کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۷۷۳۸
تاریخ خبر:

زندگی در ‌شهرهای مشهور حاشیه جنوبی خلیج فارس چه شکلی است؟

زندگی در ‌شهرهای مشهور حاشیه جنوبی خلیج فارس چه شکلی است؟

جزئیاتی در مورد شرایط زندگی در ۵ شهر مورد توجه در اطراف ایران

هفت صبح| سیل در دوبی و ادامه تبلیغات برخی از اینستاگرامرهای فارسی در مورد اقامت در عمان، باعث شد که این هفته به این فکر بیفتیم که گزارش‌هایی کوتاه از وضعیت زندگی در ۵ شهر از شهرهای حاشیه خلیج‌فارس بنویسیم که ایرانیان معمولا برای کار یا زندگی به آن‌جا مراجعه می‌کنند. از کویت در شمال غربی خلیج‌فارس شروع کردیم و رفتیم به دوحه قطر و بعد دو شهر از امارات عربی متحده یعنی ابوظبی و دوبی را بررسی کردیم و در نهایت گزارش را با مسقط، پایتخت سلطان‌نشین عمان به پایان بردیم.

 

برای زندگی چه چیزی لازم است؟ فکر می‌کنیم اول خانه. پس قیمت اجاره و خرید ملک را بررسی کردیم. بدون کار و درآمد نمی‌توانید اجاره بدهید پس در گام دوم وضعیت بیکاری و شغل را بررسی کردیم. بعد هم باید فکری می‌کردیم برای خوراک و هزینه‌های روزمره پس این کار را کردیم و البته نگاه ویژه‌ای هم داشتیم به وضعیت آب و برق و گاز و اینترنت در این کشورها. پس از آن آب و هوا و وضع امنیتی این شهرها را بررسی کردیم و در نهایت ضمن نگاه به برخی قوانین این کشورها برای اقامت و کار، نگاهی داشتیم به برخی کامنت‌های مثبت و منفی که در فضای مجازی در مورد سکونت و فعالیت اقتصادی در این کشورها وجود دارد.

 

1. کویت چندان هم کویت نیست!

 

کویت، کشور بسیار کوچکی است در جنوب غربی ما و در شمال غربی خلیج‌فارس. مساحتش به اندازه استان اردبیل است و از شمالی‌ترین نقطه تا جنوبی‌ترین نقطه آن حدود ۱۸۰ کیلومتر و از غرب تا شرق آن در بهترین حالت ۱۶۰ کیلومتر راه است. البته این مساحت کل کشور کویت است.

 

شهر کویت که در ادبیات انگلیسی برای اینکه با کشور کویت قاطی نشود به آن کویت سیتی هم می‌گویند شهری است به اندازه تقریبا ۲۰ کیلومتر در ۲۰ کیلومتر. تقریبا به اندازه شهر اصفهان. می‌شود گفت که کل کشور هم همان جا قرار گرفته است. از حدود ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار جمعیت کشور ۳ میلیون نفر آنجا زندگی می‌کنند. بنابراین اگر به شهر بزرگی مثل تهران عادت دارید؛ کویت برای شما یک کابوس خواهد بود.

 

برای یک خانواده چهار نفره در مرکز شهر کویت، باید ۱۸۰۰ دلار بدهید تا یک خانه سه خوابه اجاره کنید. هزینه قبض‌هایتان هم احتمالا حدود ۱۰۰ دلار خواهد شد. میزان بیکاری در کویت زیر۳ درصد است. این یک خبر خوب برای شما است ولی خبر بدی هم داریم. با توجه به اینکه اقتصاد این کشور چند بعدی نیست و تقریبا فرصت‌های کاری فقط در بخش‌های نفت و گاز یا صنایع ساختمانی و نهایتا پزشکی و درمانی وجود دارد فضای کسب شغل به شدت رقابتی است و به این سادگی‌ها نمی‌توانید امیدوار باشید که شغلی به دست خواهید آورد.

 

این موضوع خیلی مهم است چرا که کویت از زمره کشورهایی نیست که سفر ایرانیان به آنجا به سادگی اتفاق بیفتد. معمولا ایرانیان کمی برای مقصد توریستی این کشور را انتخاب می‌کنند و سفارت این کشور هم ویزاهای توریستی کمی صادر می‌کند. بنابراین امکان اینکه با ویزای توریستی به این کشور بروید و بخواهید در آنجا دنبال شغل بگردید تقریبا صفر است. شما باید از ابتدا یک دعوتنامه کاری از یک کارفرمای کویتی داشته باشید تا بتوانید با ویزای کاری به این کشور بروید.

 

برای اینکه بتوانید نظر شرکت‌های عموما بین‌المللی موجود در کویت را هم جلب کنید نیاز به یک رزومه خیلی خوب دارید و جالب است بدانید که ترجیحا بهتر است زبان انگلیسی را خیلی خوب بلد باشید و نه عربی. ضمنا در جریان باشید که صلاحیت و تخصص شما یک بار هم توسط سفارت چک می‌شود.

 

حالا فرض می‌کنیم که شما توانستید یک کار خوب پیدا کنید. متوسط حقوق یک فرد در کویت ماهانه، حدود ۲۳۰۰ دلار است و بنابراین کار کردن یک فرد کفاف یک خانواده چهارنفره که بخواهند در مرکز شهر زندگی کنند را نمی‌دهد. از این رو شما مجبور خواهید شد منزل را به مناطق غیرمرغوب‌تر منتقل کنید و حدد ۱۳۰۰ دلار پول بدهید. خبر بد این است که با هزار دلار باقی مانده هم نمی‌توانید امورات زندگی خود را بگذرانید. در واقع یک خانواده چهار نفره برای زندگی متوسط و منطقی در کویت نیاز به ۳ هزار دلار پول بدون هزینه اجاره دارد.

 

ممکن است فکر کنید که این قدر پول برای چه نیاز است. مثلا یک سال مدرسه کودکتان در کویت احتمالا ۶ هزار و ۵۰۰ دلار شهریه خواهد داشت. در کمترین حالت برای ویزیت یک دکتر معمولی باید ۷ دلار پرداخت کنید و یک وعده غذایی برای چهار نفرتان در یک رستوران غیرمعمولی نزدیک به ۴۰ دلار هزینه خواهد داشت.

 

با این حال در میان شهرهای حاشیه خلیج‌فارس کویت شهری است که به قیمت متوسط املاک نسبت به درآمد و هزینه زندگی پایین ‌و قدرت خرید بالا معروف است. از سوی دیگر شاخص امنیت در این کشور و شهر به شدت بالاست و تنها تخلفات یا جرایمی که ممکن است کمی بیش از بقیه به چشم بیاید فساد اداری و رشوه است.

 

ولی از نظر اقلیمی هم باید بدانید که جای خوبی را برای اقامت در نظر نگرفتید. کویت معمولا با طوفان‌های گرد و خاک و شن دست و پنجه نرم‌ می‌کند و ضمنا در هفت ماه از سال دمای بالای چهل درجه سانتیگراد دارد و بیشترین میزان روزهای بارانی‌اش در ماه دی و بهمن، آن هم به مدت ۵ روز است.

 

از سوی دیگر کشور به نسبت سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر فرهنگی و مذهبی محافظه‌کارتر است هر چند که از نظر سیاسی شما در یکی از معدود کشورهایی در حاشیه خلیج قدم می‌زنید که مطبوعات کمی آزاد و امکان انتقاداتی ملایم به دربار پادشاهی و حتی در برخی اوقات شخص امیر را دارد.

 

2. شهری درخشان؛ اما از بیرون!

 

قطر، کشوری کوچک‌تر از کویت است. در واقع کل قطر، اندازه استان قم ماست. شمال تا جنوبش حدود ۱۸۰کیلومتر است و شرق تا غربش، حدود ۸۰کیلومتر. دوحه اما شهری است تقریبا به اندازه همان شهر کویت. اما با جمعیتی کمتر. کل قطر ۲میلیون و ۶۰۰هزار نفر جمعیت دارد و جمعیت دوحه، حدودا ۱میلیون و ۲۰۰هزار نفر است.

 

لابد شما هم انتظار داشتید که با جمعیت کمتر تقریبا در همان مساحت قیمت ملک در این شهر کمتر از کویت باشد ولی این تصور نادرست است. به طور کلی قطر برای سکونت لوکس در منطقه خلیج فارس ساخته شده است. از این رو، درحال‌حاضر، امکان این‌که بتوانید یک آپارتمان با قیمت اجاره‌ای کمتر از هزار دلار در این شهر پیدا کنید، تقریبا صفر است. از آن طرف، هزینه تاسیسات یعنی آب و برق شما هم در دوحه تقریبا دو برابر کویت است. یادتان باشد که آب آشامیدنی در قطر هم آب بطری است. البته مقامات مدعی هستند که آب شیر برای نوشیدن و غذا پختن سالم است ولی اکثر ساکنان تقریبا اعتقادی به این گفته‌ها ندارند و از آب معدنی استفاده می‌کنند.

 

یک خانواده چهار نفره برای سکونت در دوحه، تقریبا به ماهی ۵ هزار دلار بودجه نیاز دارد. هزینه مدرسه یکی از فرزندان شما در این شهر تقریبا ۱۱هزار دلار برای یک سال خواهد بود و تقریبا باید دویست دلار برای او خرج کنید تا بتوانید یک بلوز، یک شلوار و یک کفش برای او بخرید. اگر بخواهید آن شب شام را هم در رستوران بخورید باید حداقل ۴۰دلاری خرج کنید. مگر شما چقدر حقوق دارید که این قدر بخواهید خرج کنید؟ میانگین حقوق یک فرد در این شهر، ۳ هزار و ۵۰۰ دلار است. بنابراین اگر زن و شوهر با هم کار کنند؛ امکان این را دارند که در این شهر به سادگی زندگی کنند. هم‌چنین اگر این شهر را برای یک زندگی مجردی انتخاب کنید هم، زندگی راحتی خواهید داشت.

 

بنابراین می‌توان گفت که هزینه زندگی در این شهر اگرچه بالاست ولی اگر آن را با قدرت خرید یعنی میزان درآمد در نظر بگیریم، دوحه یکی از نقاط خوب برای زندگی است. از سوی دیگر، میزان امنیت در این شهر هم بالاست و خدمات پزشکی و آموزشی هم در سطح بالایی قرار دارد ولی باز هم باید گفت که از نظر اقلیمی منطقه‌ای انتخاب شده که حتی از کویت هم برای سکونت بدتر است؛ چرا که در همه ماه‌های سال، حداکثر دما بیش از ۳۰درجه را ثبت می‌کند و حداقل دما در آن حدود ۴درجه سانتی‌گراد است و تعداد روزهای بارانی در هیچ ماهی از آن به سه روز هم نمی‌رسد.

 

قطر از نقطه‌نظرهای دیگری هم برای سکونت و کار توصیه نمی‌شود. اولا اکثر موقعیت‌های شغلی که می‌توانید با آن به قطر بروید، در حوزه خاص نفت و گاز و پتروشیمی است. در واقع کارهای سطح پایین اغلب در اختیار کارگرانی از کشورهای جنوب و شرق آسیا و یا آفریقایی است و درصورتی که بتوانید، کار را به دست بیاورید، باید در جریان باشید که در یک نظام شبه برداری با حقوق پایین و شرایط کاری بسیار سخت، باید کار کنید. از سوی دیگر فرهنگ کاری، فرهنگ تنبل و تقریبا فاسدی توصیف شده و امور اداری طول می‌کشد و رشوه، زیاد دیده می‌شود. با توجه به بافت قبیله‌ای، فامیل‌بازی هم خیلی گزارش می‌شود. با این وجود، شیوه برخوردها در محیط کار و حتی محیط‌های عمومی مهربانانه و محترمانه توصیف شده است.

 

در عین حال قوانین کشور در حوزه مسائلی مثل مصرف مواد‌مخدر، بحث‌های سیاسی درمورد خاندان حاکم و مسائل دینی بسیار سفت و سخت است و حتی در مواردی که شاید در کشوری مثل امارات موردی وجود نداشته باشد مثل مصرف الکل، در قطر توصیه به این شده که نه تنها در اماکن عمومی نباید این کار را بکنید بلکه در این اماکن نباید طوری به‌نظر برسید که الکل مصرف کردید.

نکته بعدی که در قطر باید مورد توجه‌تان باشد این است که سیستم حمل‌ونقل عمومی چندان مناسبی ندارد و باید برای ترددهای خود در شهر یا به صورت پیاده رفت‌وآمد کنید و یا این‌که خرج کنید و برای خودتان یک اتومبیل شخصی تهیه کنید.

۳ و ۴. دوبی یا ابوظبی؟

 

در میان کشورهایی که از آن‌ها صحبت می‌کنیم، امارات متحده کشور بزرگی محسوب می‌شود. شمال تا جنوب و طول و عرضش تقریبا ۵۰۰ کیلومتر است و مساحتش به اندازه مجموع مساحت دو استان یزد و قم. امارات پرجمعیت هم هست و حالا نزدیک به ۱۰میلیون نفر ساکن این کشور هستند. از این میزان حدود ۷میلیون نفر فقط در دو امیرنشین یا شهر دوبی و ابوظبی زندگی می‌کنند. دوبی بزرگ‌ترین شهر امارات است ولی پایتخت این کشور ابوظبی است.

 

مطمئنا وقتی حرف از اقامت در دوبی می‌شود، نخست دوست دارید بدانید که چطور ممکن است مجوز اقامت در این شهر را بگیرید. دوبی یک سیستم «ویزای طلایی» دارد که برای استعدادهای خارجی یا برای سرمایه‌گذاری‌های کلان است. این ویزا یک اقامت بلندمدت ۵ یا ۱۰ ساله به شما می‌دهد و نیازی به سیستم کفالت یا همان اسپانسرشیپ ندارد. برای اینکه بتوانید با سرمایه‌گذاری این ویزا را بگیرید باید از یک صندوق سرمایه‌گذاری معتبر در امارات، گواهی سپرده دو میلیون درهمی یا حدودا ۳۵میلیارد تومانی داشته باشید یا به همین میزان در یک طرح تجاری در امارات سرمایه‌گذاری کرده باشید یا اینکه اداره مالیات فدرال امارات گواهی کند که شما حداقل ۲۵۰هزار درهم یا حدود ۴ میلیارد تومان مالیات پرداخت کردید. سرمایه‌گذاری شما می‌تواند به صورت خرید ملک هم باشد ولی ارزش آن نباید کمتر از دو میلیون درهم باشد.

 

ذیل همین ویزا، شما امکان این را هم دارید که با کارآفرینی یا استارتاپ ویزا بگیرید. به شرط این‌که ارزش پروژه شما کمتر از ۵۰۰هزار درهم یا حدود ۹میلیارد تومان نباشد و پروژه‌تان هم تایید شود. استعدادهای برتر از میان پزشکان، دانشمندان، افراد خلاق فرهنگ و هنر، مخترعان، مدیران اجرایی، متخصصان رشته‌های علمی، ورزشکاران دارندگان مدرک دکتری و متخصصان در برخی رشته‌های مهندسی و علوم مثل ویروس‌شناسی یا علوم آی تی و کامپیوتر هم امکان اخذ این ویزا را دارند.

 

شرایط گلدن ویزا در ابوظبی هم تقریبا مشابه دوبی است. مثلا برای بخش املاک باید همان دو میلیون درهم را سرمایه‌گذاری کنید. توجه کنید که این دو میلیون درهم باید آورده نقدی شما باشد و نه وام. مثلا اگر خانه‌ای خریدید که ۵میلیون درهم ارزش دارد، باید دو میلیون درهم آن را بدهید و سقف وامی که می‌توانید استفاده کنید سه میلیون درهم است.

 

اما چطور می‌توانید مجوز کار در دوبی بگیرید؟ برای فریلنسرها که برای شرکت خاصی کار نمی‌کنند، مدرک تحصیلی مرتبط با رشته‌ای که کار می‌کنند و گواهی کسب درآمد به میزان ۳۶۰هزار درهم در دو سال گذشته ضروری است. اگر می‌خواهید برای شرکت خاصی کار کنید، باید از آن‌ها دعوتنامه داشته باشید و حقوقتان کمتر از ۱۵هزار درهم نباشد. ۱۵هزار درهم تقریبا معادل ۴هزار دلار است و میانگین حقوق در دوبی است. اگر یک نفر در دوبی ۴هزار دلار پول بگیرد و بخواهد در مرکز شهر زندگی کند، باید ۲هزار و ۲۰۰دلار آن را برای اجاره یک آپارتمان یک خوابه بدهد. هزینه زندگی او هم برای یک ماه ۱۱۰۰دلار است و به این ترتیب می‌تواند کفاف زندگی خود را بدهد ولی اگر همین فرد همسر و دو فرزند داشته باشد، نمی‌تواند از پس هزینه‌های خود بربیاید. چرا که میانگین اجاره آپارتمان سه خوابه در حومه شهر ۲۸۰۰دلار است و میانگین هزینه یک خانواده چهار نفره هم ۳۸۰۰دلار و به این ترتیب ماهیانه به ۶هزار و ۶۰۰دلار پول نیاز دارد.

 

وضعیت در ابوظبی منطقی‌تر است. مثلا آپارتمان سه خوابه در حومه شهر ۲۳۰۰دلار است و خرج زندگی ۳۴۰۰دلار. به این ترتیب، هزینه زندگی شما به ۵هزار و ۷۰۰دلار کاهش پیدا می‌کند ولی میانگین حقوق در ابوظبی هم کمی پایین‌تر است. مثلا حدود ۳هزار و ۹۰۰دلار. یادتان باشد که در هر دو شهر باید چیزی در حدود ۳۰۰دلار هم برای قبض آب و برق کنار بگذارید. یادتان باشد که در این دو شهر گفته می‌شود، آب شیر آشامیدنی نیست و تقریبا هر روز یا هر یکی، دو روز باید آب معدنی هم برای نوشیدن و غذا پختن تهیه کنید.

 

بگذارید بقیه هزینه‌ها را هم کمی مرور کنیم. مثلا مدرسه کودکان برای یک سال در دوبی، حدود ۱۵هزار دلار خرج برمی‌دارد و در ابوظبی ۱۲هزار دلار. مهدکودک هم ماهیانه برای هر کودک در دوبی تقریبا ۷۴۰دلار است و در ابوظبی ۷۰۰دلار. هر ۵لیتر بنزین هم در هر دو شهر ۴دلار است.

 

در چنین شرایطی شاید بتوان گفت که دوبی برای متخصصینی که هنوز خانواده تشکیل ندادند، جای خوبی برای کار کردن و پول درآوردن و اقامت است ولی برای مهاجرت با خانواده، یا باید خیلی پولدار باشید یا خیلی متخصص. اگر جزو این دو دسته هستید، خوشحال‌تر هم باید شوید وقتی بدانید که اولا نرخ بیکاری در این شهر حدود سه درصد است و در صورتی‌که فرد متخصص و ماهری باشید، احتمال اینکه بتوانید کاری پیدا کنید، بسیار بالاست و از سوی دیگر بدانید که دوبی، تسهیلات مالیاتی بسیار زیادی هم دارد و بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی در آنجا از پرداخت مالیات معاف است.

 

البته که نمی‌شود سطح بالای زندگی در این دو شهر را زیر سوال برد ولی خب دوبی در شاخص‌های جهانی به شهر گران معروف شده، ترافیک‌هایش در حال معروف شدن در سطح جهانی هستند؛ مخصوصا اگر برای کاهش هزینه زندگی شارجه یا ابوظبی را برای سکونت انتخاب کرده باشید و اقلیم هر دو شهر، اقلیم مساعدی برای زندگی خارج از خانه نیست. بیشینه دمای دوبی از ماه فروردین تا اواسط مهرماه بالای چهل درجه است و کل بارندگی شهر در سال حدود ۱۷میلی متر است. برای همین هم هست که بسیاری از خیابان‌های این شهر اساسا زه‌کشی و جوی آب نداشتند و در جریان بارندگی شدید اخیر، آن افتضاح در این شهر به وجود آمد.

 

نکته خوبی که شهر دارد این است که بین‌المللی شده و در طول سال، توریست‌های زیادی در آنجا هستند و با وجود این همه مسافر خارجی، امنیت بالایی هم دارد و مثلا امکان خفت‌گیری یا سرقت خودروی شما در آنجا بسیار پایین است. (۱۰ از ۱۰۰). از سوی دیگر این فضای بین‌المللی به همراه حضور بسیار پررنگ کارگرانی از کشورهای شبه قاره هند باعث شده که زبان غالب برای حوزه کسب و کار انگلیسی باشد و نیازی به یادگیری زبان عربی نباشد.

 

ولی در عوض بسیاری از کسانی که تجربه سکونت یا اقامت بلندمدت در این شهر را دارند می‌گویند که شهر، روحی که شهرهای دیگر مثل استانبول یا حتی همین تهران خودمان برای زندگی دارد را ندارد و بیشتر برای کار کردن و پول درآوردن مناسب است و نه زندگی آن هم با وجود اینکه دوبی هم مثل استانبول کلونی ایرانی قابل توجهی دارد ولی ظاهرا حتی جنس ایرانی‌هایی که در دوبی هستند با استانبول فرق می‌کند.

 

از سوی دیگر با وجود اینکه این دو شهر و امارات تلاش دارند خود را به عنوان کشورهای آزادی معرفی کنند ولی نظام کنترلی غیرمحسوس سفت و سختی که وجود دارد شما را در چهارچوب‌های خاصی می‌گذارد و از این روست که می‌بینید هیچ گاه ایرانیان دوبی به اندازه ایرانیان استانبول حاشیه‌ساز نیستند. نظام کنترلی و محافظه‌کاری دینی به خصوص در ابوظبی بیش از دوبی است و برخی از قوانین اسلامی خیلی سفت و سخت اجرا می‌شوند. حتی برخی در فضای مجازی این شهر را به دلیل برخی از سانسورها در حوزه اینترنت و نبود آزادی کامل نیز جای خوبی برای زندگی نمی‌دانند.

5. همه راه‌ها به مسقط ختم می‌شود؟

 

عمان کشوری بزرگ‌تر از امارات است و مساحت آن به اندازه مجموع استان‌های کرمان و فارس است. این کشور ۴ و نیم میلیون نفر هم جمعیت دارد که یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از آنان در مسقط زندگی می‌کنند.

 

برخلاف امارات، ویزای عمان آن قدر مقبول نیست که بخواهید برای سفرهای بدون ویزا روی اقامت و پاسپورت آن حساب باز کنید. در واقع پاسپورت عمانی تنها به ۹۳ کشور جهان دسترسی دارد که ۱۹/۶ درصد از ثروت جهانی (GDP) و ۳۲/۳ درصد از سفرهای جهانی را تشکیل می‌دهد.

 

اما عمان به دلایل دیگری محل مناسبی برای اقامت در کشورهای حاشیه خلیج فارس است. اولا طبیعت بهتری به نسبت آن‌ها دارد و حتی در مناطقی مثل شمال خودمان می‌توانید تلاقی جنگل و دریا را ببینید.

 

ثانیا کشور در ابتدای راه توسعه است و از این رو فضای رقابتی آن هنوز مثل دوبی دشوار نشده است و ثالثا ثبات سیاسی آن در کنار رابطه خوب دیپلماتیک با ایران نوعی اطمینان خاطر برای ایرانیان ایجاد می‌کند.

 

از سپتامبر سال ۲۰۲۱ در این کشور نوعی برنامه برای اقامت طولانی مدت ایجاد شده که افراد می‌توانند با راه‌اندازی یک شرکت سهامی با ارزش ۵۰۰ هزار عمانی یا بیشتر اقامت ۱۰ ساله این کشور را بگیرند. در صورتی که این میزان سرمایه‌گذاری را انجام نداده باشید باید دست کم ۵۰ شهروند عمانی را در شرکت خود مشغول به کار کرده باشید تا بتوانید اقامت را بگیرید. این کار با خرید اوراق قرضه دولتی عمان به همین مبلغ نیز ممکن است. اگر ۲۵۰ هزار عمانی سرمایه‌گذاری کنید اقامت ۵ ساله به شما داده خواهد شد.

 

هر عمانی در حال حاصر ۱۶۶ هزار تومان قیمت دارد. بنابراین برای اقامت ۱۰ ساله به ۸۳ میلیارد تومان و برای اقامت پنج ساله به حدود ۴۰ میلیارد تومان پول نیاز است.

 

اما سوال اینجا است که اگر به این کشور برویم چقدر باید خرج زندگی کنیم؟ هزینه زندگی در این شهر چندان بالا نیست. یک خانه برای یک نفر حدود ۶۵۰ دلار و برای یک خانواده چهار نفره حدود ۱۲۰۰ دلار قیمت دارد. حدود ۱۱۰ دلار هم باید خرج تاسیسات کنید و همه این‌ها در حالی است که شما حدود ۱۷۰۰ دلار در ماه به طور میانگین حقوق می‌گیرید.

 

این را هم باید گفت که خرج زندگی برای یک نفر در عمان هم حدود ۷۵۰ دلار و برای یک خانواده چهار نفره حدود ۲ هزار و ۷۰۰ دلار است. بنابراین تصور اینکه با گرفتن اقامت عمان می‌توانید زندگی خیلی راحتی در این کشور داشته باشید تصور درستی نیست. عمان کشور خوبی هست و ارزان‌تر از امارات است ولی اولا گرفتن اقامت آن به اندازه امارات ارزان نیست و ثانیا اینطور هم نیست که زندگی در آن به قول معروف ما ایرانی‌ها کویت باشد.

 

اگر بخواهیم مسقط را با دوبی مقایسه کنیم باید بگوییم که قدرت خرید (یعنی نسبت بین درآمد و هزینه) در دوبی بالاتر است و از نظر امنیتی‌ و مراقبت‌های بهداشتی و درمانی هم دوبی بهتر است ولی مسقط همان طور که گفتیم فقط در اقلیم و کم بودن میزان آلاینده‌ها و نیز کمتر بودن هزینه زندگی و البته ترافیک می‌تواند نسبت به دوبی برنده باشد.

 

در عین حال بدانید که عرف و مقررات مذهبی در عمان نیز سفت و سخت‌تر از دوبی است. همین کنسرت‌های اخیر ساسی و آرش هم که در این کشور لغو شد نشان می‌دهد که مسئولان این کشور مانند برخی دیگر از کشورها مثل ترکیه و شهر استانبول فقط به مسائل تجاری و جذب توریسم فکر نمی‌کنند و ملاحظات دیگری را هم در نظر می‌گیرند و در صورتی که شما هم بخواهید در این شهر و کشور اقامت داشته باشید باید این ملاحظات را مدنظر قرار دهید.

کدخبر: ۵۵۷۷۳۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر