوا رو به تاریکی می‌رفت پشت هواپیما نشست و پرواز کرد. او با خبر شده بود که خاک‌نگار نیز با دستور فرمانده پایگاه از مسیر کیش به سمت دشمن در حال حرکت است.در آن برهه زمانی، آمریکا مایل نبود جنگ با ایران را گسترش دهد؛

 

بنابراین ناوهای آمریکایی با خاموش کردن سامانه‌های خود عملا در تاریکی شب پنهان ماندند .عمادی نیز پس از آنکه مدتی در دریا پیش رفت به دلیل کمبود سوخت و تاریکی که عملا سلاح‌های او را بی‌اثر می‌کرد بازگشت. آنطور که خودش می‌گوید آن روز آمریکایی‌ها همه چیز را از پرواز او و خاک‌نگار می‌دانستند.ایستگاه‌های شنود ایران نشان می‌داد که در مکالمه دو فرمانده ناو آمریکایی مطرح شده بود که « توجهی به خلبان ایرانی نداشته باشند.او سلاحش برای ما خطرناک نیست و بعد از مدتی باز می‌گردد.»

 

البته اوضاع برای خاک‌نگار خوب پیش نرفت و او به دلیل تعیین مسیر توسط یک عنصر ستون پنجم دشمن درست از روبه‌روی یک ناو آمریکایی درآمده و دو موشک استاندارد به سمتش شلیک شده و سکان عمودی هواپیما از دست رفته بود. خاک‌نگار این هواپیما را به زحمت در کیش نشاند.

 

با پایان جنگ، سرهنگ عمادی فرمانده پایگاه بندرعباس شد و تا 6 سال در این سمت باقی ماند. سال 1374 توسط  سرتیپ حبیب بقایی فرمانده وقت نیروی هوایی، فرمانده اطلاعات و شناسایی نیروی هوایی ارتش شد و پس از 14 سال به تهران منتقل شد .

 

سرانجام سال 1379 پس از   31 سال خدمت با 2800 ساعت پرواز جنگی و 80 پرواز برون‌مرزی بازنشست شده و به‌دنبال فعالیت‌های غیر‌انتفاعی رفت.از جمله به همراه خلبانان بزرگی چون  خرم، ضرابی، غفاری و عتیقه‌چی، تصمیم به راه‌اندازی و تاسیس کانون خلبانان ایران کرد.

 

کدخبر: ۵۵۲۷۹۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر