کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۱۴۸۹
تاریخ خبر:

عملیات «نجات نرگس» ‌

عملیات «نجات نرگس» ‌

بهترین خلبانان ایران چه کسانی بودند؟ (28) این داستان: خلبان محمد جوانمردی

روزنامه هفت صبح، علی غفوری|   « این مرد شجاع‌ترین خلبان ایران است» این جمله را کسی درباره محمد جوانمردی، خلبان بزرگ اف-4 می‌گوید که خودش یکی از 5 خلبان بزرگ ایران است. سرتیپ خلبان فرج‌الله براتپور لیدر حمله به اچ-3 می‌گوید :«جوانمردی یک ذره ترس در وجودش نیست».

 

‌8سال قبل در یک میزگرد رسمی در باغ‌موزه دفاع مقد‌س که نگارنده نیز در آن حضور داشت‌، وی  در جمع خلبانان بزرگ و با سابقه نیروی هوایی خطاب به جمع گفت که اگر به من بگویند شجاع‌ترین خلبان ایران کیست، می‌گویم محمد جوانمردی.‌

 

‌سرتیپ باز‌نشسته خلبان محمد جوانمردی یکی از کم‌صحبت‌ترین خلبانان کشور است که علیرغم حضور در ده‌ها ماموریت بسیار خطرناک‌، تقریبا هیچ اثری از او در رسانه‌ها‌ یا کتاب‌های مربوط به جنگ نیست که البته دلیل اصلی آن همین فروتنی بیش از اندازه اوست. دوره کابین عقب را پیش از انقلاب تکمیل کرد و با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ خیلی زود به جرگه خلبانان فعال نیروی هوایی پیوست.

 

هفته اول جنگ، مشکل کمبود خلبان عقب‌های با‌سابقه حتی بیش از خلبان جلو خود را نشان می‌داد چرا‌که بیشتر خلبان‌های خوب همه به کابین جلوی فانتوم منتقل شده بودند.اف-4 ای، به دلیل پیچیدگی تسلیحات برای آن زمان احتیاج به یک ناوبر‌، متخصص رادار و حتی شلیک‌کننده موشک‌های راداری داشت و چنین تخصصی در حیطه کاری کابین عقب بود.

 

خلبان کابین جلو هدایت هواپیما، استفاده از توپ دماغه‌، انجام گردش‌ها و فرماندهی را بر‌عهده داشت اما  استفاده از موشک‌های پیشرفته ماوریک‌ یا بمب‌های لیزری عمدتا برعهده کابین عقب بود.نقل است که خلبانان بزرگ ایران نظیر محمود اسکندری تنها به اتکای افرادی نظیر اکبر زمانی یا محمد جوانمردی حتی به نقشه‌های محل عملیات با دقت زیاد نگاه نمی‌کردند و می‌گفتند «محمد که هست» یا «اکبر که هست».

 

جوانمردی خیلی زود خود را در فانتوم نشان داد و به دلیل خونسردی ‌ خلبانان با سابقه فانتوم او را برای کابین عقب انتخاب می‌کردند.از جمله سرهنگ هوشیار معاون عملیات نیرو برای چک کردن حملات شبانه با فانتوم در داخل خاک دشمن در 27 مهر از او استفاده کرد‌ یا در عملیات معروف حمله به اچ-3‌، وی کابین عقب سرگرد براتپور لیدر حمله بود.‌

 

سوریه

اما شاید بتوان شاهکار عملیاتی جوانمردی در جنگ را همراهی سرگرد محمود اسکندری در نجات فانتوم گرفتار شده ایران در سوریه دانست که هم فرماندهان و هم او و محمود اسکندری می‌دانستند کاری بسیار سخت و حتی نشدنی است و کمتر کسی حاضر بود یک فانتوم بدون سلاح و تجهیزات را یکه و تنها از غرب به شرق از مرکز عراق گذر دهد.

 

هواپیمایی که حتی معلوم نبود با آن حداقل سوختی که سوری‌ها به آن داده بودند بتواند سوخت‌رسان را پیدا کند. 24 مرداد 1360دو خلبان در حالی تیک‌آف از فرودگاه دور افتاده پالمیرا در سوریه را آغاز کردند که به‌نظر می‌رسید افسران بعثی سوریه اطلاعات این پرواز را به هم‌حزبی‌های خود در عراق داده‌اند.

 

اگر چه اسکندری با گرفتن  ارتفاع 200پایی با سرعتی معادل 700 کیلومتر در ساعت وارد دره‌های شمال غربی عراق شد اما هشدار جوانمردی او را به موقع از وجود یک رهگیر عراقی مطلع کرد.موشک اول دشمن از بالای سر آنها گذر کرد و جوانمردی که می‌دانست حتی از سامانه ساده اخلال الکترونیک هم بی‌بهره‌اند تنها مراقب بود تا حداقل با چشم‌، تک‌خال نیروی هوایی را از خطر آگاه کند .«محمود موشک دوم سمت راست!»

 

اسکندری که می‌دانست با افزایش ارتفاع‌، حتما موشک سوم آنها را ساقط می‌کند؛ در همان ارتفاع بسیار پایین ماند و سعی کرد تنها در آخرین لحظه هواپیما را به چپ بکشد. موشک نیز درمانده از یافتن هدف، ناچار خودکشی کرد و ترکش‌های ریز و درشت آن به بدنه و بال چپ خورد.دو خلبان با هر مشقتی بود مجددا به پالمیرا بازگشتند.

 

تیم فنی که تازه آماده بازگشت به ایران بود با دیدن فانتوم صدمه خورده مجددا دست به کار تعمیر شدند و 3 روز بعد فانتوم آماده حرکت شد.اسکندری با همان غرور خاص و همیشگی‌اش به تیم فنی گفت شما بروید امروز من حتما از عراق می‌گذرم.جوانمردی می‌دانست که در این کلمه حتما کلی معنی نهفته است و شاید آنها غروب آن روز را نبینند چرا‌که اسکندری که چیزی به نام ترس در وجودش نبود و شاید اگر قرار بر غصه خوردن بود، تنها برای هواپیما غصه می‌خورد!‌

 

ساعتی بعد دو خلبان بار دیگر در آسمان بودند و با سرعتی خیره‌کننده آماده عبور از مرکز عراق شدند.اسکندری که می‌دانست بدون موشک و چف و فلر و سامانه اختلال الکترونیک تنها سلاح آنها چرخش ‌و فرار است، تصمیم گرفت به‌جای مسیرهای خلوت شمال عراق نزدیک‌ترین مسیر را انتخاب کرده و دل به دریا بزند.او به درستی حدس می‌زد که دشمن در مناطق شمالی منتظر آنهاست.

 

جوانمردی در تمام طول حرکت مانند فواره دور خود در کابین به چپ و راست می‌چرخید تا اگر چیزی از دید رادار پنهان مانده ببیند و در رادار هم مدام سرچ بالا و پایین می‌کرد ...کسی نمی‌داند در آن یک‌ساعت از پرواز بسیار خطرناک بر آن دو خلبان چه گذشت اما در نهایت دو خلبان با سوختگیری مجدد در ایلام عاقبت در همدان نشستند و چون هیچ کدام اهل بزرگنمایی حرکت خود نبودند، صرفا به ارائه یک گزارش فنی و رسمی اکتفا کردند! این عملیات در بین خلبانان با نام رمز «نجات نرگس» مشهور شد.

 

محمد پشتم می‌سوزد
جوانمردی بارها و بارها با خطرات بسیار جدی روبرو شد و کسی گلایه‌ای از او نمی‌شنید. در 9 فروردین 1361 او کابین عقب محمد عتیقه‌چی بود که به همراه خسرو غفاری خلبان شماره 2 برای پرواز کپ به سمت تلمبه‌خانه‌های مارون حرکت کرده بودند.در ادامه عتیقه‌چی و او با استفاده مناسب از جایگیری اشتباه میگ-23 دشمن با یک موشک راداری آن را منهدم کردند اما چرخش‌های متوالی جهت‌گیری آنها را برهم ریخت و در نتیجه از رادار زمینی کمک خواستند و رادار به اشتباه‌، آنها را به سمت غرب هدایت کرد و دقایقی بعد آنگونه که جوانمردی می‌گوید «انگار باران با شدت به کانل کولر برخورد کند همانطور گلوله به هواپیما برخورد می‌کرد» دو خلبان متوجه شدند بالای سر دشمن هستند و آنها نیز با هر سلاحی که دارند به سمت آنها شلیک می‌کنند.

 

هواپیما از سمت موتور شروع به آتش گرفتن کرد و دو خلبان تمام سعی خود را کردند تا هواپیما را به سمت شرق کشانده و حداقل اسیر دشمن نشوند.غفاری با وحشت به هواپیمای آتش گرفته آنها می‌نگریست و مرتب فریاد می‌زد «بپرید بپرید». آتش تا پشت کابین عقب جوانمردی آمده بود.تمام سیم‌کشی‌ها در حال سوختن بود و بالچه‌ها تقریبا ذوب شده بودند.

 

اینجا بود که صدای جوانمردی بلند شد:محمد پشتم داره می‌سوزه .تصمیم بگیر! از آنسو تکان‌های فانتوم آنقدر زیاد بود که حتی امکان اجکت نیز نبود.عتیقه‌چی فریاد زد صبر کن تا شرایط مناسب شود.اینجا بود که موتور چپ از هواپیما جدا شد و هواپیما در آستانه متلاشی شدن قرار گرفت غفاری که از مشکل دو خلبان بی‌اطلاع بود این بار شروع به فحش دادن کرد: چرا نمی‌پرید ....

 

سرانجام عتقه‌چی توانست هواپیما را به حالت افقی درآورد و اقدام به اجکت کرد. دو خلبان در آسمان رها شدند و به چشم خود دیدند که هواپیما بلافاصله به حالت شیرجه درآمده و در‌حالی که مانند گویی آتشین درآمده بود به زمین برخورد کرد و در‌جا منهدم شد.

 

آن دو اجکتی استاندارد نداشتند و دچار شکستگی‌های متعدد شدند.شاید این تنها باری بود که یک کابین جلو صدای اعتراض او را شنید ...

 

نشاندن  هواپیما پس از اصابت 3 موشک: از میانه جنگ به بعد جوانمردی به کابین جلو انتقال یافت و ماموریت‌های کپ و برون‌مرزی را بر‌عهده گرفت تا اینکه 24 آذر ماه 1366مجددا خطری بزرگ از کنار گوشش رد شد.او و کابین عقب رضا اینانلو برای زدن هدفی در غرب از زمین برخاستند. در دو سال آخر جنگ در آسمان عراق‌، برتری با نیروی هوایی و پدافندی دشمن بود و هر حمله برون مرزی می‌توانست با خطرات زیادی همراه باشد .

 

با عبور از آسمان مهران یک میراژ عراقی به پیشواز آنها آمد و خلبانان به سختی از کمند آن گذشتند و با رسیدن ‌ روی نیروهای دشمن بمب‌ها را رها کرده و واحد دشمن را به آتش کشیدند اما بلافاصله اسیر موشک‌های سام دشمن شدند و دو موشک یکی به دماغه و یکی به موتور اصابت کرد. دو خلبان سعی کردند مسیر را ادامه دهند که موشک سوم به زیر بدنه خورد.

 

تمام نشانگرها شروع به علامت دادن کردند و فرامین هواپیما غیر‌قابل کنترل شد .جوانمردی تمام تلاش خود را به‌کار بست که حداقل در خاک عراق سقوط نکنند.کوه‌های زاگرس روبه‌روی آنها سر به فلک کشیده می‌نمود و دو خلبان یا باید در همان جا اجکت می‌کردند ‌ یا انکه تمام تلاش خود را برای گذر از سلسله کوه‌ها می‌کردند.

 

جوانمردی دسته استیک را به پیش کشید و ریسک بزرگ خود را آغاز کرد.با افزایش سرعت و ارتفاع یا می‌توانستند از کوه گذر کنند ‌یا به بدترین وضع با هواپیما به کوه خورده و حتی فرصت اجکت پیدا نمی‌کردند. موتورهای هواپیما خوشبختانه یاری کرد و در پیش چشمان نگران اینانلو ارتفاع به 15 هزار پا رسید و دو خلبان کوه‌ها را رد کردند.اینانلو از پایگاه همدان درخواست کمک کرد و گشتی‌های پایگاه که در همان نزدیکی بودند به دو خلبان پیشنهاد اجکت دادند.

 

 

از همه جای هواپیما سوخت و روغن هیدرو لیک می‌ریخت .دو خلبان تا رزن در غرب همدان به پرواز ادامه دادند اما دیگر هواپیما غیر‌قابل کنترل بود و به سمت پایین حرکت کرد.دو خلبان اجکت کردند و خوشبختانه علیرغم صدمات بدنی و پارگی صورت، سالم فرود آمده و ساعتی بعد با کمک بالگردهای امداد و نجات در پایگاه بودند. جوانمردی علیرغم اینکه می‌توانست دیگر پرواز انجام ندهد دو ماه بعد مجددا به یگان‌های پروازی ملحق شد. 

 

بازنشستگی مرد آرام و شوخ‌طبع نیروی هوایی
سال 1392 ‌در میزگردهای تخصصی نیروی هوایی ارتش‌‌، ‌‌هنگامی که خلبانان به شرح شیرین‌کاری‌ها و شاهکارهای خود می‌پرداختند جوانمردی با سکوت همواره نظاره‌گر بود‌.گویا اصلا در هیچ عملیات بزرگی نبوده... وقتی از او درخواست می‌کردم که از خاطراتش بگوید می‌گفت :نوشتن کار آدمای بیکاره (با خنده) ولش کن بابا. حتی وقتی از او خواستند درباره چگونگی بازگرداندن فانتوم از سوریه به ایران سخن بگوید، به شکلی  ساده و حتی خنده‌آور این حکایت را گفت .گویی هیچ اتفاق مهمی نبوده است.‌

 

کدخبر: ۵۵۱۴۸۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر