جلسه سری امامی و حاجیان و غندالی
در جلسه نهم دادگاه رسیدگی به پرونده محمد امامی فرصت دفاع به متهمی به نام مهدی محمدی رسید که نقش مهمی در توزیع رشوهها و هدایای محمد امامی مثل ساعتهای سوئیسی و لکسوس و ملک نیاوران و … به غندالی رئیس وقت صندوق ذخیره فرهنگیان و همسر دومش فاطمه شامانی و خانی مدیرعامل وقت بانک سرمایه و سایر متهمین این پرونده داشته.
در ادامه البته خود فاطمه شامانی هم در جایگاه قرار گرفت و فرصت دفاع پیدا کرد. طبق معمول جلسات قبل بگومگوهایی هم در این جلسه پیش آمد که خلاصهای از اظهارات مطرح شده را به نقل از خبرگزاری میزان در ادامه میخوانید:
* یک: در ابتدای جلسه قاضی مسعودیمقام قصد داشت فرصت دفاع را به وکیل متهم امامی بدهد که مشخص شد او در دادگاه حضور ندارد و قاضی خطاب به متهم امامی به طعنه گفت: «باید وکیل در دادگاه حضور داشته باشد البته ایشان وقت دارد در صدا و سیما برود یا با دیگران مصاحبه کند اما در دادگاه حضور ندارد. در صورت حاضر نبودن باید از دیگر متهمان شروع کنیم.»
* دو: در ادامه جلسه نوبت به وکیل متهم امیر فرزان راد رسید. این متهم البته از سال ۹۱ به آلمان متواری شده و خود وکیل او هم گفت: «من از موکل خودم اطلاع دقیقی ندارم و در حالی که برادر ایشان هم در دادگاه حضور دارند اما هیچ کمکی به من در این رابطه نشده است. او از سال ۹۱ از کشور خارج شده است. گفته شده است چمدانهای پول از ایران خارج و تحویل فرزان راد شده و در نهایت او با پیامک گفته است که پول را به فلان کارگردان و فلان بازیگر وارد کنید، این را موضوعی برای تفهیم اتهام نمیدانم.»
* سه: در ادامه جلسه نوبت به رسول قهرمانی نماینده دادستان رسید که در جلسات قبلی مشاجراتی با متهم امامی داشت و اینجا هم با اشاره به کلیپهایی که به گفته او از سوی تیم امامی در فضای مجازی منتشر میشود، گفت: «چگونه جلسات دادگاه از طرف برخی افراد ضبط میشود؟ برداشت از مستندات این است که امامی سکانسهای نمایشنامهای که دیگران نوشتهاند را اجرا میکند و آقایان دیگر آن را در قالب کلیپ بعد از دادگاه در فضای مجازی منتشر میکنند. امامی حرفهایی را به ما منتسب میکند بعد میروند جواب حرفهای انتسابی امامی به ما را در کلیپ میدهند.» قاضی هم در پاسخ به این اظهارات گفت: «ما به این کلیپها توجه نداریم آزادند هرکاری میخواهند بکنند. دادگستری وارد این مقولهها نمیشود، متهم یا وکیل اگر توانایی دفاع داشته باشند آن مهم است، حواشی مهم نیست، آزادند علیه من همه حرفی بزنند. قاطعانه میگویم که وکیل امامی کیفرخواست را نخوانده و پیوستها را نخوانده است، حالا چه کسانی به این افراد میگویند اینطوری دفاع کنید، نمیدانم».
* چهار: رسول قهرمانی نماینده دادستان درباره وضع مالی محمد امامی در گذشته توضیح داد: «اینکه بنده در جلسات قبل اعلام کردم که امامی رب فروش بوده است، جهت مزاح نبوده بلکه بنده پرونده شخصیت ایشان را گفتم؛ امامی در زمان ازدواج خانهای ۶۰ متری داشت که بابت بدهیهایش این خانه را فروخت و مستاجر شد و نهایتا زمانی که به بانک وارد میشود ناگهان زندگیشان زیر و رو میگردد.» قاضی هم یک بار دیگر با طعنه درباره نحوه ارائه دفاعیات وکیل امامی گفت: «بعضی از وکلا فرق بین دادگاه و دادسرا را نمیدانند و این بیسوادی محض است. در حالی که میتوانند اگر مستنداتی دارند ارائه کنند تا مورد بررسی قرار گیرد. از سوی دیگر بسیاری از متهمین پرونده بانک سرمایه با هم مشارکت دارند؛ اعم از هیات مدیره و تسهیلاتگیرندهها. بعضی از تسهیلاتگیرندهها با هم هستند که در آرا ذکر خواهد شد که این مشارکتها در کجا صورت میگیرد.»
* پنج: اینجا نوبت به متهم مهدی محمدی رسید که در جایگاه قرار بگیرد. او همان شخصی است که واسطه رساندن رشوهها و هدیههای امامی به افراد مورد نظر بوده. این اظهارات را بخوانید، نقش او مشخص میشود:
* بنده در سال ۹۰ یا ۹۱ از طریق فرزاد شفیعی با امامی آشنا شدم. به من گفت که امامی حدود ۹ الی ۱۰ خودروی بنز برای فروش دارد که میخواهد آنها را بفروشد. بنده با مراجعه به دفتر او این خودروها را خریداری کردم و لذا از آن روز آشنایی ما با امامی بیشتر شد.
* در مراحل تجهیز آپارتمان بام نیاوران، امامی آقای غندالی و خانم شامانی را به من معرفی کرد و گفت که آپارتمان را بعد از تجهیز به اینها تحویل دهم؛ از اینجا بود که من با خانم شامانی ارتباط برقرار کردم؛ سپس امامی درحالیکه یک چک از خرید آپارتمان بام نیاوران مانده بود، از من خواست که سند آپارتمان را به نام خانم شامانی انتقال بدهم.
* چند ماه بعد یک لکسوس سفید را از بوشهر خریدم و به درخواست امامی به دفتر وی منتقل کردم و سپس امامی گفت لکسوس را به نام خانم شامانی منتقل کنم.
* من یک آپارتمان دیگر در خیابان مریم نیاوران را که مالک آن آقای سعید بالاپور بود، به مبلغ ۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون به امامی منتقل کردم و بابت آن چهار چک یک میلیارد و ۱۰۰ میلیونی از امامی گرفتم و از این معامله ۱۰۰ میلیون کمیسیون نصیب من شد.
* چون سند آپارتمان مزبور به نام من بود، امامی به من گفت آن را به نام آقای فریدون قربانیان که داماد خانواده حمید حاجیان بود، مبایعهنامه کنم و من چهار میلیارد و ۸۰۰ یا ۹۰۰ چک روز گرفتم و چکها را بعد از آزادی امامی به او دادم. (توضیح: حمید حاجیان همان وکیلی بود که اردیبهشت پارسال در کامرانیه تهران با گلوله به قتل رسید)
* یک دستگاه ویلا در شهرک فردوس شهرستان نور را برای امامی پیشخرید کردم که مبلغ آن دو میلیارد و ۸۷۰ میلیون تومان بود؛ امامی تقریبا یک میلیارد به من بیعانه داد تا این ویلا را پیشخرید و تجهیز کنم اما امامی به مشکل نقدینگی خورد لذا این معامله منتفی شد و ویلا را آقای بالاپور برداشت و به جای آن یک میلیارد که امامی بابت پیشخرید ویلا داده بود، اتومبیل از بالاپور به امامی منتقل شد.
* سال ۹۶ یک آپارتمان حدوداً ۲۰۰ متری در خیابان عدالت اندرزگو به مبلغ سه میلیارد و خردهای از آقای نقرهکار خریدم که سرمایهگذار آن آقای بالاپور بود و امامی این آپارتمان را میخواست برای خواهرش بخرد لذا من آپارتمان را به امامی تحویل دادم و بعد از یک سال و نیم سند آپارتمان به صورت مبایعهنامه به امامی منتقل شد.
* من در دفتر امامی با دلاویز آشنا شدم؛ امامی یک پورشه کاین میخواست که من آن را به دفترش فرستادم. یک مقدار از مبلغ آن را به صورت چک احسان دلاویز و یک مقدارش را فرشاد صادقی داد و کلا مبلغ ۶۴۰ میلیون تومان بود. یک روز قبل از دادگاه دلاویز، از من بازجویی شد و من گفتم پورشه دلاویز بابت کمیسیون معامله یکی از اقوام دلاویز برای امامی بود. (توضیح: احسان دلاویز سرمایهگذار سریال شاهگوش و لامپ صد و دراکولا و از دوستان هادی رضوی بود که در دادگاه جداگانهای در رابطه با بانک سرمایه ۱۰ سال حبس گرفت)
* خرید خودرو تویوتا لندکروز برای خانی مدیرعامل اسبق بانک سرمایه به درخواست امامی بوده و من با هیچ کس ارتباط نداشتم. در سال ۹۶ حدود ۴۵۰ میلیون تومان خودرو را فروختم که خودروی کم کارکرد بود که چند روز بعد امامی از من خواست که خودرو را پس بگیرم لذا به من گفت به خیابان زعفرانیه بروم و خودرو را از شخصی به نام خانی تحویل گرفتم؛ در آن زمان متوجه شدم خودرو بیش از هزار کیلومتر کار کرده و خلافی هم دارد. پس از آن امامی اتومبیل را به من پس داد و ضرر و زیان آن را نیز پرداخت کرد.
من ۳ الی ۴ ساعت به ارزش ۴۰ تا ۵۰ هزار دلار به امامی دادم که یکی از آنها را به آقای احمد شاهرودی داد و فکر کنم یکی از آنها را به خانم شامانی داد و اگر اجازه دهید اسم بازیگری را که آقای امامی یکی از این ساعتها را به او داد نیاورم، چون مطمئن نیستم.
* من ۳ الی ۴ روز سوئیس بودم که امامی با من تماس گرفت و گفت غندالی دارد به سوئیس میآید اگر ممکن است برو و برای هتل و کارهای دیگر کمکش کن؛ من آنجا ۲ الی ۳ ساعت خدمت دکتر و خانمش بودم و در نهایت یک جایزهای دریافت کردند.
* شش: این بخش از سوال و جواب قاضی و نماینده دادستان با متهم محمدی هم خیلی خواندنی است:
نماینده دادستان: تجهیز یک خانه نوساز برای آنکه آقایان بتوانند غندالی را نرم کنند باعث شد که کل تجهیزات آشپزخانه به بهترین شکل به روز شود تا جایی که یک قهوهساز در زمانی که پراید قیمت ۲۰ میلیونی داشت برای آنها فاکتور ۲۷ میلیون تومانی به همراه داشت و حتی سرویس قاشق و چنگال از امارات آورده شد. حتی امامی از آقای محمدی خواسته بود که دو دست وسایل اسکی خریداری کند.
* متهم: با توجه به آنکه من سفر زیاد میرفتم آقای امامی از من خواست که از دوبی این وسایل اسکی را خریداری کنم، بنده به آقای امامی نگفتم اما آنها را از تهران خریداری کردم.
* قاضی: یعنی گفتند که از دوبی بخرید اما شما از منیریه تهران خریدید؟
* متهم: همان برند در منیریه هم نمایندگی داشت.
* هفت: در ادامه جلسه نوبت به متهم فاطمه شامانی همسر شهابالدین غندالی رسید که از خود دفاع کند:
* نماینده دادستان: ملک طبقه ششم بام نیاوران در ابتدا در دست امامی بود و زمانی که ایشان با همسر اولش به مشکل برخوردند ظاهراً همسر اول او اعلام میکند که این واحد را به وی بدهد اما امامی قبول نمیکند لذا امامی ملک را به نام حاجیان میکند اما در اصل ملک برای امامی بود و از این طریق میخواست کاری کند که همسر اولشان نتوانند این ملک را بگیرد.
آقای امامی در تبادلات مالی که با آقای شامانی داشته این ملک را به خانم شامانی میدهد و ایشان نیز ملک را رهن میدهد. زمانی که متوجه شدند ما حسابهایشان را چک میکنیم، جلسه سری برگزار شد که آقای حاجیان مسئولیت امور را به عهده میگیرد. بر این اساس آقای حاجیان یک اظهارنامهای علیه خانم شامانی مینویسد با این موضوع که این ملک برای بنده است و شما ملک بنده را اجاره دادید که خانم شامانی ملک را به حاجیان پس میدهد و حاجیان نیز ملک را به نام دخترش هانا که در آن زمان ۳ یا ۴ ساله بود میکند.
* متهم شامانی: ما با آقای امامی رابطه خانوادگی داشتیم؛ ما سال ۹۳ یک خانه در دوبی داشتیم که به امامی فروختیم و وی آن خانه را به نام خواهرش کرد و مبلغ آن نیز ۲۵۰ هزار یورو بود؛ در سال ۹۴ ما به مبلغ شش میلیارد و خردهای از امامی خانه خریدیم.
* نماینده دادستان: لکسوس را برای چی گرفتید؟
متهم شامانی: چون هنوزاز امامی طلبکار بودیم؛ ما نزدیک به ۷ الی ۸ میلیارد از امامی در سال ۹۴ طلبکار بودیم.
* نماینده دادستان: در مورد ویلای شمشک و دیزین توضیح دهید.
* متهم شامانی: آن ویلا متعلق به آقای بهشتی بود.
* نماینده دادستان: بهشتی این موضوع را انکار کرده همچنین سندی نیز در این رابطه وجود ندارد؛ این ملک را امامی داده بود.
* متهم شامانی: غندالی حدود ۸۰۰ میلیون به بهشتی داده بود تا برایش ماشین بگیرد اما بهشتی نتوانست ماشین را تهیه کند و در عوض آن ویلای شمشک را داد و آقای کاووسی که سازنده ویلا بود آن را به نام ما زد.
* نماینده دادستان: مدیر بانک رفاه در تماس با شما چه گفت؟
* متهم شامانی: به من گفت که دارند حسابها را کنترل میکنند.
نماینده دادستان: مهربد شامانی پسر خانم شامانی که از غندالی نیز خوشش نمیآمد توضیحاتی به ما ارائه کرد که بررسیهای ما نشان داد این توضیحات مقرون به واقع است؛ خانم شامانی را با پسرش مواجه کردیم که خانم شامانی گفت پسر من دیوانه شده است.
* نماینده دادستان: آقای امامی برای شما در روز مادر چه چیزی میخرید؟
* متهم شامانی: ما جلوتر برای مادر و خواهران آقای امامی چیزی میخریدیم و امامی جبران میکرد.
نماینده دادستان: در سفر غندالی و شامانی به دوبی تمام هزینهها برعهده یک عراقیالاصل بود و یک خودرو در اختیار غندالی قرار میگرفت.
* قاضی: آیا پیامکهای رد و بدل شده میان خود و متهم امامی را قبول دارید؟
* متهم: امامی به من میگفت حرفت در خانه برو ندارد و به نوعی سر به سر میگذاشت و کریخوانی میکرد. امامی من را دست انداخته بود.
* قاضی: یعنی امامی شما را دست میانداخت و شما به او پیامک میدادید.
* متهم شامانی: اظهارات پسر من دروغ است.
* قاضی: شما وقتی بازنشسته شدید حقوقتان چه میزان بود؟
* متهم شامانی: من یک معلم بازنشسته با حقوق دو میلیون تومان بودم؛ ما قبل از آشنایی با امامی نیز به اروپا مسافرت میکردیم.