کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۲۷۹
تاریخ خبر:

قتل شوهر با سیانور در جریان عشقِ موازی

قتل شوهر با سیانور در جریان عشقِ  موازی

زن جوان وقتی نتوانست به هر بهانه‌ای از همسرش جدا شود نقشه قتل او را کشید.

روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| اوایل آبان ماه امسال با اورژانس تهران تماس گرفته و اعلام شد، مرد جوانی که دارای سابقه بیماری قلبی است دچار حمله شده و حالش وخیم است.با اعلام این گزارش امدادگران راهی منزل  مرد جوان واقع در محله نازی‌آباد تهران شدند .

 

اما زمانی که امدادگران اورژانس تهران بالای سر مرد جوان حاضر شدند مشخص شد که این جوان به نام حمید نبض نداشته و جان خود را از دست داده بود.با اعلام مرگ مشکوک مرد جوان رسیدگی به موضوع در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران و همچنین بازپرس کشیک قتل تهران قرار گرفت.

 

همچنین تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران در محل حادثه حاضر شدند و در حالی که فرضیه ابتدایی مرگ حمید 45 ساله بر اثر مسمومیت دارویی بود؛ ‌جسد با دستور بازپرس جنایی برای انجام آزمایشات و معاینات لازم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد.

 

تحقیقات راجع به مرگ مشکوک مرد جوان 
در همین حال تحقیقات ادامه پیدا کرد و همسایه‌های خانه حمید مورد سوال و جواب کارآگاهان جنایی قرار گرفتند که در نتیجه تحقیق از این افراد مشخص شد زوج جوان که دارای دو فرزند هم هستند سابقه درگیری‌های متعددی داشتند.در همین حال ادله و شواهدی به دست کارآگاهان پلیس رسید که فرضیه مسموم کردن حمید از سوی همسرش را قوت می‌بخشید.

 

به همین دلیل زن جوان تحت بازجویی قرار گرفت اما به رغم مدارکی که ‌علیه او وجود داشت، این زن سعی می‌کرد از بیان حقیقت طفره رفته و ماموران را با اظهارات بی پایه و اساس خود گمراه کند. با گذشت دو ماه از مرگ مشکوک حمید سرانجام نتیجه سم شناسی و تن پیمایی پزشکی قانونی اعلام شد و مشخص شد مرد جوان به دلیل خوراندن داروی سیانور جان خود را از دست داده است.

 

به این ترتیب ظن ماموران نسبت به همسر حمید دو چندان شد و زن جوان وقتی خود را در برابر ادله قوی کارآگاهان دید دیگر راهی برای کتمان حقیقت ندید.بنابراین متهم به ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت.زن جوان اعتراف کرد که با خوراندن سیانور به شوهرش مقدمات مرگ او را فراهم کرده است.در ادامه این گزارش گفت‌وگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.

نتوانستم طلاق بگیرم کشتمش!


چند سال با حمید زندگی مشترک داشتی؟ 
20 سال با او زندگی مشترک داشتم. یعنی تقریبا از زمانی که خودم را شناختم در کنارش بودم. فقط 13 سال داشتم که با او ازدواج کردم!


عاشقش شده بودی؟ 
در آن سن و سال چه می‌فهمیدم عاشقی یعنی چه! حمید پسرعموی من بود و در شهرستان ما رسم بود که دخترها زود ازدواج کنند.من هم وقتی فهمیدم خواستگار دارم فقط به رژ لب و لباس عروس فکر می‌کردم و هیچ تصوری از زندگی نداشتم.


از زندگی با حمید راضی بودی؟ 
اگر راضی بودم که کار به اینجا نمی‌کشید!


چرا با هم اختلاف داشتید؟ 
او بدرفتاری می‌کرد و نسبت به من بی‌تفاوت بود.چند سالی می‌شد که زندگی‌مان خیلی سرد شده بود و انگار تنها دلیل ادامه دادن به این زندگی وجود دو پسرمان بود.


به طلاق فکر کرده بودی؟ 
بله هر روز و هر شب تمام فکر و ذکر من جدایی از حمید بود. مخصوصا از زمانی که به تهران آمدیم چون ما زندگی‌مان را در شهر خودمان شروع کردیم اما بعد از چند سال حمید تصمیم گرفت برای کار به تهران بیاید.


چرا در تهران اختلافات شما بیشتر شد؟ 
در تهران دوستان زیادی پیدا کردیم و با سبک زندگی جدیدی روبه‌رو شدم. وقتی زندگی خودم را با بقیه مقایسه می‌کردم فهمیدم که ازدواج زودهنگام من باعث شده چقدر در بی‌خبری و ناآگاهی زندگی کنم و انگار با معیارهای جدیدم دیگر نمی‌توانستم به حمید علاقه پیدا کنم برای همین به فرد دیگری علاقه‌مند شدم.


یعنی وارد رابطه موازی شدی؟ 
بله.مدتی بود که به حمید مشکوک شده بودم و فکر می‌کردم شاید او هم دیگر به زندگی با من علاقه‌ای نداشته و بعید نیست وارد رابطه با فرد دیگری شود. برای همین یک روز سراغ یک مغازه صوتی تصویری رفتم و از مغازه‌دار خواستم وسیله‌ای به من معرفی کند که با آن بتوانم صداهای خانه‌ام را ضبط کنم. او هم وسیله‌ای به من فروخت و بعد دلیل این کارم را پرسید. من هم با او شروع به درددل کردم و از زندگی‌ام برایش گفتم.همین باعث شروع آشنایی ما شد و کم کم به آن مرد علاقه‌مند شدم.

 

نتیجه کار گذاشتن دستگاه ضبط صدا درخانه چه بود؟ 
نتوانستم از شوهرم آتو پیدا کنم! او وارد ارتباط دیگری نشده بود و من می‌خواستم بهانه‌ای پیدا کنم تا از او جدا شوم اما هیچ دلیلی پیدا نکردم.هر بار هم حرف طلاق را پیش می‌کشیدم شوهرم مخالفت می‌کرد برای همین بالاخره تصمیم گرفتم او را بکشم!


از روز حادثه بگو.چطور نقشه‌ات را عملی کردی؟ 
مدتی قبل مقداری سیانور تهیه کرده بودم.آن روز وقتی حمید به خانه آمد مثل هر روز برای او یک فنجان قهوه درست کردم و در آن دو قطره سیانور ریختم. بعد به بهانه خرید از خانه بیرون رفته و با خودم کلید نبردم که بعدا وانمود کنم پشت در مانده‌ام.حدود یک ساعت بعد برگشتم و از همسایه‌ها کمک خواستم.

گفتم که شوهرم در خانه است اما در را باز نمی‌کند و از آنها خواستم تا با آتش‌نشانی تماس بگیرند و به نحوی در خانه را باز کنند. سعی می‌کردم خودم را نگران حال حمید نشان دهم و وقتی در باز شد و وارد خانه شدیم دیدم که حمید وسط هال افتاده و فهمیدم سیانور عمل کرده است.


مضطرب شدی؟ 
اول نه! فکر می‌کردم نقشه‌ام گرفته و راحت شده‌ام. همسایه‌ها سریع اورژانس را خبر کردند و امدادگران مرگ حمید را اعلام کردند. وقتی پای پلیس به ماجرا باز شد مضطرب شدم چون فکر نمی‌کردم کار به اینجا بکشد.حمید بیماری قلبی داشت و همه دوستان و فامیل و همسایه‌ها این را می‌دانستند. فکر می‌کردم به خاطر سابقه بیماری‌اش کسی به موضوع شک نمی‌کند.


الان چه حسی داری؟ 
وقتی در مراسم ترحیم حمید، بی‌قراری پسرانم و خانواده حمید را دیدم از خودم بدم آمد و پشیمان شدم.الان فقط دلم می‌خواهد فرزندانم من را ببخشند.

بنا بر این گزارش رسیدگی به این موضوع تا روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در دستور کار رسیدگی قضایی قرار دارد. 

 

کدخبر: ۵۵۳۲۷۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر